برندگان شعار «اول امریکا» چه کسانی هستند؟
نویسنده: ایان برمر
استاد علوم سیاسی دانشگاه نیویورک
گروه جهان بهاره محبی
دونالد ترامپ با انتخاب شعار «اول امریکا» نشان داد که خیلی خوب نبض سیاسی افکار عمومی در امریکا را شناخته است. او با استفاده از این شعار به سرعت پلههای ترقی را طی کرد. این عبارت ماندگار که وامگرفته شده از دوران دیگری در تاریخ امریکا بود به اختصار از بازنگری در تمام روابط ایالات متحده با جهان خارج صحبت میکند. هفت دهه پس از پایان جنگ جهانی دوم، چرا ایالات متحده هنوز هم باید امنیت آلمان و ژاپن را تامین کند؟ آیا واقعا افزایش تولیدات مکزیک از طریق توافقنامه تجارت آزاد امریکای شمالی میتواند به کارگران امریکایی کمک کند؟ چرا 23 عضو از 28 عضو ناتو اجازه دارند تا قوانین این پیمان نظامی را درباره بودجه دفاعی نادیده بگیرند؟ چرا در جایی که کشورهای دیگر میتوانند مسوولیت کمتری داشته باشند امریکا باید هر روز مسوولیت بیشتری را در جامعه جهانی بر عهده بگیرد؟
با گذشت نزدیک به 6ماه از آغاز دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ متوجه شدهایم که او چطور قرار است که شعار «اول امریکا» را محقق کند. آیا این عبارت ماندگار دردی از مردم امریکا دوا خواهد کرد؟
پاسخ این است: نه دقیقا. دونالد ترامپ در این چند ماه ریاستجمهوری خود امور مسلم قدیمی را در روابط بینالملل زیر و رو کرده است. اما منفعت این تغییرات به جیب چه کسانی رفته است؟ مشخص نیست که بمباران کردن مناطق تحت کنترل دولت سوریه در سوریه چطور منافع امریکا را تامین کرده است، منافعی که ترامپ مرتبا از آن حمایت میکند. نیروهای ایالات متحده هنوز بهدلایلی در افغانستان هستند. این پا و آن پا کردنهای ترامپ درباره حمایت امریکا از ناتو شاید اعضای این پیمان را واداشته تا برای به عهده گرفتن مسوولیت بیشتر وعدههای جدیدی بدهند اما ترامپ بار دیگر بر تعهد امریکا نسبت به دفاع از مونتهنگرو در برابر تجاوزهای خارجی تاکید کرد، تعهدی که قطعا جزو اولویتهای رایدهندگان به او نبوده است. اگر شما فکر میکنید همانطور که ترامپ و حامیانش میگویند توافق آب و هوایی پاریس برای ایالات متحده خوب نیست پس حتما خوشحال هستید که رییسجمهوری امریکا این کشور را از توافق پاریس خارج کرد اما اگر فکر میکنید که ترامپ این کار را انجام داد تا وعدههای انتخاباتی خود از جمله «شعار اول» امریکا را محقق کند پس باید کمی بدبینانهتر به این مساله نگاه کنید. اگر فکر میکنید وقتی به متحدان اروپایی پیغام دادیم که از این پس خودتان باید طرحهای دفاعی کارآمدتری داشته باشید که شامل ایالات متحده نباشد؛ منافع امریکا تامین میشود پس احتمالا باید از سیاستهای امروز واشنگتن خوشحال باشید. اما واقعیت این است که با خانهتکانی در صف متحدان، امریکا امنتر از گذشته نخواهد شد.
خوب اگر نه امریکا، پس چه کسی از سیاست خارجی امروز امریکا منتفع میشود؟ با بررسی شش ماه گذشته بدون درنظر گرفتن لفاظیهای سیاسی و دیپلماتیک میتوان برندگان سیاست جدید امریکا در جهان را پیدا کرد. روش بررسی و محاسبه بسیار ساده است: پیدا کردن کسانی که سیاستهای ترامپ به آنها کمک کرده، کسانی که قدردان این کمکها هستند و کسانی که این سیاستها در آینده به آنان کمک خواهد کرد.
اجازه دهید با نامهای بزرگی شروع کنیم که در فهرست ما ذکر نشدهاند: روسیه و چین. ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه شاید انتظار داشت که پیروزی ترامپ بتواند موانع موجود بر سر راه روسیه را از میان بردارد اما وقایع آنطوری که انتظار داشت پیش نرفت. شک و شبهه درباره احتمال دخالت روسها در انتخابات ایالات متحده باعث شده تا احساسات ضدروسی در واشنگتن به نقطه اوج خود برسد. تحریمهای امریکا علیه روسیه همچنان پابرجاست. از طرفی تمایل ترامپ برای اینکه اجازه دهد تا پنتاگون سیاستهای واشنگتن در برابر تحولات سوریه را تعیین کند باعث شده تا مقامهای دفاعی روسیه و امریکا در شرایط عجیب و غریبی گرفتار شوند. و هرچه که ترامپ و نزدیکانش درباره پوتین و نزدیکانش میگویند کاملا در تضاد با سخنان و عملکرد پنتاگون و دیپلماتهای امریکایی در تضاد است. شاید پوتین خوشحال باشد که هیلاری کلینتون نتوانست در انتخابات امریکا پیروز شود اما ترامپ و تیم او هم چندان برای مسکو بیدردسر نخواهند بود.
چین هم نمیتواند در فهرست برندگان شعار «اول امریکا» باشد. شی جینپینگ، رییسجمهوری این کشور از اینکه به لطف رویکرد «اول امریکا»ی ترامپ فرصت رهبری جهان را پیدا کرده خشنود است. این رویکرد واشنگتن به شی جینپینگ فرصت داده تا در سال جاری مدال رهبری جهان را در نشست داووس بر گردن بیاویزد و متحدان اروپایی خود را با اعلام تعهدش به توافق پاریس خشنود کند. اما با وجود این موهبتها، چین برای توسعه و حفظ پیشرفتهای خود نیاز به آرامش و ثبات دارد. آن هم در شرایطی که ترامپ این توانایی را دارد تا در حوزه کسری تجاری، کرهشمالی یا هر دو دردسرآفرینی کند، امری که پکن را بهشدت نگران کرده است.
همین توانایی ترامپ برای دردسرآفرینی در جنوب شرق آسیا باعث شده که ژاپن هم از فهرست برندگان شعار «اول امریکا» خارج شود. بریتانیا شاید در نهایت به یک توافق تجاری با ایالات متحده برسد اما این واقعه پیش از وقوع برگزیت روی نخواهد داد. داعش هم نمیتواند یکی از برندگان شعار «اول امریکا» باشد، چرا که تامین مالی و عضوگیری این گروه بیشتر از اینکه در گرو سیاستها و مواضع ترامپ باشد به اقتصاد ضعیف و ناکارآمدی دولتهایی بستگی دارد که داعش در آنجا فعالیت داشته و عضوگیری میکند. در اینجا اشارهیی داریم به 10 برنده نخست سیاست خارجی ترامپ:
شاهزادههای سعودی
و دوستان قدیمی دیگر در خاورمیانه
ایالات متحده چندین متحد سنتی در خاورمیانه دارد. روزگاری بود که روسایجمهور امریکا و شاهزادههای سعودی در مشارکت با یکدیگر و گفتوگوهای پشت پرده مشکلات بزرگی را حل میکردند؛ اسراییل بزرگترین دریافتکننده کمکهای نظامی امریکا در جهان بود، و مصر در ایجاد تعادل نظم جدید منطقهیی قدرت شماره 20 به شمار میرفت. باراک اوباما تلاش داشت تا این روابط را حفظ کند اما انقلاب انرژی از رهگذر تولید نفت شیل باعث شد تا ایالات متحده همزمان با آغاز مذاکرات هستهیی با ایران راحتتر بتواند چشمانش را روی گلهگذاریهای عربستان ببندد. روابط اوباما با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل هم بسیار سرد شد. تصمیم اوباما برای حمایت نکردن از حسنی مبارک، رییسجمهوری مصر در جریان تحولات موسوم به بهار عربی رابطه واشنگتن را با ارتش مصر نیز مسموم کرد.
اما دونالد ترامپ همهچیز را تغییر داد. او گرچه هنوز برجام را (آنطور که وعده داده بود) پاره نکرده اما کاملا آشکار نشان داده که با نگاه از پنجره سعودیها به ایران، تهران را یک تهدید میپندارد و هیچ میلی ندارد که نگاهی به کارنامه حقوق بشری عربستان داشته باشد. تصمیم ترامپ برای فرستادن جرد کوشنر، دامادش به منطقه برای پیشبرد مذاکرات صلح خاورمیانه فلسطینیها را عصبانی کرد اما هیچ جای نگرانی برای اسراییلیها نداشت. رییسجمهوری فعلی امریکا با عبدالفتاح السیسی رودر رو ملاقات کرد. به فهرست برندگان منطقهیی سیاستهای ترامپ، امارات متحده عربی را هم اضافه کنید، کشوری که سرمایهگذاریهای ترامپ واشنگتن و ابوظبی را بیش از پیش به هم نزدیک کرده است. در حقیقت تحقیقات نشان داده که ترامپ با هر چهار کشور (عربستان، مصر، اسراییل و امارات) مراودات تجاری خانوادگی دارد و بر همین اساس هر چهار کشور بسیار خشنود هستند که ترامپی روی کار آمده که علاوه بر تامین منافع اقتصادی آنان، دشمنانشان را نیز منزوی میکند.
مرکل و ماکرون
برای رهبران آلمان و فرانسه هیچ اشکی نریزید. درست است که آنها ارزش زیادی برای اتحاد ترانس پاسیفیک قائل هستند، اتحادی که ترامپ در تلاش برای تضعیف آن است اما نامحبوب بودن ترامپ در میان رایدهندگان کشورهای اروپای غربی کمک بزرگی برای آنان برده است.
دولتهای فرانسه و آلمان چالشهای زیادی با یکدیگر دارند؛ به ویژه وقتی صحبت از اصلاحات در اتحادیه اروپا و منطقه یورو به میان میآید اما امانوئل ماکرون، رییسجمهوری تازه انتخاب شده فرانسه و آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان که بزودی احتمالا دوباره همین کرسی را تصاحب خواهد کرد درباره یک چیز اشتراک نظر بنیادین دارند: دونالد ترامپ. هر دو رهبر معتقدند که شعار «اول امریکا» ترامپ که اخیرا پردهیی از آن در جریان خروج ایالات متحده از توافق پاریس به نمایش گذاشته شد باعث شده که اروپا مجبور شود تا بیش از گذشته مسوولیت تامین امنیت خود را برعهده بگیرد. ماکرون و مرکل احتمالا در جلسات خصوصی خود نیز تایید میکنند که سیاست خارجی ترامپ (و ترس از تکرار او در اروپا)، حمایت سیاسی گستردهیی را برایشان به ارمغان آورده است. واقعیت این است که هر دو رهبر اروپایی هم در سیاست داخلی و هم در عرصه جهانی از بزرگترین برندگان ریاستجمهوری ترامپ هستند.
مخالف دولت مکزیک
ترامپ در زمان کاندیداتوری خود میدانست که حامیان احتمالیاش مکزیک و مکزیکیها را یک تهدید میدانند. بنا براین از همان روز نخست رقابتهای انتخاباتی تاختن به همسایه جنوبی را در صدر اولویتهای خود قرار داد. او در مقام رییسجمهوری امریکا هم بر همین طبل کوبید. ساخت دیواری مرزی که به گفته ترامپ دولت مکزیک باید هزینهاش را بپردازد، بازگرداندن مهاجران غیرقانونی به ایالات متحده که از قضا بیشتر آنان مکزیکی هستند، بازنگری در توافق تجارت آزاد نفتا همگی شعارهایی بود که حامیان ترامپ تمام قد از آن حمایت میکنند. اما بزرگترین برنده این میدان کسی نیست جزو آندرس مانوئل لوپز اوبرادور، چپگرای سابق کاریزماتیک که در صف مقدم مخالفان دولت فعلی مکزیک قرار دارد. در شرایطی که چپها در بسیاری از کشورهای امریکای لاتین از برزیل گرفته تا ونزوئلا قدرت را به رقبا و احزاب مخالف واگذار میکنند، لوپز اوبرادور به لطف سیاستهای ترامپ توانسته جایگاه خود را در صحنه سیاسی مکزیک تثبیت کند. تمام آنچه لوپز اوبرادور در چند ماه ریاستجمهوری ترامپ انجام داده، پاسخ دادن به توهینهای بیپایان او به همسایگان جنوبی امریکا بوده است. دیوار مکزیک شاید هیچگاه ساخته نشود یا بازنگریهایی که در توافق نفتا وعده داده شده در حقیقت بسیار کمتر باشد اما لحن ترامپ باعث شده که جناح چپ ضدامریکایی در مکزیک بسیار قدرتمندتر از گذشته شود.
نارندرا مودی
هند شاید بزرگترین دموکراسی جهان باشد اما ارزشهایی این کشور باعث شده که دهلی هیچگاه روابط سرراست و بیدردسری با واشنگتن نداشته باشد؛ که بخشی از آن بهدلیل فقدان رابطه شخصی مبتنی بر حسنیت رهبران دو کشور است. امروز شرایط در حال تغییر است. اگر هیلاری کلینتون رییسجمهوری امریکا بود شاید همچنان فاصله خود را با نارندرا مودی، نخستوزیر هند حفظ میکرد. اما ترامپ اینگونه نیست. رابطه نزدیک شخصی ترامپ و مودی، تمرکز او بر رویکرد ضدتروریسم و بیتوجهی (عامدانه) رییسجمهوری امریکا به سنت حفظ تعادل در روابط با هند و پاکستان باعث شده که نخستوزیر هند در داخل کشورش روی روابط خود با ایالات متحده سرمایهگذاری سنگینی داشته باشد.
البته ترامپ و مودی درباره همهچیز با یکدیگر اتفاقنظر ندارند. قطعا مودی که کشورش مهاجران زیادی را به ایالات متحده فرستاده نمیتواند از قوانین جدید سختگیرانه ترامپ درباره مهاجرت خشنود باشد. با این حال رهبران هر دو کشور مسائل امنیتی را اولویت و بالاتر از مسائل اقتصاد قرار دادند. نگرانی نسبت به خیزش چین به عنوان یک ابرقدرت جهانی، ترامپ و مودی را در یک جبهه متحد قرار داده است بطوری که حتی خروج ایالات متحده از توافق پاریس نیز نتوانست آنطور که روابط واشنگتن با فرانسه با کانادا را تحت تاثیر قرار داد رابطه امریکا و هند را متاثر کند.
کردهای عراق و سوریه
کردها همواره برای واشنگتن تیغ دولبهیی فرصت و تهدید بودهاند. جمعیت دهها میلیون نفره کردها، مسلح بودن و احساسات قدرتمند برخی از آنان برای تشکیل یک کشور مستقل، آنها را به متحدان کارآمدی علیه قدرتهای نامحبوب در واشنگتن، مانند صدام حسین در عراق یا بشار اسد در سوریه تبدیل کرده است. با این حال شورش کردها در ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو و تهدید آنها برای ایجاد ناآرامی در عراق که به احتمال بسیار قوی با واکنش منفی ایران و روسیه روبه رو خواهد شد موج جدیدی از خشونتها را ایجاد خواهد کرد که ممکن است در نهایت به مداخله مجدد نظامی ایالات متحده در منطقه بینجامد. دیوید ایگناتیوس، ستوننویس روزنامه واشنگتنپست که چندی پیش به مناطق تحت کنترل کردهای سوریه سفر کرده بود میگ. ید که در آنجا همگی ترامپ را تحسین میکنند و دوستش دارند.»
گروههای کرد در سوریه و عراق از دریافت تسلیحات نظامی امریکایی بسیار خشنودند و به همین دلیل از دولت ترامپ حمایت میکنند. در سوریه، کردها سلاح قدرتمندی علیه داعش هستند و تسلیحاتی که به این واسطه از امریکا گرفتهاند موقعیت سیاسی آنان را در سوریه پس از داعش بطور چشمگیری بهبود بخشیده است. در عراق، ترامپ کمتر از روسایجمهور پیشین نگران حاکمیت ملی دولت مرکزی است به همین خاطر زمانی که کردها از احتمال برگزاری همهپرسی استقلال صحبت کردند دولت ترامپ کمتر از دولتهای گذشته در امریکا نسبت به دغدغههای دولت مرکزی بغداد در این باره نگران بود. شاید به این خاطر که ترامپ، نگاه عربستان مبنی بر اینکه بغداد متحد تهران است را پذیرفته است. عصبانیت ترکیه از احتمال استقلال کردهای عراق هم چندان ترامپ را نگران نمیکند.
شهرها و ایالتهای امریکا
در سیستم فدرال ایالات متحده، ایالتها و شهرها قدرت واقعی دارند و برخی فرمانداران و شهرداران امریکا که دموکراتها در آنها اکثریت را دارند از این قدرت استفاده میکنند تا در برخی حوزهها سیاست خارجی مورد نظر خود را پیش ببرند. برای مثال، از زمانی که ترامپ تلاش کرد تا با اجرایی قانون مهاجرتی جدید، ورود مهاجران مسلمان به ایالات متحده را به اندازه زیادی محدود کند، بسیاری از دولتهای محلی در برابر اجرایی شدن این قانون استقامت کردند. حتی در برابر فشار دولت ترامپ و تهدید به قطع بودجه، شهرداران از همکاری با قوانین مهاجرتی فدرال سر باز زدند و پلیس محلی را از دخالت در این موضوع بازداشتند. بر اساس مطالعات مرکز مهاجرت، بیش از 300 شهر یا ایالت از تن دادن به قانون مهاجرتی ترامپ سر باز زدند. شرایط درباره توافق تغییرات جوی نیز همینطور بود.
فردای روزی که ترامپ از تصمیم خود برای خارج کردن ایالات متحده از توافق آب و هوایی پاریس پرده برداشت، شهردار شهر پیتسبورگ با وزیر حمل و نقل کانادا درباره توافق تغییرات جوی دیدار کرد. دولت فدرال کانادا در حال حاضر با مقامهای منتخب فلوریدا، تگزاس، نیویورک و ایالتهای دیگر بهطور جداگانه روابطی را برقرار کرده است. جری براون، فرماندار کالیفرنیا اخیرا به چین سفر کرده و درباره توافق تغییرات جوی با شی جینپینگ، رییسجمهوری چین گفتوگو کرده است.
فرمانداران و شهرداران مناطقی که دونالد ترامپ در آن عمیقا نامحبوب است با انتقاد از سیاستهای رییسجمهوری و دفاع از اولویتها خود میتوانند موقعیت قابل قبولی کسب کنند. آنها همچنین میتوانند با جذب سرمایهگذاری از طریق پذیرش دانشجوهای خارجی یا سرمایهگذاری روی صنعت توریسم منافع شهرها و ایالات خود را به نحو مطلوبی تامین کنند.
کشورهای آفریقایی درگیر با گروههای تروریستی
بر اساس بودجه پیشنهادی ترامپ، ایالات متحده بهطور قابل ملاحظهیی از حجم کمکهای بشردوستانه و خدمات اجتماعی خود کاسته و فعالیتهای امنیتی را جایگزین آن میکند. کشورهای ساحلی آفریقا (از جمله نیجریه) و کشورهای شاخ آفریقا (بهویژه اتیوپی) و کنیا که درگیر مبارزه با گروههای جهادی و تروریستی چون الشباب هستند از این پس حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم بیشتری را از واشنگتن دریافت خواهند کرد.
ژنرال خلیفه حفتر
اینجا یک مرد قدرتمند دیگری است که ترامپ او را ستایش میکند: ژنرال خلیفه حفتر. لیبی برای غرب بهویژه اروپا مهم است، هم به دلیل منابع نفتیاش و هم به این دلیل که از جمله کشورهایی است که بیشترین مهاجر را به قاره سبز دارد. این کشور در حال حاضر دو دولت دارد. در شهر غربی ترابلس دولت پیمان ملی فائز سراج قدرت را در دست دارد. در شرق لیبی (شهر طبرق) نیز ژنرال خلیفه حفتر با رهبری ارتش ملی قدرت را به دست گرفته است. تقریبا نیم قرن پیش بود که ژنرال حفتر به معمر قذافی کمک کرد تا در لیبی قدرت به دست بگیرد. قذافی پس از به قدرت رسیدن به عنوان پاداش کنترل ارتش را به دست حفتر داد اما شکست حقارتآمیز این کشور در جنگ با چاد در دهه 1980، قذافی را برآن داشت تا وی را از این سمت عزل کند. حفتر به ویرجینا تبعید شد و سالها تلاش کرد تا از آنجا دولت قذافی را سرنگون کند. در جریان ناآرامیهای بهار عربی و در سال 2011، حفتر به لیبی بازگشت. او خیلی سریع با قذافی وارد جنگ شد و پس از کشته شدن او، علم مبارزه با شبهنظامیان اسلامگرا را برداشت.
امروز نیروهای تحت فرمان ژنرال حفتر کنترل بزرگترین منابع نفتی لیبی را در دست دارند. دولت مورد حمایت سازمان ملل در ترابلس هیچ راهی برای برکنار کردن او ندارد. گرچه تاکنون ترامپ صراحتا حمایت خود را از حفتر اعلام نکرده اما منابع مطلع میگویند که دوستان رییسجمهوری امریکا در مصر و امارات کاملا از او حمایت میکنند.
رودریگه دوترته
«میتوانم وسط خیابان پنجم بایستم و با اسلحه به یک نفر شلیک کنم بدون اینکه حتی یک رای از دست بدهم. » این بخشی از سخنان ترامپ در جریان رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری امریکاست. پس جای هیچ تعجبی ندارد که رییسجمهوری امریکا امروز با مردی که آشکارا اعتراف کرده همکلاسی خود را کشته و از کشتار بدون محاکمه قاچاقچیان مواد مخدر در کشورش حمایت میکند همذات پنداری کند. رودریگه دوترته، رییسجمهوری فیلیپن بارها از اعدام بدون محاکمه قاچاقیچان مواد مخدر در خیابانها حمایت کرده و با الفاظی عجیب و غریب آنها را تهدید کرده است. او در یک مصاحبه اواخر اکتبر خطاب به قاچاقچیان هشدار داده است: «دستور من شلیک مستقیم به قصد کشتن شماست. من به حقوق بشر هیچ اهمیتی نمیدهم پس بهتر است که به من ایمان داشته باشید. » او اواخر سپتامبر نیز گفته بود: «هیتلر سه میلیون یهودی را قتلعام کرد. حالا هم سه میلیون معتاد در فیلیپن وجود دارد. من خوشحال میشوم که همه آنها را قتلعام کنم. اگر آلمان هیتلر داشت، فیلیپینیها مرا دارند. » گفته شده، پلیس فیلپین از زمان آغاز زمامداری دوترته تاکنون هزاران نفر را به اتهام دست داشتن در تجارت مواد مخدر و نقض قانون شبانه و بدون محاکمه کشته است.
برای روسایجمهور پیشین امریکا غیرقابل تصور بود که چنین سخنان و اقداماتی را تایید کنند اما مورد ترامپ فرق دارد: او تلویحا دوترته و تواناییهایش را تحسین میکند. گفته شده، رییسجمهوری امریکا در تماس تلفنی خود با دوترته در آوریل 2017 گفته است: «شما هم خواب زیادی ندارید، درست مانند من. میخواهم که برای موفقیت بینظیرتان در مبارزه با مواد مخدر به شما تبریک بگویم. »
اتحاد چهارگانه اروپای مرکزی
زمانی که ترامپ برای سفر اخیر خود به لهستان و پس از آن حضور در نشست گروه 20 در هامبورگ آلمان برنامهریزی میکرد، میدانست که احتمالا در لهستان با استقبال گرمتری به نسبت پاریس یا لندن روبه رو خواهد شد؛ چرا که حزب حاکم در این کشور در بسیاری از موارد سیاستهای ترامپ را تحسین میکنند. اما جای هیچ تعجبی ندارد که ترامپ چنین از طرف کشورهای لهستان، مجارستان، جمهوری چک و اسلواکی مورد استقبال قرار بگیرد، کشورهایی که ملیگرایان تندرو با دامن زدن به احساسات پوپولیستی بهشدت از سیاستهای عمومی اتحادیه اروپا از جمله در زمینه مهاجرت گلهمند هستند.
این مجارستان بود که برای جلوگیری از حرکت مهاجران سوریهای از طریق بالکان به اروپای مرکزی در مرزهای خود فنس کشید. همچنین این رابرت فیکو، نخست وزیر اسلواکی بود که برای آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و دیگر رهبران اروپایی روشن کرد که اتحادیه اروپا نمیتواند این کشور را مجبور کند تا مهاجران را بپذیرد. بیاتا سزیلدو، نخست وزیر لهستان هم همین صحبت را کرده بود. این در حالی است که بر اساس سیستم اداری اتحادیه اروپا، این چهار کشور موظف هستند که 11 هزار و 63 مهاجر را بپذیرند. با این حال اسلواکی تنها 16 مهاجر و جمهوری چک 12 مهاجر را پذیرفته و مجارستان و لهستان حتی از پذیرش یک مهاجر هم سر باز زدهاند.
گرچه ترامپ نمیتواند این کشورها را از گزند فشار اتحادیه اروپا حفظ کند اما پافشاری او برای اجرایی کردن هر چه گستردهتر قانون محدودیت مهاجرت از کشورهای عمدتا مسلمان در ایالات متحده، به این کشورها مشروعیت بیشتری خواهد داد.
منبع: پولیتیکو