رضايت مردم زيربناي امنيت كشورها است

۱۴۰۳/۰۹/۲۴ - ۰۱:۵۲:۳۹
|
کد خبر: ۳۲۷۸۰۶

اين روزها به هر محفل و هر جمعي كه سر بزنيد، صحبت از نظم ‌نوين در حوزه روابط بين‌الملل است. نظم نوين خاورميانه يا نظم ‌نوين جهاني، ترجيع‌بندهايي است كه اين روزها زياد تكرار مي‌شود، اما افرادي كه از اجراي اين نظم صحبت مي‌كنند، شاخصه‌هاي آن را تعريف نمي‌كنند، منظور از نظم نوين يعني تغيير و گذر از نظم موجود به سمت نظمي كه مطلوب‌تر به نظر مي‌رسد.

یوسف مولایی

اين روزها به هر محفل و هر جمعي كه سر بزنيد، صحبت از نظم ‌نوين در حوزه روابط بين‌الملل است. نظم نوين خاورميانه يا نظم ‌نوين جهاني، ترجيع‌بندهايي است كه اين روزها زياد تكرار مي‌شود، اما افرادي كه از اجراي اين نظم صحبت مي‌كنند، شاخصه‌هاي آن را تعريف نمي‌كنند، منظور از نظم نوين يعني تغيير و گذر از نظم موجود به سمت نظمي كه مطلوب‌تر به نظر مي‌رسد. در نظم نويني كه درباره آن صحبت مي‌شود، بيشتر جاي بازيگران و اهميت آنها مدنظر است و ظاهرا قرار است جابه‌جايي در بازيگران منطقه‌اي صورت گيرد. در نظم گذشته خاورميانه، كشوري مانند ايران و محور مقاومت، حزب‌الله، سوريه و... بازيگران اصلي بودند، اما قدرت‌ها و كشورهايي كه به دنبال نظم نوين هستند به دنبال تغيير در نحوه استقرار و كنشگري بازيگران قديمي هستند. اين بازيگران، نقش جديدي را قرار است ايفا كنند. ايده ترامپ اين است كه قرارداد ابراهيم با عربستان اجرايي شود و نقش تازه‌اي به ايران محول شود. ايران در منطقه به عنوان كشوري كه با اين نظم سازگاري نداشته، معرفي مي‌شود، ناظران نظم جديد به دنبال آن هستند كه يا نقش ايران را كاهش داده يا نقش متفاوتي به آن بدهند. فضا براي اينكه نظم مورد نظر امريكا در اين منطقه حاكم شود فراهم مي‌شود. اما پرسشي كه اين روزها، بسياري به دنبال پاسخ دادن به آن هستند ريشه بروز رخدادهاي سوريه است. اينكه آيا ريشه اين تحولات را بايد در داخل جست‌وجو كرد يا خارج؟ معتقدم تعريف امنيت بسيار مهم است و راهبردهاي كشورها را مشخص مي‌كند. اينكه امنيت چه تعريف مي‌كنيد و مولفه‌هاي آن را چه مي‌دانيد؟ شخصا امنيت را به مردم و رضايتمندي مردم از حكمت معطوف مي‌دانم. فارغ از دموكراتيك بودن يا نبودن حكومت‌ها، هر حاكميتي كه رضايتمندي مردم را به دست بياورد، داراي امنيت پايدار خواهد بود. هر زمان كه مردم از حاكميت رضايت نداشته باشند سرانجام امنيت پوشالي كه با زور و سركوب برپا شده است از ميان مي‌رود. دليل اصلي سقوط بشار اسد هم، نارضايتي مردم سوريه است. اساسا اينكه مردم سوريه براي حفاظت از نظام اسد كاري نكردند، نشان مي‌دهد او تا چه اندازه به مطالبات مردم بي‌توجه بود. اساسا سوريه مدل اسد از قدرت نرمي كه حكومت‌ها براي تسلط بر كشور نياز دارند برخوردار نبود. فقر و فساد و تبعيض و بي‌عدالتي بخش‌هاي مختلف سوريه را در بر گرفته بود و نهايتا همين موارد باعث سقوط اسد و حكومت او شد. فوندانسيون امنيت در هر سرزمين و هر كشوري، رضايت مردم است.

وقتي اين فوندانسيون وجود نداشته باشد، احداث هر ساختماني نهايتا منجر به فروريزي مي‌شود. فرو ريختن ساختمان حكومتي اسد به نگاه خاندان اسد به حكومت و رابطه حكومت با مردم و تلاش كافي نكردن براي جلب رضايت مردم باز مي‌گردد. در اين ميان دورنماي تحولات به سمت تغييرات بنيادين سوق پيدا مي‌كند. برخي تحليل‌ها حاكي از آن است كه در ادامه تغييرات به سمت يمن خواهد رفت، گروهي ديگر اما معتقدند عراق، نقطه كانوني تحولات بعدي خواهد بود و نهايتا جماعتي هم ايران را مركز ثقل تحولات آتي در منطقه مي‌دانند. واقعا پيش‌بيني آنچه كه قرار است رخ دهد، مشكل است. اما مي‌توان گفت كه ايران جلوي چشم‌هاست. هر تحولي در منطقه رخ دهد، يك سر آن به سمت ايران باز مي‌گردد. اين تحولات چه در عراق باشد، چه در يمن و چه سوريه، ايران مركز ثقل آن خواهد بود. روشن است ايران كنشگري قبلي خود را نخواهد داشت و نقش جديدي را ايفا خواهد كرد. روشن است سياست خارجي ايران به يك بازنگري عميق و كارشناسانه نياز دارد. اجماع نخبگاني در حوزه روابط بين‌الملل بايد به كار گرفته شود تا نقش جديد ايران و راه‌هاي تحقق آن بررسي و اجرايي شود. هر تحولي كه به وقع بپيوندد، نمي‌توان انكار كرد كه ايران جايگاه و وزن ويژه‌اي در تحولات منطقه‌اي خواهد داشت كه به نوعي مركز ثقل تحولات آينده نيز مي‌تواند باشد. مشروط بر آنكه به ظرفيت‌هاي دروني خود واقف شود و تلاش كند اين ظرفيت‌ها را به كار بگيرد. مردم ايران نياز دارند مطالبات آنها در حوزه‌هاي اقتصادي و معيشتي و مسائل اجتماعي و ارتباطي به رسميت شناخته شده و براي تحقق آنها تلاش شود. پاسخ‌دهي به اين مطالبات كشور را به سمت ثبات بيشتر و امنيت افزون‌تر هدايت مي‌كند.