درباره حسین حقگو

نوشته های حسین حقگو در تعادل

چرا «بزرگ» نمي‌شويم؟!

هر سه نهاد بين‌المللي اقتصادي يعني صندوق بين‌المللي پول، بانك جهاني و سازمان ملل در گزارش‌هايي درباره اقتصاد ايران، روند رشد اقتصادي كشورمان در طي دو، سه سال آتي را، نزولي و زير 3‌درصد پيش‌بيني كرده‌اند.

آب يا سراب؟!

«اينجا هستيم تا با كمك، همراهي و همفكري هم موانع را برطرف كنيم. بايد با كمك هم مكراني بسازيم كه بهترين و والاترين باشد.»

رقابتي و غيررانتي بدون «آزادي»؟!

آقاي پزشكيان، رييس‌جمهور در شوراي رقابت ازجمله گفته‌اند كه «با فضاي رانتي در اقتصاد، بازار رقابتي شكل نمي‌گيرد و دولت چهاردهم در اقتصاد به دنبال تامين معيشت مردم، تحقق عدالت و ايجاد بازاري رقابتي، منصفانه و عادلانه است.»

«سپهر» ايران و خطر «سرمازدگي»!

در حالي كه اين روزها بحث چگونگي برون‌رفت از ابرچالش‌هاي حوزه‌هاي مختلف و به خصوص حوزه اقتصادي داغ داغ است و اكثر يادداشت‌ها و سرمقاله روزنامه‌ها به اين موضوع اختصاص دارد در سوي ديگر ميدان، خبر از تدوين سندي تحت نام «سپهر ايران آينده» داده مي‌شود كه رو به افق‌هاي دور دارد.گويي ابرچالش‌هاي حياتي امروز روز جامعه ايران حل شده است و مي‌توان با خيال آسوده به تعريف اهداف وآرزوهاي دور و دراز مشغول شد. 

در ضرورت شنيدن!

موضوع « ناترازي»‌ها آنچنان عام و فراگير شده كه شايد بحث درباره آن تكرار مكررات و به قولي «حوصله سر بر» شده باشد. اصولا سرعت متداول شدن خود اين واژه يعني «ناترازي» و افزوده شدن آن به فرهنگ لغات نه فقط متخصصان اقتصادي بلكه اقتصاد كوچه بازار شايد، خود بيانگر شيوع آن باشد و كمتر واژه تخصصي را بتوان سراغ گرفت كه به اين سرعت تداول تقريبا عام يافته است.

درك زمانه « اضطرار» !

«امروز يكي از مشكلات اساسي ما ناترازي در حوزه انرژي است؛ معتقدم به جاي قطع برق كارخانه‌ها مي‌توانيم برق برخي ادارات را قطع كنيم و كارمندان آن اداره‌ها را به دور كاري بفرستيم.» (آقاي پزشكيان- 16/9/ 1403)

گره خورده با «آزادي»!

چالش توسعه صنعتي در كشورمان، چالشي عميق و ساختاري و در ابعاد فكري و انديشگي است. بنيان اين مساله در يك عبارت خلاصه مي‌شود و آن اين است كه صنعت و توسعه صنعتي در ميهن‌مان با «آزادي» گره نخورده است.

«چي» مال «كيه»؟!

«من مالكيت رسمي را شبيه ايستگاه تعويض واگن راه‌آهن مي‌بينم كه به ما اجازه مي‌دهد ظرفيت دارايي‌هايي را كه بيشتر و بيشتر انباشت مي‌كنيم گسترش و بنابر اين هر بار سرمايه را افزايش بدهيم.»
۱