قفلهاي زنگ زده!
با اعلام موفقيتآميز بودن دور دوم مذاكرات ايران و امريكا و افزايش اميدواريها به حل اين ابربحران حاكم بر كشورمان كه خود را در ركوردشكني بورس و كاهش قيمت ارزهاي خارجي و سكه و طلا و... نشان داد، امكان و ضرورت نگاه مثبت به جهان و تغيير ريل سياست خارجي در نظام حكمراني را تقويت كرد، چراكه بدون تعامل مثبت با جهان و سياست خارجي معقول و منطقي هيچگونه توسعهاي در كشورها شكل نميگيرد و حداكثر آن كه رشدهاي پرنوسان و پايين و اقتصادي معيشتي و بخور و نمير سرنوشت غالب بر زندگي و كار و كسب مردم آن كشورها خواهد بود.
با اعلام موفقيتآميز بودن دور دوم مذاكرات ايران و امريكا و افزايش اميدواريها به حل اين ابربحران حاكم بر كشورمان كه خود را در ركوردشكني بورس و كاهش قيمت ارزهاي خارجي و سكه و طلا و... نشان داد، امكان و ضرورت نگاه مثبت به جهان و تغيير ريل سياست خارجي در نظام حكمراني را تقويت كرد، چراكه بدون تعامل مثبت با جهان و سياست خارجي معقول و منطقي هيچگونه توسعهاي در كشورها شكل نميگيرد و حداكثر آن كه رشدهاي پرنوسان و پايين و اقتصادي معيشتي و بخور و نمير سرنوشت غالب بر زندگي و كار و كسب مردم آن كشورها خواهد بود. اين حقيقت به خصوص در جهان امروز و ظهور فناوريهاي نوين مانند هوش مصنوعي و ديجيتالي شدن موسوم به انقلاب صنعتي چهارم كه به قولي ابعاد و تبعاتي در حد اختراع ماشين بخار داشته است، بيشتر از هر زمان ديگري آشكار شده است. البته شايد اقدامات اخير رييسجمهور امريكا در اعلام جنگ تعرفهها در پوشش توجيهات اقتصادي همچون: حمايت از توليد و اشتغال، تامين امنيت ملي، حمايت از صنايع نوپا، غيرعادلانه بودن آزادي تجارت، حمايت به عنوان چانهزني و... كه كجدار و مريز در حال انجام است، به ظاهر نافي گفتار فوقالذكر باشد، اما تاثيرات مخرب اين رفتار و نقدهاي اساسي وارده بر آن و آموزههاي علم اقتصاد نشان ميدهد اين حركت ماندگار نيست و جهان امروز چارهاي جز رفتن به سمت همكاري و مشاركت و گسترش زنجيرههاي ارزش و تامين، در سايه گفتوگوهاي صلحآميز و تنشزدايي ديپلماتيك ندارد و كشورمان نيز استثنايي بر اين قاعده نيست. تعاملات اخير عربستان با كشورمان و سفر وزير دفاع اين كشور به همراه هياتي 70 نفره، به خوبي گوياي غلبه گفتمان توسعه اقتصادي و همكاريهاي تجاري در روابط بين كشورهاست، چراكه برنامه بلندپروازانه 2030 عربستان به عنوان كلان پروژه اين كشور جز از طريق صلح و ثبات در منطقه قابل اجرا نيست و كشورمان يك پايه مهم و اساسي برقراري اين صلح و امنيت. واقع آنكه هيچگاه منطقه و شايد جهان تا اين حد به ايران با ثبات علاقهمند و نيازمند نبوده باشد.
حجم عظيم سرمايهگذاريهاي انجام شده و در دست انجام در كشورهاي حوزه خليجفارس از عربستان و قطر و امارات تا عمان و كويت و حتي تركيه و عراق و افغانستان طالبان بدون ثبات ايران به ثمر نخواهند نشست. به عبارتي بحران عقبماندگي و توسعه نايافتگي كشورهاي اين منطقه بدون همكاري جمعي و گره خوردن و در هم تنيده شدن منافع اين كشورها در يكديگر امكانپذير نيست. در واقع بدون ثبات و امنيت، توسعه اقتصادي واقع نميشود و بدون توسعه اقتصادي و كاهش فقر و نابرابري نيز امنيت پايداري در منطقه قابل تصور نيست. تحول توسعهاي در آسياي شرقي و جنوب شرقي به خوبي گواه رابطه امنيت و توسعه منطقهاي و جهاني است. جريان نوزايي اقتصادي و صنعتي كه از ژاپن و كرهجنوبي و چين آغاز و به سنگاپور، اندونزي و مالزي و فيليپين و سرانجام به كامبوج و لائوس و ويتنام رسيد و شاهبيت آن رفع و كاهش دشمنيهاي تاريخي و ايدئولوژيك و تنشهاي بينالمللي بوده است. البته نمونه منحصر به فرد و استثنايي نيز در اين موج فراگير وجود دارد (كرهشمالي) كه به كار فرومانده خود مشغول است و معناي «توسعه» را نه با ارتقا و بهبود زندگي مردم اين سرزمين بلكه افزايش ابعاد برنامههاي تسليحاتي و نظامياش هر روزه به رخ جهانيان ميكشد. كشورمان براي قرار گرفتن در مدار توسعه، مداري كه بحق تمامي امكانات و ظرفيتهاي فكري و مادي آن را بالقوه دراختيار دارد، چارهاي جز باز كردن قفلهاي زنگزده و ارتباط مناسب با جهان و نه فقط قدرتهاي درجه اول آن، بلكه قدرتها و كشورهاي منطقه حتي دشمنان جديد و قديم و فكري و ايدئولوژيك خود ندارد. افقي كه به كاهش درد و رنج و فقر و ناداري عذابدهنده مردم بينجامد «فروش ميوه و سبزيجات به حداقل رسيده، در غرفه لبنيات فروشنده بدون مشتري نشسته و مردم گوشت و مرغ را به قول خودشان نگاه ميكنند، نميخرند. سبد غذايي خانوادهها هر روز كوچكتر ميشود و بيمارياي به نام سوءتغذيه بين مردم، به ويژه كودكان پرشمارتر» (همميهن- 30/1/1404) و با تامين حقوق و آزاديهاي شهروندي و آزادي و رقابت اقتصادي، امكان پيشرفت و توسعه اين سرزمين زيبا و عزيز را به ارمغان آورد.