مذاكره با اروپا، پيشزمينه گفتوگو با امريكاست
در شرايطي كه ايران دور جديد مذاكرات با كشورهاي اروپايي را آغاز كرده و تلاش ميكند تا زمينه شكلگيري گفتوگوهاي مستقيم با امريكا را نيز آغاز كند، اين پرسش كه اهميت اين گفتوگوها براي اقتصاد، تجارت، توليد و نهايتا رفاه ايرانيان چيست؟ در بسياري از محافل طرح ميشود.
در شرايطي كه ايران دور جديد مذاكرات با كشورهاي اروپايي را آغاز كرده و تلاش ميكند تا زمينه شكلگيري گفتوگوهاي مستقيم با امريكا را نيز آغاز كند، اين پرسش كه اهميت اين گفتوگوها براي اقتصاد، تجارت، توليد و نهايتا رفاه ايرانيان چيست؟ در بسياري از محافل طرح ميشود. زخم تحريمهاي اقتصادي براي ايران آرامآرام از حالت عادي خارج شده و به يك وضعيت ناسور نزديك ميشود. ايران هر سال فرصتهاي قابلتوجهي را در عرصه تجارت و اقتصاد جهاني از دست ميدهد. كشوري كه يك روز در بازار انرژي جهان، يك كشور اثرگذار و كليدي بود، امروز به جايگاهي رسيده كه بود و نبود نفت و گاز و ساير گونههاي انرژياش براي اقتصاد جهاني فاقد اهميت است و بازيگران اقتصادي نفت ساير كشورها را جايگزين ايران كردهاند. تداوم اين وضعيت اما ايران را در شرايط بغرنجي قرار ميدهد كه خروج از آن شايد به اين سادگيها ممكن نباشد.
كشوري كه در زمينه معدن و عناصر صادراتي، يكي از بهترين وضعيتها را دارا است، امروز نميتواند براي اندك صادرات خود حتي نقل و انتقال بانكي روتيني انجام دهد. كشوري كه در حوزه خدمات فني و مهندسي و لوازم خانگي و ساير صنايع ميتوانست نياز كشورهاي همسايه را تامين كند، امروز با معضل بخشنامههاي دستوري و يكشبه روبهرو شده و بازارهاي صادراتي خود در كشورهاي همسايه را يكييكي از دست ميدهد. اينگونه است كه من و شايد بسياري از تحليلگران اقتصادي نسبت به مذاكرات پيش رو با اروپا خوشبين نيستيم، چراكه ميدانيم، ذينفعان با نفوذي در اين كشور وجود دارند كه اجازه نميدهند بهبودي در مناسبات ارتباطي ايران با اروپا و ساير قدرتهاي جهاني رخ دهد. اين ذينفعان كه هم از نفوذ و ارتباطات فراواني برخوردارند، هم به رسانههاي بسياري دسترسي دارند، تلاش ميكنند هر عاملي كه باعث كاهش سود و منفعت آنها شود را از ميان بردارند. بدون ترديد براي اين ذينفعان تحريمها، عاملي براي كسب سود بسيار و منفعت فراوان است. مذاكره با اروپا براي اين طيف اگر به معناي خدشه بر سوداگريها و سودجوييهاي آنان باشد از هر ابزاري استفاده ميكنند تا مانع و موانعي در مسير آن ايجاد كنند. به اين دليل است كه معتقدم دولت براي عبور از خاكريز مذاكرات با اروپا و دسترسي به تفاهم راه درازي را در پيش دارد. ايران در گذشته نيز فرصتهايي براي پايان دادن به تحريمها و گشايشهاي اقتصادي داشته اما به دليل تحرك اين ذينفعان از حركت و توافق باز مانده است. مهمترين پروژه در دستور كار اسراو دسترسي به توسعه پايدار است. اما بايد ديد كدام كشور در سطح جهان توانسته با تحريم به توسعه دست پيدا كند؟ كدام كشور توسعه يافته است كه بدون رابطه با جهان به كرانههاي پيشرفت رسيده باشد؟ ايران هم اگر افقهاي دستيابي به توسعه را در نظر داشته باشد، بايد مشكلش با جهان را حل كند. ايران اما درگير بديهيات مشخصي مانند افايتياف است. هنوز هم در اين كشور، افراد و گروههايي هستند كه درباره ضرورت پيوستن به گروه مالي افايتياف بحث كرده و خواستار عدم پيوستن به آن هستند. هر زمان از اين افراد سوال ميشود چرا همه كشورهاي جهان به جز يك تا دو مورد به اين سند پيوستهاند، بدون اينكه پاسخي در خور دهند، برخي ندارد حاشيهاي را مطرح ميكنند. مساله بعدي اقتصاد جهاني است. من و شما در جهاني زيست ميكنيم كه چه دوست داشته باشيم و چه دوست نداشته باشيم، برخي كشورها دوست دارند ايران رشد كرده و توسعه پيدا كند. ايران كشوري 85 ميليوني است و پتانسيلهاي فراواني در بخشهاي انساني، انرژي، معدني و... ندارند. كشورهايي چون امارات؛ عربستان، قطر، مصر، اردن و حتي كشور عراق دوست ندارند ايران به توسعه دست پيدا كند. براي حل مشكلات اما مذاكره با اروپا هر چند اهميت خاص خود را دارد، اما نبايد فراموش كرد امروز اروپا يك قطب دته دو است و افسار اروپا در دستان امريكاست. اگر مذاكره با اروپا دريچهاي براي گفتوگو با امريكا باشد، قابلتوجه است، اما در مرحله بعد ايران بايد با امريكا مذاكره مستقيم داشته باشد.
ايران بايد منافع اقتصادي قابلتوجهي براي امريكا تعريف كند به گونهاي كه امريكا از رشد و توسعه و پيشرفت ايران منفعت برده و آن را حمايت كند. امريكا بايد در پروژههاي اقتصادي ايران در حوزههاي مختلف مشاركت داشته باشد تا بتوان روابط بلندمدتي را با اين كشور تعريف كرد. مناسباتي مبتني بر ايده برد-برد كه هم ايران را از تله تحريمها برهاند و به سمت رشد هدايت كند و هم امريكا را در پروژههاي اقتصادي ايران سهيم سازد.