نقش پیماننامه جهانی در کار کودک
پیمان حقوق کودک که یک توافق جهانی است، حاصل 10سال تلاش کارشناسان حقوق روانشناسی، جامعهشناسی، تعلیم و تربیت و بهداشت و بحث و گفتوگو بین نمایندگان کشورهای عضو سازمان ملل متحد است. این توافقنامه در سال ۱۹۸۹در 54 ماده تدوین شد و در سال ۱۹۹۰ به تصویب سازمان ملل رسید.
پیمان جهانی حقوق کودک براساس پیشینهیی تاریخی است. جنگ بینالملل اول پیامدهای ناگواری برای همه جهانیان به ویژه کودکان داشت. به همین دلیل پس از پایان جنگ در سال ۱۹۲۳میلادی نخستین اعلامیه حقوق کودک برای حمایت از کودکان در برابر آسیبهای ناشی از جنگ در ژنو تنظیم شد و در سال ۱۹۲۴ به تصویب جامعه ملل رسید. مفاد این اعلامیه بیشتر در زمینه فراهم کردن امکانات مناسب برای تغذیه بهداشت و مسکن برای کودکان جنگزده و آواره و حمایت از آنان در برابر آسیبهای جسمی و روانی ناشی از جنگ بود. در حقیقت در آن زمان نیاز به وجود یک پیماننامه برای حمایت معنوی از حقوق کودک احساس میشد.
تاسیس صندوق بینالمللی کودکان(یونیسف) در سال ۱۹۶۴ که براساس قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد پس از جنگ دوم جهانی و برای حمایت از کودکان به وجود آمده، اقدام موثر دیگری در زمینه توجه به حقوق کودک بود. تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸یک قدم دیگر برای حفظ حقوق کودک بود چراکه اعلامیه فوق حقوق اساسی تمام انسانها را بدون توجه به رنگ، نژاد، جنس، زبان، دین، ملیت و سایر ویژگیها مطرح میکرد. تصویب دومین اعلامیه حقوق کودک در سال ۱۹۵۹ توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد اساس و پایه پیمان جهانی حقوق کودک را پایهریزی کرد. این اعلامیه با مواد 10گانه خود حمایت از کودکان را در زمینههای اساسی رشد و زندگی آنان مانند حق آموزش رایگان و اجباری، عدم تبعیض، منع هر نوع بدرفتاری و آزار، برخورداری از تغذیه، بهداشت، تفریحات و مسکن مناسب و... مورد توجه قرار داده است.
در سال ۱۹۷۹میلادی «انجمن بینالمللی روانشناسان آموزشگاهی» اعلامیه حقوق روانی کودک را که شامل 9 اصل بود، تدوین کرد. این اعلامیه نیز منبع مهم دیگری برای تدوین پیمان حقوق کودک بود. حق برخورداری از محبت، امنیت، رهایی از ترس و آزارهای جسمی و روانی، آموزش، هویت، آزادی بیان، تشویق، بازی و رشد خلاقیت ازجمله اصول 9 گانه این اعلامیه بود. در کنار این پشتوانه تاریخی، نیازهای کودکان نیز محور دیگری برای تدوین پیمان جهانی حقوق کودک بود. کودکی، دوران رشد و پرورش و شکلگیری شخصیت کودکان است و از این رو از اهمیت ویژهیی برخوردار است و جا دارد که برای تامین رشد و سلامت کودکان از همان آغاز کودکی چارهاندیشی شود و با رعایت حقوق اساسی آنان شرایط و امکانات مناسب برای رشد بهتر و سالمتر آنان فراهم شود. به ویژه که کودکان به سبب ویژگیهای سنتی خود بسیار آسیبپذیرند و خود قادر به حفظ حقوق خویش نیستند و نیاز به حمایت و مراقبت از جانب بزرگسالان دارند. کارشناسان معتقدند که نگاهی به آمارهای مربوط به کودکان در سطع جهانی، وسعت و شدت این آسیبپذیری را نشان میدهد.
اما این پیماننامه در مورد کار کودک چه میگوید؟ آن طور که آمار نشان میدهد ۲۵۰میلیون کودک در جهان به کار اشتغال دارند. آمار نشان میدهد که ۱۳۰میلیون کودک ۱۱ - ۶ سال در جهان به تحصیل اشتغال ندارند و ۲میلیون کودک در جنگها کشته، ۴میلیون مجروح و ۱۲میلیون پناهنده و آواره شدهاند. این آمار تنها بخشی از وخامت وضعیت کودکان جهان را نشان میدهد.
همین مساله ضرورت حمایت از کودکان را بیشتر از قبل نشان میدهد. پذیرش گسترده پیمان جهانی حقوق کودک از طرف کشورهای جهان به دلیل خصوصیاتی است که این پیماننامه دارد و توانسته است در زمان نسبتا کوتاهی، تمام دولتهای جهان را حول محور خود گرد آورد. این پیماننامه به جهت حمایت از حقوق اولیه کودک در حوزه آموزش، سلامت و بازی، کار کودک را منع کرده و از حقوق اولیه او به عنوان یک امر بدیهی دفاع میکند. پیمان حقوق کودک نگرشی علمی و جامع نسبت به کودک دارد. در این پیمان تمام مسائل مربوط به رشد کودکان در زمینههای جسمی، ذهنی، روانی و اجتماعی به صورت یکپارچه مورد توجه قرار گرفته است. نگاه پیمان به کودک به عنوان موجودی مستقل، بالنده و پویا، زمینه را برای رشد و پرورش کودک در جهانی سرشار از صلح، آرامش، آزادی و امنیت فراهم میکند.
انعطافپذیری، خصوصیت دیگر این پیمان است که سبب شده توسط کشورهای مختلف جهان با نظامها و ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت مورد پذیرش قرار گیرد و هر کشور با توجه به شرایط خود در راه تحقق آن گام بردارد. اصولا تحقق هر پدیدهیی امری نسبی است و این نسبت تابع شرایط خاص زمانی- مکانی هر کشوری است. در مورد پیمان حقوق کودک نیز وضع به همین گونه است. توجه به نهاد خانواده در کنار حفظ بیشترین و بالاترین منافع و مصالح کودکان، مشخصه دیگری است که در پیمان حقوق کودک بر آن تاکید شده است.
در واقع بدون توجه به مشکلات حقوق کودکان امکانپذیر نیست و این امر به علت نقشی است که خانواده به عنوان نخستین و مهمترین محیط رشد و پرورش کودکان در سالهای حساس کودکی و پس از آن بر عهده دارد. نقش دولتها در تحقق حقوق کودک از ویژگیهای مهم پیمان است. بسیاری از برنامههای مربوط به رشد، آموزش، بهداشت و حمایت کودک باید در برنامهریزیهای کلان در سطح ملی مورد توجه قرار گیرد. از این رو نقش دولتها در تامین حقوق اساسی کودکان بسیار موثر و مهم است و دولتها موظف هستند، رشد و سلامت کودکان را تضمین
البته وظایف دولتها، نقش مشارکتهای مردمی را در تحقق حقوق کودک نادیده نمیگیرد. پیمان حقوق کودک شامل یک مقدمه و 3 قسمت است. مقدمه موقعیت کلی پیمان را مشخص میکند. قسمت اول مواد ۱ تا ۴۱ را شامل میشود که حقوق کودک را مشخص میکند. قسمت دوم شامل مواد ۴۲تا ۴۵ است که راهکارهای اجرایی و نظارت بر تحقق پیمان را معین میکند. قسمت سوم مواد ۴۶تا ۵۴ را شامل میشود که نحوه پذیرش، تصویب و الحاق کشورها به پیمان را مشخص میکند. در حقیقت این پیماننامه با کار کودک مقابله میکند.
به همین خاطر هم بیشتر کشورها لزوم رعایت آن را به عنوان بخشی از حقوق کودک الزامی میدانند. نباید فراموش کرد که این پیماننامه یک توافق جهانی است که میتواند به منزله زبانی مشترک برای همه کشورها باشد تا مساله کار کودک با همکاری همه کشورها مرتفع شود.