«کیارستمی» عاشق این درخت بود
در سالروز کوچ و همزمان با نمایش فیلم «76 دقیقه و 15 ثانیه» در جشنواره کارلوویواری، درختی به نام «عباس کیارستمی» در این رویداد نامگذاری شد.
به گزارش ایسنا، سیفالله صمدیان رفیق و همکار قدیمی عباس کیارستمی همزمان با 14 تیر، سالروز درگذشت این کارگردان سرشناس سینمای ایران گفت: «یکسال گذشت! ولی شاید باورتان نشود، من یک فکر ظاهرا رویاگونهیی دارم که بدم نمیآید، همینجا آن را مطرح کنم. با شناختی که در طول این سالها از عباس کیارستمی داشتم و شیطنتها و شوخیهای که او داشت، از او بعید نمیدانم که وقتی برای سپری کردن مراحل درمان به پاریس اعزام شده است، قصد کرده باشد تا یک فیلم جدید بسازد، فیلمی که فعلا پیش تولید آن یک سال طول کشیده است. هر قدر هم بخواهم غیرواقعبینانه به قضیه نگاه کنم، این احتمال را حتی یک درصد هم میدهم که کیارستمی یک جسد بینام و نشان را از بیمارستان گرفته و با نظارت خودش داده شبیه خودش گریم کردند و به ما تحویل دادند و خودش آنجا مانده تا دوره نقاهت را سپری کند و مطمئنا کارهایش را انجام میدهد و یک روزی میآید. شاید همه اینهایی که گفتم به نظر یک رویای بچگانه و از سر رفاقت به نظر بیاید و حتی به هندی بازی تعبیر شود ولی واقعیتی که در پس ذهنم هست را گفتم. من هنوز پس از یکسال به دوستان نزدیک و خانوادهام هم میگویم که یک چنین حسی دارم که کیارستمی دارد با ما یک بازیای میکند چون با شناختی که از روحیه و عطش کاریاش داشتم، این آدم رفتنی نبود و نیست.»
سیفالله صمدیان در ادامه با اشاره به جشنواره «کارلووی واری» جمهوری چک که این روزها در آنجا حضور دارد، گفت: «روز اول ورودمان به کارلوویواری، محمد اطبایی (پخشکننده بینالمللی) که از دوستان قدیمی و از دوستداران دلی کیارستمی بوده و هست، کنار یک درختی نشست و گفت «صمد» میدانی این درخت چه معنایی دارد؟ گفتم «نه نمیدانم.» گفتند که «این درخت یعنی کیارستمی.» گفتم «یعنی چی؟» و گفتند «کیارستمی عاشق این درخت بود.»
این درخت، یک درخت بسیار بلند در وسط پارکی، نزدیک کاخ جشنواره است. داخل این درخت سبز است و از بیرون رنگش بنفش تیره و بسیار بالابلند است. اطبایی میگفت: «کیارستمی اکثرا وقتی کارلوویواری میآمد، زیر این درخت مینشست و از قامت و زیبایی این درخت لذت میبرد.
اگر صحنهیی از فیلم« 76 دقیقه و 15 ثانیه» با کیارستمی را به یاد بیاورید، یک جایی که برای لوکیشنیابی فیلم «ایستگاه متروک» علیرضا رییسیان که کیارستمی فیلمنامهاش را نوشته بود، رفته بودیم و در فیلم هم هست، کیارستمی وسط اون خرابه درختی را گیر میآورد و شروع به عکاسی میکند که من آنجا به کیارستمی گفتم؛ «عباس آقا» مثل اینکه از شانس شما هر جا میروید یک درخت هم هست! بله همان درختی که آخر سر به اون شکل رفت روی سنگ مزارش.
البته من مدنظرم هر درختی است که سمبل کیارستمی و عشقاش به طبیعت است.»