بایستههای راهبردی دولت دوازدهم
علیاشرف نظری
دانشیار روانشناسی سیاسی دانشگاه تهران
طرح مساله
ابتدا بر این باور بودم که اندیشیدن به مسالهای تحلیلی نیازمند برون آمدن از هیجان مثبت و فضای پرشوری است که ما را پس از پیروزی در انتخابات فرا گرفته است. چون در نگرهها و پنداشتهیی موجود چنین آموختهایم که مرزی حصین میان احساسات و عقلانیت برپاست که نشاید در میانه احساس، در انتظار تراویدن بارقههای فکری بود. اما اینک که به مساله دقیقتر مینگرم به این باور تن می دهم که «احساس» و «ادراک» توأمان یک بار دیگر در متن جامعه ایرانی تجلی یافته است.
در این شرایط، مگر میتوان بسان گذشته، از مرزهای استوار میان شور و عقلانیت در سیاست سخن گفت؟ چرا که اگر چنین میبود، کدام نیرو میتوانست این تحرک و سرخوشی ناشی از حضور حاضران را تاویل کند. آشکار است که اگر چنین کردیم پویایی سیاست را درنیافتهایم و بسان موجودی «تاکسیدرمی» شده با آن مواجه شدهایم.
اینک پس از تامل بسیار دریافتهام که «هوش عاطفی فرهنگی» و «عقلانیت برانگیخته»، ذاتی امر سیاسی است و نباید آن را نادیده گرفت. این بدان معناست که بسیاری از پدیدههای سیاسی متضمن هیجان و احساس است تا اینکه صرفا مبین تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت «خنثی یا منفعلانه» یا عقلایی باشند. در واقع تمام مفاهیم سیاسی در معرض هیجانات مثبت یا منفی(شناخت فعالانه) قرار دارند. (1) فقط از طریق پایش نبض پرنوسان سیاست است که میتواند تمایز میان مشارکت و انفعال، سر برآوردن پدیدههای زایا و ایجاد نوعی شوق توأم با امید را فهمید و مهمتر از آن به دیگران فهماند! و این دومی چه کار دشواری بود!
اما مساله مهمتر این است که همواره گفتهاند احساس و شور میل به فرونشستن دارد و «آنچه زوداید، دیر نپاید!» چگونه میتوان در شرایطی پرنوسان از «فیگاروی جاودان» سخن گفت و گره پیوندهای میان دولت و ملت را محکمتر کرد؟ آنچه اندیشیدن به این امر را دشوارتر میکند، آن است که در تجربه ایرانی، بامداد خوش با هم بودن دیری نمیپاید و دوباره همه پی کار خود میروند. به تعبیر دیگر، اغلب گفته میشود «ما پیش از انتخابات بیدار میشویم و پس از آن دوباره میخوابیم!»
برای برونرفت از این وضعیت چه باید کرد؟ آیا باید چونان گذشته، حلقههای وصل میان این دو (مردم و منتخبان آنها) در فردای پس از انتخاباتی یکی یکی سست شود و بیداری را در انتخابات دیگر تجربه کنیم. یا میتوانیم چند صباحی خواب را بر خود حرام کنیم و راه رخوت و مفارقت بربندیم. یک بار برای همیشه عهد کنیم که گردونه فعالیت– انفعال را به چرخه مستمر تحرک– مسوولیت مبدل کنیم و این سرخوشیهای تاریخی توأم با رنج را بیپایان سازیم. از «دشواری وظیفه» و برداشتن گامهای استوار در مسیر صعب کوهها نهراسیم و «نوسفر» یک راه باشیم؛ راهی برای پیشرفت ایران!
راهکار پیشنهادی
ارتباط و تعامل نهادینه میان ساختارهای سیاسی اجتماعی ضرورتی گریزناپذیر برای حفظ و تداوم زندگی سیاسی و دستیابی به «تعادل سیاسی» (Political Equilibrium) است. تحلیلگران و نظریهپردازان حوزه جامعهشناسی سیاسی بر این باورند که نظر به زمینههای اجتماعی قدرت سیاسی، سیاستگذاران و نخبگان فکری هر نظام سیاسی باید بکوشند با اتخاذ تدابیر و راهکارهای موثری به ترسیم چشماندازهایی بپردازند که در پرتو آن گسست و افتراق میان ساختارهای سیاسی و اجتماعی تقلیل یافته، و زمینههای ادراکی و هنجاری لازم برای پذیرش عمومی و رضایت جمعی بسط یابد. در این چارچوب، موفقیت نظام سیاسی محصول اشتراک و ارتباط نظامهای ارزشی هنجاری موجود در دو عرصه سیاسی و اجتماعی و وجود شبکه پیچیدهیی از وابستگی متقابل میان ساختارهای سیاسی و اجتماعی است. مسائلی نظیر بحران/ تعامل، منازعه/ همگرایی، کارآمدی/ ناکارآمدی، ثبات/ انقلاب، ... بیانگر وجوهی ناهمساز(Paradoxical) از نحوه تعامل و ارتباطیابی موفق یا ناموفق نظام سیاسی با محیط خویش است.
حسن روحانی، رییسجمهور منتخب مردم ایران در جریان مبارزات انتخابی دوره دوازدهم ریاستجمهوری بر وکیل بودن خود تاکید کردند. کسی که در مقام دفاع از حقوق شهروندان برآمده و آنها را در پیشگاه قاضیان برای احقاق حق، یاری خواهد کرد. در این شرایط که «وکیلالرعایای» دیگری سر برآورده است، پیشنهاد میشود «شورای عالی دولت و شهروندان» متشکل از همه اصناف و شؤون اجتماعی شکل گیرد تا بتوان از این رهگذر به بسط پیوند دولت و مردم یاری رساند. شورایی با اعضایی متشکل و قانونمند که تلاش خواهند کرد، منافع جمعی را پایش کنند و بسان نوعی پل ارتباطی، خواستههای عمومی را در کوتاهترین زمان به ساختارهای رسمی منتقل کنند.
این امر میتواند در غیاب احزاب سیاسی موجب تجمیع منافع عمومی و سازوکاری نظیر «پلهبیسیت» (در سوییس برای به کرسی نشاندن ایدههای عمومی باشد. ایدههایی که اگر در درازمدت مورد نظر قرار نگیرد، میتواند موجب سرخوردگی اجتماعی و انفعال سیاسی شود. پیروزی یا شکست آقای روحانی در این دوره، پیروزی یا شکست یک دولت نخواهد بود؛ بلکه پیروزی یا شکست تاریخی یک ملت خواهد بود. اگر این روحیه/ حالت مناسب روانی(Mood) که در آن امید و تحرک در سطح ملی شکل گرفته است از بین برود؛ همه بازنده خواهیم بود؛ چه آنها که رأی دادهاند و چه آنها که به ایشان رأی ندادهاند. به امید آنکه همه این مساله را درک کنیم.
منبع: شمس