صنعت نفت نیازمند اصلاح الگوی پیشین مسوولیت اجتماعی
گروه انرژی| نادی صبوری|
«سینما، فوتبال، تنیس، علاقهمندی به فراگیری زبان انگلیسی و بسیاری از پدیدههای دیگر اجتماعی» از آثار صنعت نفت در ایران بهشمار میروند. همین مسائل باعث شده نقش این صنعت در ایران، شباهت چندانی به نقش آن در دیگر جوامع فارغ از سطح پیشرفتگی آنها، نداشته باشد. محمد فاضلی عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی روز سهشنبه و در جریان افتتاح سومین همایش «مسوولیت اجتماعی» صنعت نفت، نگاهی به آثار این صنعت بر جامعه ایران، معایب روش معمول آن در قبال آسیبهای اجتماعی پرداخته و الگویی را برای جایگزینسازی با الگوی پیشین که از دیدگاه او نتایج فعلی اجتماعات میزبان صنعت نفت و گاز از ناکارآمد بودن آن حکایت دارد، ارائه کرد. از دیدگاه فاضلی، الگوی فعلی سبب شده در جوامع میزبان صنعت نفت، دیگر سازمانهای دولتی و شبهدولتی بهویژه شهرداریها، عملا وظایف خود را به صنعت نفت محول کرده و همگام با آن پیش نروند. این جامعهشناس اعتقاد دارد، تداوم این وضعیت در آینده صنعت نفت را با پارادوکسی بزرگ مواجه خواهد کرد که برای جلوگیری از آن، باید بسیجی عمومی انجام شود. مشروح مهمترین بخش از اظهارات او را در ادامه میخوانید.
محمد فاضلی عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی اعتقاد دارد شرکتهای نفت و گاز در امریکای شمالی، اروپا و کشورهایی نظیر چین اگرچه به لحاظ جایگاهشان در تامین انرژی نقشی بیبدیل دارند، اما اصلیترین پیشران بلامنازع اقتصاد و جامعه –از منظر میزان سهم در تولید ناخالص داخلی، سهم در تولید فناوریهای پیشران جامعه، سهم در مدرنیزاسیون جامعه، تاثیر بر جامعه از مسیر اصلاح رویهها و تکنیکهای حکمرانی و تقویت یا تضعیف اجتماعات محلی– نیستند، وضعیتی که در ایران متفاوت است. او روز سهشنبه در جریان همایش مسوولیت اجتماعی صنعت نفت که با حضور بیژن زنگنه در پژوهشگاه صنعت نفت برگزار شد در این باره عنوان کرد: «نفت و گاز اما در جامعه ایران نقش دیگری ایفا میکنند. نگاهی به تاریخ نفت نشان میدهد، نفت نه تنها رشد اقتصادی، بلکه توسعه جوامع میزبان مانند آبادان در دهه ۱۳۲۰، ورود سینما، توسعه ترجمه کتابها به زبان فارسی، کمک به توسعه نهاد دانشگاه، علاقهمندی به یادگیری زبان انگلیسی و حتی ورود ورزشهایی مانند فوتبال یا تنیس را تسریع کرده است.»
این جامعهشناس در واقع اعتقاد دارد، با وجود چنین پیشینهیی، مسوولیت اجتماعی صنعت نفت در ایران و آینده ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. به همین ترتیب فاضلی اقدامات فعلی در راستای این مسوولیت در صنعت نفت را در چند سطح تقسیمبندی کرده است. سطح نخست از نظر این استاد دانشگاه شهید بهشتی «مسوولیت اجتماعی صنعت نفت و گاز در زمینهسازی برای اصلاحات کلان معطوف به ارتقای کیفیت حکمرانی و توسعه پایدار (بهعنوان مهمترین کالاهای اجتماعی)»
به حساب میآید. او در این زمینه عنوان کرد: «تدوین قراردادهای جدید سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز ایران و عقد قرارداد با شرکت توتال را در چنین فهمی از مسوولیت اجتماعی، میتوان عمل به مسوولیت اجتماعی صنعت نفت و گاز ایران تلقی کرد.» از نظر فاضلی در این سطح، صنعت نفت باید کالایی اجتماعی را تولید کند که در فراگیرترین شکل دراختیار جوامع محلی قرار گرفته و بهدنبال زدودن خشنترین اشکال بیعدالتی در این جوامع باشد.
اما مهمترین آسیبی که از دیدگاه فاضلی، مسوولیت اجتماعی صنعت نفت در جوامع میزبان این صنعت، در ایران به همراه داشته است، مربوط به نقشی است که شرکتهای این صنعت در جوامع محلی میزبان پیدا میکنند. او در این زمینه عنوان کرد: «بررسی نشان میدهد که تفاوت سطح فناوری، ظرفیت اداری، توان مالی و کیفیت نیروی انسانی صنعت با سایر دستگاهها و بالاخص ظرفیتهای اداری دستگاههای دولتی و غیردولتی عمومی (نظیر شهرداریها) در این مناطق، بهتدریج همه این دستگاهها را به صنعت نفت وابسته میکند. دستگاههای دولتی نیز بهتدریج وظایف خود را به صنعت نفت واگذار میکنند یا در سطح مناسبی خدمات ارائه نمیدهند. به عبارتی، ظرفیتهای حکمرانی جوامع میزبان صنعت نفت و گاز، تحتتاثیر شفاف نبودن ارتباطات، امکان کسب رانت ناشی از فعالیت صنعت نفت و گاز در منطقه، اعمال نفوذهای سیاسی و نهایتا وابسته شدن حکمرانی محلی به صنعت نفت، تضعیف میشود. سویه دیگر آن است که مدیران صنعت نفت و گاز در ابتدا برای پیشبرد فعالیتهای خود یا غلبه بر مقاومتهای موجود، از ظرفیتهای اداری، مالی و سازمانی خود برای تحتتاثیر قرار دادن مدیریتهای محلی استفاده میکنند.»
این جامعهشناس ادامه داد: «مدیران صنعت نفت و گاز نیز گاه برای غلبه بر مقاومتهای بیهوده در برابر ایشان، از ظرفیتهای خود برای تحتتاثیر قرار دادن مقامات محلی استفاده میکنند. این فرآیند در کوتاهمدت برای جلو بردن فعالیتهای این صنعت مفید است اما در درازمدت صنعت را با پارادوکسی بزرگ مواجه میکند.» فاضلی در تشریح این دیدگاه خود عنوان کرد: «دستگاههای محلی و اجتماعات میزبان در درازمدت همچون زایدهیی بر پیکره صنعت نفت تحمیل میشوند و به این ترتیب، مدیران صنعت در درازمدت گاه به همان اندازه که مشغول اداره صنعت چند ده میلیارد دلاری خود هستند با معضلاتی در حد تامین هزینه جمعآوری زباله اجتماعات محلی، ارائه خدمات بیمارستانی، حل درگیریهای اجتماعی و مسائلی از این دست مواجه میشوند.»
بهدلیل چنین آسیبهایی، محمد فاضلی اعتقاد دارد که صنعت نفت اکنون باید برای پیشبرد اهداف خود در مناطق میزبان خود را جانشین کارکردهای حاکمیتی و ارائه خدمات توسط سایر نهادها نکرده و برای تاثیرگذاری بر تصمیمات ایشان از منابع و توان سازمانی خود استفاده نکند. این کار در کوتاهمدت ممکن است صنعت را با کند شدن برخی اقدامات مواجه کند اما در درازمدت از تحمیل هزینهها و هدررفت انرژیهای گسترده در سازمان جلوگیری میکند.
این جامعهشناس در پایان صحبتهای خود پیشنهاد کرد که صنعت نفت ارائه کمکهای خود به جوامع محلی میزبان را منوط به شناسایی و پایش جامعه هدف از سوی سازمانهای رفاهی کشور کند، اقدامی که از دیدگاه او میتواند موجب ارتقای سیستم شناسایی و پایش در نهادهایی مانند کمیته امداد امامخمینی(ره) و وزارت رفاه نیز باشد.
اما شاید بتوان آخرین بخش از صحبتهای روز سهشنبه فاضلی را در تضاد با بخشی از تحلیل خود او انگاشت. فاضلی در حالی در همایش مسوولیت اجتماعی صنعت نفت به وزارت نفت پیشنهاد تشکیل واحدی را برای بررسی الزامات پیادهسازی الگوی مدنظر او برای مسوولیت اجتماعی صنعت نفت کرد که قرار گرفتن وزارت نفت بهعنوان «متولی» در تدوین این الگو باز هم بازتولید و تکرار الگویی است که مورد نقد این جامعهشناس بود؛ الگویی که نتیجه آن، قرار گرفتن دوباره وزارت نفت در راس هرم و تضعیف سازمانها و نهادهای دیگر مرتبط با این مساله است.