مکانیسم تامین مالی نوآوری
گروه اقتصادکلان| میثم جلیلی-سید صهیب مدنی تنکابنی|
عامل اصلی بارآوری در کار و افزایش کمیت و کیفیت تولیدات در هر کشور را میزان تکنولوژی یا فناوری تعیین میکند. اقتصاددانان بر این باورند در یک بازار رقابتی تنها دانش است که میتواند به موفقیت در تولید و تحقق ارزش (کالا) کمک کند؛ مصرف مولد کالاهای دانشبنیان موجب افزایش بهرهوری در کار و به تبع آن کاهش قیمت و افزایش کیفیت و رفاه زندگی میشود. کاهش قیمت خود عاملی در بالا رفتن قدرت رقابت و از این جهت افزایش صادرات خواهد شد از طرف دیگر افزایش کیفیت میتواند مهمترین دغدغههای امروزی راجع به محیط زیست و... رفع کند. بسیاری معتقدند که ایران از نظر دانش در وضعیت مناسبی قرار دارد به شرط اینکه با ایجاد بسترهای لازم بتواند به خوبی از این ظرفیت بهره بگیرد. در واقع دغدغه اینجاست که تولید ایده و طرح و حتی کالا وجود دارد اما از این مرحله به بعد است که باید مسیرهای رشد و شکوفایی آن نهادینه شود. یکی از این مراحل موخره تولیدات تکنولوژیک ایجاد خط تولید انبوه و تجاریسازی آنهاست. به گفته کارشناسان 75 درصد علل شکست شرکتها به عدم توانایی لازم به تجاریسازی و عدم توجه کافی به بازار محصول است. سید میثم جلیلی و سید صهیب مدنی تنکابنی دو دانشجوی دکترای اقتصاد در کاری مشترک به شرایط و الزامات تجاریسازی محصولات دانش بنیان در ایران پرداختهاند و گزارشی از این بررسی را در اختیار «تعادل» قرار دادهاند که در ادامه میخوانید.
این دو کارشناس اقتصادی مینویسند: در دنیای کنونی، زیربنای سرمایهیی کشورها از محوریت منابع به سمت سرمایههای فکری جابهجا شده و به همین دلیل، اثر عامل دانش در تولید، روز به روز پررنگتر میشود. در چنین شرایطی، شکل جدیدی از سازمانها مورد نیاز است؛ سازمانهایی که به عنوان سامانههای مبتنی بر دانش شناخته شده و اصطلاحا سازمانهای دانشبنیان نامیده میشود و عامل حیاتی و موتور توسعه اقتصادی کشورها محسوب میشوند و رشد و شکوفایی این سازمانها، سبب نیل کشورها به سمت توسعه پایدار، دانش محور و پیشرو خواهد شد.
کشور ما از نظر جایگاه تولید علم در سنوات گذشته رفته رفته از جایگاه مناسبی در عرصه جهانی بهره مند شده است (نمودار زیر)
نمودار 1: سهم از کل تولید علم دنیا (2015)
اما باید در نظر داشت که در دنیای حاضر، نقش صنایع دانش محور و مبتنی بر تکنولوژی پررنگتر شده است بهطوری که همانطور که در نمودار زیر نیز مشاهده میشود در سال 2017 پنج شرکت برتر از نظر سرمایه بازار تماما شرکتهای مبتنی بر تکنولوژی نظیر اپل، گوگل، ماکروسافت، آمازون و فیس بوک هستند و دیگر جایی برای شرکتهای مبتنی بر انرژی، صنعت یا حتی بانکداری وجود ندارد. (مقایسه نمودارهای 2 و 3)
نمودار 2: پنج شرکت برتر از نظر سرمایه بازار
(میلیارد دلار، 2017)
نمودار 3: پنج شرکت برتر از نظر سرمایه بازار
(میلیارد دلار، 2006)
نمودار 4: سیر تغییرات شرکتهای دانشبنیان
با سایر صنایع (مقایسه سالهای 2006 و 2017)
بنابراین ضروری است با توجه به جایگاه علمی کشور و وجود مزیتهای مناسب در عرصه جهانی، رویکرد کشور به سمت رشد و شکوفایی شرکتهای دانشبنیان تغییر جهت یابد. مزیت شبکه سازمانها و شرکتهای دانشبنیان آن است که علاوه بر خودباوری، به خودکفایی کشور کمک کرده و کاملا منطبق با نگاه اقتصاد مقاومتی «دروننگر و برونگرا» است. این شرکتها میتوانند با استفاده از دانش نیروی انسانی متخصص و ساختار پویای سازمانی به تولید محصولات و ارائه خدمات با قابلیتهای نوآورانه پرداخته و در یک تعریف جامع در این شرکتها نه تنها تولید محصول یا ارائه خدمت بلکه تولید دانش و دانش افزایی نیز به عنوان یک ستانده حائز اهمیت مورد توجه است چرا که ارتقای دانش در حوزه تخصصی یک شرکت دانشبنیان، خود یک نوآوری در آن شرکت است و نتایج آن میتواند سبب ارتقای دانش بومی و بهبود سطح توسعه یافتگی در سطح ملی و در یک کلام ثروت آفرینی به صورت جهش زا شود.
چرخه فعالیت شرکتهای دانشبنیان در شکل زیر نشان داده شده است.
البته این مهم از چشم مدیران و سیاستگذاران نظام جمهوری اسلامی نیز دور نمانده است و مقام معظم رهبری در این مورد میفرمایند: «آنچه در کشور لازم است و میتواند جایگاه علمی کشور را بهطور شایسته به ما نشان بدهد که بالار فته، وجه یک چرخه کامل علمی است. علاوه بر این چرخه دیگری لازم است از پدید آمدن یک فکر در ذهن یک نخبه و تبدیل آن به یک عام و سپس بردن آن به میدان فناوری، تا بعد به مساله تجاریسازی برسد. مساله تجاریسازی خیلی مهم است. یافتههای علمی و صنعتی بایستی بتوانند در کشور تولید ثروت بکنند.»در بیانات ایشان سه محور عمده ذکر شدهاند: 1) وجود چرخه کامل علمی 2) تجاریسازی و سوم تولید ثروت از محل یافتههای علمی و صنعتی؛ یعنی چنانچه چرخه کامل علمی شکل بگیرد و تجاریسازی نشود و نهایتا سبب افزایش ثروت عمومی جامعه نگردد؛ بالارفتن جایگاه علمی کشور ممکن است در کوتاهمدت اثرگذار باشد ولی دارای اثر پایدار و بلندمدت نخواهد بود و به عبارتی اثر آن میرا خواهد بود.
بنابراین نکته حیاتی و به عبارتی شاه کلید فعالیت شرکتهای دانش بنیان؛ تجاریسازی است. اما تجاریسازی چیست و چگونه صورت میگیرد و پیش شرط لازم و قواعد آن چیست؟
در تعریف ویکی پدیا، تجاریسازی یک فرآیند برای معرفی یک محصول جدید به بازار تعریف شده است. گلد اسمیت، تجاریسازی را فرآیند توسعه یک کسب و کار از طریق مطالعه امکانسنجی یک ایده و کاربرد آن تا پذیرش آن در بازار تعریف مینماید. در فرهنگ لغات هرتیج، تجاریسازی به معنی بهکارگیری روشهای کسب و کار برای سود و انجام بهرهگیری آمده است. فیلیپ کاتلر نیز تجاریسازی را به بازار رساندن یک ایده یا نوآوری دانست که باید با مطالعه دقیق بازار و استخراج نیازهای بازار، انجام تحقیقات و انجام آزمایشهای لازم، تهیه نمونه، استانداردسازی فرآیند توسعه محصول و هماهنگیهای تدریجی برای عرضه آن به متقاضی یا بازار توام باشد. در سازمانهای تحقیقاتی بدون تجاریسازی یک محصول، تحقیقات معنایی ندارد زیرا بدون دستیابی به مشتریان خاص یک محصول؛ تولید یا انجام آزمایش در مورد یک ایده، بیفایده به نظر میرسد.
در شکل زیر مجموعه عوامل موثر بر تجاریسازی بیان شده است.
تحقیقات استیو و برلی در سال 1997 نشان داده که از هر 3000 ایده خام اولیه، فقط یکی از آنها به صورت موفق در بازار تجاری میشود. دلایل شکست پروژههای تجاریسازی به صورت خلاصه شامل 35 درصد به علت فشار رقبا و اقدامات آنها، 20درصد به دلیل ارزیابی بالای بازار مصرف، 20درصد به دلیل بالا بودن قیمت و 20درصد به دلیل مشکلات فنی و 5 درصد علل متفرقه است. همانطور که بیان شد، 75 درصد علل شکست شرکتها به عدم توانایی لازم به تجاریسازی و عدم توجه کافی به بازار محصول است.
تجاریسازی فرآیندی است که از طرح و پرورش ایده آغاز و با توسعه و تولید کالا و خدمت فناورانه مبتنی بر توسعه آن ایده، شکل میگیرد و نهایتا با فروش آن کالا و خدمت به مصرفکننده نهایی کامل میشود.
بر اساس این رویکرد، تجاریسازی دارای چهار ویژگی است:
1. تجاریسازی یک فرآیند است.
2. تمام ظرفیتهای ممکن اعم از انسانی، نهادی و قانونی در موضوع تجاریسازی درگیر هستند.
3. بدون تجاریسازی، لاجرم نوآوری و فناوری وجود نخواهد داشت.
4. هدف از اجرای فرآیند، سودرسانی به سرمایهگذاران حوزه نوآوری فناورانه است.
افزایش حجم تجارت جهانی در دو دهه اخیر عمدتا ناشی از تجاری شدن دستاوردهای پژوهشی است. محققان بطور مستمر تلاش میکنند که کالاهای جدیدی ابداع و به بازار عرضه کنند که مشابه آنها قبلا وجود نداشته باشد یا از ویژگیهای جدیدی برخوردار باشند. و از آنجا که در دنیای امروز چرخه حیات (Life Cycle) کالاها به سبب تحولات سریع تکنولوژی بسیار کوتاه است، پژوهشگران از طریق همگرایی تکنولوژی (Convergence Technology) درصدد آنند که کاربردهای متنوع و متعددی برای هر یک از کالاها ایجاد نمایند و میزان تقاضا و دوره ماندگاری آن را در بازار افزایش دهند.
بنابراین با توجه به مطالب بیان شده میتوان بیان کرد که بقا و موفقیت تحقیق و توسعه به موفقیت تجاریسازی بستگی دارد. متاسفانه در زنجیره تحقیق تا تولید نه تنها برای شرکتهای دانش بنیان بلکه این موضوع نیز برای سایر شرکتها نیز صادق است که تجاریسازی، مهمترین حلقه مفقوده در کشور ماست و با وجود هزینههای زیادی که در بخش تحقیقات صورت میگیرد، اکثر دستاوردهای تحقیقاتی به مرحله بهکارگیری (تجاریسازی) نمیرسند. علت اصلی این مشکل را میتوان در مواردی نظیر فقدان نظام حمایتی لازم بعد از انجام تحقیقات، فقدان مراکز تجاریسازی و فقدان بازارهای واقعی و مجازی عرضه و تقاضای فناوری و نوآوری (فن بازارها) دانست. جان سخن آنکه از آنجا که بیش از 90 درصد تامین مالی شرکتها در ایران بر عهده بانکها است و به عبارتی نظام مالی کشور، بانک محور است، به نظر میرسد شاید تامین مالی شرکتهای دانشبنیان و آنگونه از شرکتهایی که مراحل تولید اولیه را سپری کردهاند؛ بازی برد- بردی باشد که بتواند بانکها را در هر سه زمینه مورد اشاره به سمت خود جلب کند. در این بین ضروری است که مکانیسم و تمهیدات لازم برای مشارکت هر چه بیشتر بانکها از طریق تاسیس صندوقهای خطرپذیر و به اشتراک گذاشتن اطلاعات این قبیل شرکتها جهت تامین مالی جمعی، بیش از پیش اندیشیده شود.