پيچيدگيهاي آغاز مذاكرات ايران و امريكا
اين روزها بسياري از افراد درباره دورنماي مذاكرات ايران با اروپا و امريكا ميپرسند كه به نظرم پاسخ دادن به اين نوع پرسشها، كار بسيار دشواري است، چراكه ما به دادههاي مستند و اخبار دروني تيم مذاكرهكننده دسترسي نداريم و نميدانيم دو طرف با چه پيشفرضها و چشماندازهايي گفتوگو ميكنند.
اين روزها بسياري از افراد درباره دورنماي مذاكرات ايران با اروپا و امريكا ميپرسند كه به نظرم پاسخ دادن به اين نوع پرسشها، كار بسيار دشواري است، چراكه ما به دادههاي مستند و اخبار دروني تيم مذاكرهكننده دسترسي نداريم و نميدانيم دو طرف با چه پيشفرضها و چشماندازهايي گفتوگو ميكنند. البته مذاكره با اروپا به نسبت گفتوگو با امريكا با سرعت بيشتري در حال انجام است. يعني مذاكرات مقدماتي با اروپا انجام شده و دورههاي بعدي گفتوگوها هم ادامه دارد. مهمترين ابهام و مطالبه طرف مقابل از ايران، گرهگشايي از پرونده هستهاي و شفافسازي فعاليتهايي است كه ايران در اين حوزه انجام ميدهد. غرب تاكيد دارد كه ايران از فعاليتهاي صلحآميز هستهاي منحرف نشود. اين ابهامي است كه ايران بايد به آن پاسخ دهد! پاسخ مناسب از طريق جلب اعتماد آژانس بينالمللي انرژي اتمي ممكن خواهد بود. ايران بايد به طرفهاي غربي توضيح دهد كه قصدي براي عبور از خطوط قرمز هستهاي ندارد و همچنان بر صلحآميز بودن فعاليتهاي هستهاياش متعهد است. پس از برطرف شدن اين ابهامات، مرحله عاديسازي روابط ايران با اروپا و در مرحله بعد عاديسازي روابط با امريكا از راه خواهد رسيد. مشكلات ايران با اروپا قابل حل است و دو طرف ميتوانند دور جديد روابط را آغاز كنند. اما روابط ايران با امريكا از پيچيدگيهاي بسياري برخوردار است. برداشت ما به عنوان كارشناس با برداشتهايي كه دستگاه ديپلماسي ايران و نهادهاي دخيل در نظام تصميمسازيهاي كشور دارند، تفاوتهاي بنياديني دارد. ما از منظر كارشناسي ميگوييم ايران ضمن حفظ خطوط قرمز مدنظر خود و حفظ تماميت ارضياش، بايد در رابطه با امريكا تنشزدايي را در دستور كار قرار دهد. نبايد اجازه داد، تنشها تبديل به خطر جدي براي ايران شوند و موجوديت ايران را با چالش مواجه كنند. مشخص نيست ايران در دولت چهاردهم تا چه اندازه امكان انجام مذاكره را دارد و ذيل چه موضوعاتي علاقهمند است، پروسه مذاكره با ايالات متحده را پيش ببرد. ايران و امريكا درباره تمام مسائلي كه ممكن است براي جهان دغدغه ايجاد كند بايد مذاكره كنند. پرونده هستهاي ايران، رخدادهاي منطقهاي و برخي گزارههاي ديگر موضوعاتي است كه امريكا مايل است درباره آنها گفتوگو شود. براي همين موضوع رفع تحريمهاي اقتصادي، ورود به بازارهاي جهاني، امكان صادرات نفت، به رسميت شناختن نفوذ منطقهاي و ظرفيتهاي راهبردياش داراي اهميت است.
اما مشخص نيست ايران تا چه اندازه اجازه انجام چنين مذاكراتي را به مردان ديپلماسياش ميدهد؟
هنوز نشانههاي روشني از سوي ايران مخابره نشده كه آيا آمادگي انجام چنين مذاكراتي را دارد يا نه؟ امريكا در منطقه حضور جدي دارد و از سوي ديگر ايران هم يك بازيگر كليدي در تحولات منطقه است. بنابراين ايجاد هر نوع ثبت و آرامش در منطقه نيازمند همكاري ايران و امريكا در سطوح منطقهاي و فرامنطقهاي است. انجام چنين گفتوگوهايي كمك ميكند كه منطقه دورهاي از ثبات را تجربه كند و زمينه بهبود شاخصهاي ارتباطي فراهم شود. روشن است مذاكره با اروپا به تنهايي نميتواند ايران را به اهداف مدنظرش برساند. ايران براي رفع تحريمها و كنشگري فعال منطقهاي به مذاكره مستقيم و توافق با امريكا نياز دارد. تجربيات قبلي در زمان خروج ترامپ از برجام نشان داد كه اروپا قادر نيست بدون رضايت و مشاركت امريكا، منافع اقتصادي و راهبردي ايران را تحقق بخشد. بنابراين هرگونه تامين منافع ايران در گروي توافق احتمالي با امريكاي مدل ترامپ خواهد بود. البته ترامپ هم نشان داده كه بيميل نيست مذاكراتي را با ايران برنامهريزي و اجرايي كند. امريكا به خوبي آگاه است كه ثبات و آرامش در منطقه در گروي مشاركت ايران در طرحهاي منطقهاي خواهد بود. تفاوت اين دور از مذاكرات با نمونههاي قبلي هم در آن است كه اينبار كشورهاي عربي كه روابط نزديكي با امريكا دارند نه تنها مشكلي با توافق ميان ايران و امريكا ندارند؛ بلكه به دليل سرمايهگذاريهاي قابل توجهي كه عربستان، امارات، قطر، كويت و...در حوزههاي مختلف گردشگري، انرژي، ورزشي و...كردهاند، هر گونه بيثباتي در حكم ضرباتي پي در پي خواهد بود كه چشماندازهاي مورد نظر آنها در حوزههاي اقتصادي، ارتباطي و تجاري را از ميان ميبرد. بنابراين قطعات مختلف پازل منطقهاي و ضرورتهاي فرامنطقهاي مذاكرات و توافق را محتملتر از هر زمان ديگري ساخته است.