دولتي كه كوچك نميشود
ما ديديم كه در سالهاي اخير و در جريان بحث پيرامون بودجه، دو قوه مجريه و مقننه تاكيد زيادي بر اصلاحات ساختاري داشتند اما اين اصلاحات صرفا در حد شعار باقي ماند و احتمالا اين موضوع در حال حاضر نيز با همين خطر مواجه است.
ما ديديم كه در سالهاي اخير و در جريان بحث پيرامون بودجه، دو قوه مجريه و مقننه تاكيد زيادي بر اصلاحات ساختاري داشتند اما اين اصلاحات صرفا در حد شعار باقي ماند و احتمالا اين موضوع در حال حاضر نيز با همين خطر مواجه است. وقتي ما براي نفت جايگزين طراحي نكردهايم مشكلاتي كه امروز به آن دچار هستيم نيز طبيعي است.
در تمام اين سالها دولتهاي مختلف در اقتصاد ايران براي راحتي بيشتر و فرار از راهكارهاي طولانيمدت و پيچيده تصميم گرفتند كه از پول نفت براي بودجه جاري استفاده كنند و همين موضوع باعث شد هرگاه كار دسترسي به منابع نفتي دشوار شود، برنامهريزي براي اقتصاد ايران نيز سخت شود. متاسفانه دولتها هر بار كه به درآمدهاي نفتي دسترسي پيدا ميكنند، بهترين گزينه را در وارد كردن اين منابع به بودجه ميبينند و هر بار كه نفت قطع ميشود، بدون هيچ برنامهاي ميمانند. اين در حالي است كه وقتي در سالهاي گذشته، دسترسي به درآمدهاي نفتي كاهش يافت، راههاي ديگري به كمك آمدند كه باز هم در بلندمدت فراموش ميشوند. امروز در بسياري از كشورها، تصديگري اقتصادي دولت به حداقل رسيده و بخش خصوصي نقشآفرين اصلي به شمار ميرود، در ايران اما همچنان بخش مهمي از اقتصاد در اختيار دولت است و با توجه به نبود برنامهريزي دقيق و ساختاري، اين مساله براي اقتصاد كشور مشكلات فراواني ايجاد كرده است.
بايد شكست يا پيروزي اقتصاد را در گروي ميزان موفقيت دولت در جلوگيري از فرار سرمايه و ورشكستگي واحدهاي توليدي ارزيابي كرد. اگر دولت موفق شود اين حجم از نقدينگي و سرمايههاي كلان را در راه توليد هزينه كند آنگاه ميتوان به رشد اقتصادي هم اميدوار بود در غير اين صورت اين نقدينگي باعث ايجاد شكاف شديد طبقاتي، تورم و فقر خواهد شد. زماني كه قيمت يك كالا افزايش مييابد، به دليل اينكه انگيزه براي توليد بيشتر ميشود رشد توليد را به همراه دارد و از طرف ديگر ميتواند محركي براي رونق صنايع بالادستي باشد، زيرا آنها بايد مواد اوليه مورد نياز را تامين كنند. اگر قيمت كالاها به صورت بيرويه بالا برود و مردم توان خريد كالا نداشته باشند ركود در بازار اتفاق ميافتد و در نهايت اين اتفاق دوباره منجر به كاهش قيمت و توليد ميشود؛ بنابراين بايد نوعي تعادل در بازار عرضه و تقاضا وجود داشته باشد تا قيمت در سطح مناسبي حفظ شود. هر قدر يك نهاد بزرگتر باشد اداره آن سختتر ميشود و در چنين فضايي، اين انتظار كه بتوان همه چالشها را به راحتي برطرف كرد از واقعيت به دور است. اين روال هر سال ادامه دارد و تكرار ميشود.