اهمیت سرمایهگذاری چین در ترابری ایران
سالهاست که چین به دنبال فعالسازی و بهرهبرداری از یکی از قدیمیترین جادههای تجاری- ترانزیتی جهان یعنی جاده ابریشم است و برای اینکه بتواند به هدف خود یعنی ایجاد یک کمربند-یک جاده (ONE BELT-ONE ROAD) برسد در کشورهای مختلفی از جمله افغانستان، پاکستان، انگلستان و... سرمایهگذاری کرده است.
از سوی دیگر، چین همواره اعلام کرده است که ایران نیز به دلیل موقعیت جغرافیایی خود میتواند به عنوان یکی دیگر از کشورهایی که جاده ابریشم جدید از آن میگذرد مورد توجه و اهمیت باشد. البته این موضوع کاملا درست است، زیرا در صورتی که چین بخواهد از ایران به عنوان شعبهیی که جاده مهم ابریشم از آن میگذرد، نیاز به سرمایهگذاری در ایران ندارد. زیرا شبکههای حمل و نقلی مورد نیاز در ایران وجود دارد و چین باید با سرمایهگذاری علاوه بر بهرهبرداری و تنها در برخی نقاط این شبکهها را توسعه دهد.
اما در مورد احیای جاده ابریشم جدید و برنامهریزی برای استفاده از این کریدور تجاری، باید گفت که چین به دنبال این است تا با استفاده از شعب این جاده، کالاهایی که در شرق این کشور تولید میشوند را ابتدا به مرکز و غرب چین و سپس از آنجا به کشورهای غربی و اتحادیه اروپا منتقل
کند.
در واقع چین به دنبال آن است تا با آماده کردن زیرساختهای مورد نیاز برای حمل کالاهای تولید شده در شرق چین، این کالاها را از سین کیانگ در ارومچی که هاب این کشور در غرب است، از طریق کریدورهای عمدتا ریلی وارد خاک روسیه کند و از آنجا به بلاروس، لهستان و سپس به سمت آلمان و شبه جزیره ایبری در اسپانیا و در نهایت از آنجا به اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه منتقل کند.
از آنجا که بخشی از جاده ابریشم به صورت مسیرهای جایگزین و شعبهمانند از سوی چین معرفی شده یکی از گزینهها ایران است.
به دلیل اینکه ایران از جایگاه استراتژیک بسیار مناسبی بین کشورهای منطقه برخوردار است، چین نیز بسیار علاقهمند است برای حمل مواد نفتی با هدف تامین سوخت و انرژی مورد کشور خود از مسیر ایران استفاده کند.
مقامات و مسوولان دولتی ایران نیز در چندین کنفرانس پیشنهاد دادهاند که اگر چین به دنبال آن است تا از منابع نفت و انرژی موجود در منطقه خاورمیانه استفاده کند، برای فعال شدن مسیر ایران در جاده ابریشم سرمایهگذاری کند.
البته از آنجا که ساخت و فعال شدن این کریدور ترانزیتی برای پیوستن ایران به جاده ابریشم حدود 10 سال طول میکشد، لازم در این مدت به جای استفاده از کریدور ترانزیتی ترکیه که ایران از جهات مختلفی با این کشور در تنگناست و ظرفیت ترانزیتی این مسیر نیازهای ترانزیتی ما را برآورده نمیکند، از کریدور ترانزیتی که از طریق کشورهای عراق و سوریه به سمت دریای مدیترانه و شرق آن میرود، به عنوان شعبه دیگری از جاده ابریشم جدید برای حمل کالاهای خود استفاده کند.
در واقع با بازآفرینی این شعبه از جاده ابریشم نه تنها ایران بلکه بسیاری از کشورهای منطقه از مزایای این کریدور ترانزیتی منتفع میشوند، ضمن اینکه عراق و سوریه نیز میتوانند از طریق این مسیر به ایران و به سمت آسیای مرکزی متصل شوند.
موضوع مهم دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد این است در صورتی که چین وارد سرمایهگذاری در شبکههای حمل و نقلی ایران شود به دلیل اینکه در حال حاضر زیرساختهای مورد نیاز برای ترانزیت کالا در شبکههای جادهای، ریلی و بندری ایران وجود دارد، چین با کمترین میزان سرمایهگذاری میتواند از این شبکهها برای حمل کالاهای خود استفاده کند.
آماده بودن شبکههای حمل و نقلی ایران از آنجا اهمیت دارد که اگر چین بخواهد برای استفاده از شبکههای حمل و نقلی هر کشور دیگری (مانند روسیه) سرمایهگذاری کند، چون زیرساختهای این کشورها آماده نیستند، لازم است چین برای ساخت مسیرهای حمل و نقلی (جادهیی و ریلی) سرمایهگذاریهای فراوانی انجام دهد.
اما به دلیل اینکه در ایران شبکههای حمل و نقلی به خصوص در مسیرهای ریلی وجود دارد، نیازی به هزینههای سنگین سرمایهگذاری برای ساخت آنها نیست. از سوی دیگر هنگامی که شبکههای حمل و نقلی تعریف و ترانزیت فعال شدند این روند متوقف نخواهد شد چین به عنوان یک سرمایهگذار به دنبال آن است تا با یک شریک دایمی کار کند.
همچنین از آنجا که صادرات تولیدات چین به سمت غرب و در مقابل واردات تکنولوژی و مواد خام از خاورمیانه به چین از طریق استفاده از شعب مختلف که مسیر ایران یکی از بهترین و مهمترین شعب جاده ابریشم جدید است علاوه بر اینکه میتواند تجارت بین کشورهای منطقه را دگرگون کند بهرهبرداری از این مسیر تجاری راه برای کشور چین که تا سال 2030 با 50 هزار میلیارد دلار تولید ناخالص به نخستین اقتصاد جهان تبدیل میشود هموار کند.
البته باید توجه داشت که تمامی این اتفاقات مهم ترانزیتی زمانی به وقوع میپیوندد که چین به ایران به عنوان یک شریک تجاری دایمی نگاه کند، اما در صورتی که چین تنها ایران را به عنوان یک مسیر ترانزیت ببیند و برای استفاده از شبکههای حمل و نقلی به ایران حق ترانزیت پرداخت کند، این مبلغ یا حق ترانزیت نه تنها برای ایران سود اقتصادی به دنبال ندارد، بلکه حتی برای بازسازی و نگهداری شبکههای حمل و نقلی نیز کفاف نخواهد داد. درست است که ایران نیز به دنبال معامله و در نهایت همکاریهای مشترک سرمایهگذاری با چین است، اما به دلیل اینکه ایران در حال حاضر در شرایطی نیست که بتواند در طرحی (حتی پروژه جاده ابریشم جدید که از اهمیت زیادی برخوردار است) سرمایهگذاری کند، نیاز دارد از چین به عنوان یک شریک استفاده کند تا هر دو کشور بتوانند از این همکاری منفعت ببرند.