دفاع مقدس ایران در جبهه نفتی
گروه انرژی مهدی نیکوئی
دیرم شده بود. از مترو که پیاده شدم، به سرعت شروع به پیمودن مسیر کردم. محل برنامهیی که باید در روز تعطیلی خود، آن را پوشش میدادم، پشت سفارت عراق در محدوده میدان ولیعصر و در خیابان شهید برادران مظفر بود. خیابان خلوت و آرامشبخشی بود و با وجود زندگی 5 یا 6 سالهام در همان منطقه، هیچگاه گذرم به آن نیفتاده بود. ساختمان موسسه دین و اقتصاد را که قرار بود نشستی با موضوع «صنعت نفت در دوران دفاع مقدس» را میزبانی کند، یافتم. ساختمانی ساده و قدیمی؛ شاید مربوط به همان دوران دفاع مقدس. وارد شده و محل جلسه را جویا شدم. باید به طبقه سوم ساختمان میرفتم. ساعتم نشان میداد که
15 دقیقه تاخیر دارم اما امیدوار بودم مانند بسیاری دیگر از جلسهها و نشستها، این یکی هم با تاخیر شروع شده باشد. امیدواریام بیهوده بود. نشست شروع شده بود، حدود 15 نفر که رفتهرفته بر تعداد آنها افزوده میشد به صحبتهای فرشاد مومنی گوش میدادند. فضای نشست بسیار ساده و بیریا بود. داخل ساختمان هم معماریای قدیمی داشت و در چند دههیی که از عمرش میگذشت، دکوراسیونش تغییر نکرده بود. حاضران یا اقتصاددان بودند یا کارشناس انرژی یا محقق و پژوهشگر دفاع مقدس یا مشتاق آموختن. برنامه، با شروع سخنرانی غلامحسین حسنتاش کارشناس انرژی که دلیل حضور من در نشست بود آغاز شد و با مشاهده وسواس او در ارائه آمار دقیق و بارها اظهار این مطلب که «در مورد این رقم یا سال وقوع این اتفاق، مطمئن نیستم»، تحتتاثیر قرار گرفتم. حتی پذیرایی جلسه هم چیزی بیش از چای نبود. اهل چای نیستم اما در آن محیط، برایم لذتبخش بود. زیر باد پنکه نشستم و دست در کیف کردم تا کاغذ و قلم برای یادداشت درآورم. خودکار را هم فراموش کرده بودم. شرمآور بود. از یکی از برگزارکنندگان، خودکاری خواستم و نشستم تا به سخنان و تجربیات دست اول کسانی گوش دهم که خود، در دوران جنگ تحمیلی، از مسوولان و مشاوران ارشد نفتی و اقتصادی کشور بودند.
در زمان رسیدن من، فرشاد مومنی بازگویی وقایع و تجربیات اقتصادی و نفتی خود را از زمان انقلاب شروع کرده بود. به گفته او، براساس آمارهایی که در گزارشهای سازمان برنامه و بودجه وجود دارد، رهبران انقلاب اسلامی، در همان سالهای ابتدایی تولد جمهوری اسلامی، در اقدامی جسورانه، میزان صادرات نفت کشور را از حدود 4 میلیون بشکه در روز در سالهای پایانی رژیم پهلوی به حدود 800هزار بشکه در روز رساندند. مشاور اقتصادی ارشد نخستوزیر دوران جنگ، عنوان کرد: با شناختی که ما از یک اقتصاد سیاسی رانتی داریم، کسی جرات انجام چنین اقدام خطیر و خارقالعادهیی را جز در شرایط انقلابی نخواهد داشت.
مومنی، این اقدام را در راستای خواسته شهروندان جامعه برای رهایی از اقتصاد تکمحصولی دانست و به تشریح نتایج چنین اقدامی پرداخت. کاهش شدید صادرات نفت خام کشور، باعث شد تا با وجود افزایش شدید قیمتهای جهانی نفت در پی پیروزی انقلاب، هیچ یک از آثار و عوارض بیماری هلندی یا نفرین منابع در اقتصاد سیاسی ایران دیده نشود. وی تاکید کرد که در صورت ظهور این آثار و عوارض، تقریبا اداره جنگ غیرممکن میشد. البته کاهش شدید صادرات نفت ایران، به تنهایی باعث یک شوک منفی 30درصدی به تولید ناخالص داخلی شد اما آمارهای اقتصادی سال 58 نشان از آن دارند که تنها کمتر از 10درصد، رشد اقتصادی ایران منفی بوده است. این تفاوت، حکایت از انرژی قابلتوجهی دارد که انقلاب اسلامی آزاد کرده بود و موفق به مهار بیشتر شوک منفی نفتی شد.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی که سالهاست از حیطه اجرایی امور، دور مانده به موضوع متمایز دیگری در اقتصاد دوران پس از پیروزی انقلاب و دوران جنگ تحمیلی اشاره کرد. به گفته او، از سال 58 به بعد، هر قدر به درآمدهای نفتی کشور افزوده شد، از میزان نابرابریهای اجتماعی هم کاسته میشود که تجربهیی متمایز با دوران قبل و بعد از خود است و متاسفانه این تجربه خارقالعاده، دیگر تکرار نشد.
مومنی در ادامه، نگاهی منفی به مساله فاینانس و تامین مالی داشت. وی گفت: از سال 68 به بعد شاهد این مساله هستیم که متاسفانه دولت برای اداره امور جاری خود، نیازمند وامگیریهای داخلی و خارجی بیشتری است و فاینانس و ورود سرمایههای خارجی، وضعیت بسیار خطرناکی به وجود میآورد. مومنی، خطر چنین اقداماتی را فضای «سیاستزده» کنونی دانسته و آن را مغایر با منافع ملی کشور میداند. علاوه بر آن، به نظر او کشور همچنین از این موضوع لطمه میخورد که فاقد یک ستاد حاکمیتی در مسائل مربوط به انرژی برای هماهنگسازی آن با منافع ملی و اقتصادی است که بتواند پیوند معناداری بین نفت و اقتصاد کلان کشور (چه از منظر اشتغال و چه از منظر تربیت و آموزشی نیروی انسانی و از منظر تکنولوژیک) ایجاد کند. بنابر نظر این اقتصاددان، به همین دلیل است که هنوز هم با کوچکترین تلنگری در مناسبات سیاست خارجی، کشور با بحران فناوری در حوزه نفت مواجه میشود.
به گفته وی، این در حالی است که شرکت ملی نفت ایران یکی از قدیمیترین شرکتهای نفتی جهان است و میتوانست یکی از قدرتها و شرکتهای نفتی بزرگ جهان باشد.
دفاع مقدس نفتی
در ادامه نشست «صنعت نفت در دوران دفاع مقدس»، غلامحسین حسنتاش که در دوران جنگ تحمیلی، در بدنه وزارت نفت و دفتر نخستوزیری وقت مشغول به کار بود و اکنون 30 سال است که بهعنوان کارشناس انرژی شناخته میشود، به بیان خاطرات و تجربیات مستقیم خود از این دوران پرداخت. وی معتقد است که جنگ تحمیلی را باید به 2 جبهه نظامی و نفتی تقسیم کرد و اهمیت بخش دوم کمتر از بخش نخست نیست.
حسنتاش در تشریح این ادعای خود عنوان کرد: ایران همواره یک اقتصاد وابسته به نفت بود و در سالهای 52 تا 56 و در پی شوک نفتی، این وابستگی بیش از پیش شد. عراق نیز که وضعیت مشابهی داشت، از این شرایط آگاه بود و میدانست که راه مقابله با ایران در جنگ، مقابله با برنامهها و فعالیتهای نفتی کشور است تا ادامه جنگ، دشوارتر شود.
وی توضیح داد: به همین دلیل است که یکی از بزرگترین اهداف جنگندهها و موشکهای عراقی در دوران جنگ، تاسیسات نفتی و پالایشگاهی کشور بود. وی به این نکته اشاره کرد که برای مثال در دوران جنگ تحمیلی، بارها به پالایشگاه اصفهان حمله هوایی شد اما چنین حملاتی، دستکم به این ابعاد و تعداد، هیچگاه به صنایع دیگر مانند ذوبآهن اصفهان اتفاق نیفتاد.
این کارشناس انرژی افزود: در دوران دفاع مقدس، علاوه بر آنکه نفت و صنایع پتروشیمی، تامینکننده نیازهای داخلی و تامین رفاه مردم بود، برای پیشبرد جنگ هم بسیار اهمیت داشتند. بههمین دلیل بود که در زمان آرامی جبهههای نظامی، همواره تاسیسات نفتی و پتروشیمی کشور، آماج حمله کشور بعثی بود و این حملات بهطور مستمر ادامه داشت.
چالشها و اقدامات نفتی در دوران جنگ
حسنتاش، مهمترین مشکلات و چالشهای نفتی و پتروشیمی کشور در دوران جنگ تحمیلی را اتکای بیش از حد کشور به نفت، انگشتشمار بودن میادین گازی بهرهبرداری شده، تمرکز تاسیسات و تجهیزات در غرب کشور و محدود بودن مسیرهای انتقال انرژی میداند. از دیگر مشکلات آن سالهای حوزه نفت کشور، محدود بودن بنادر صادراتی نفت خام و محصولات پتروشیمی، تحریمها و البته زیر آتش بودن مسیرهای صادرات و انتقال نفت بوده است. این مشکلات با توطئه عربستان سعودی از سال 1365 به بعد و عرضه بیرویه نفت خام که منجر شد قیمت نفت به کمتر از 10 دلار در بشکه و حتی به 6 یا 8 دلار برسد، به اوج خود رسید.
مدیرکل دفتر وزارتی وزارت نفت در دوران جنگ تحمیلی در ادامه صحبتهای خود عنوان کرد: در چنین وضعیتی، پتروشیمیها بهطور مستمر تعمیر و بازسازی میشدند. در آن زمان به دلیل شرایط جنگی، احتمال توسعه تاسیسات نبوده و هدف اصلی، حفظ وضع موجود بود. در نتیجه بلافاصله پس از هر حمله، اقدام جبرانی انجام میشد تا اختلالی در فرآیندها و برنامهریزیها رخ ندهد. این در حالی بود که به عنوان مثال، 23 بار به پالایشگاه تبریز حمله شد و هر بار با سرعت، فعالیتها به حالت عادی بازگشت.
از خاطرات خونین نفتی
این مدیر اجرایی وقت نفت در ادامه به تشریح یکی از خاطرات خود در این زمینه پرداخته و عنوان کرد: یکی از حملات به پالایشگاه تبریز در وضعیت سفید صورت گرفت و 4 یا 5 شهید بر جای گذاشت. در این میان به دلیل آنکه اعلام وضعیت نشده بود، ضربه روحی سنگینی به کارکنان وارد شد. از طرف دیگر، این اتفاق پیش از 3 روز تعطیلی بود که 2 روز آنها تاسوعا و عاشورای حسینی بود. به همین دلیل تصور نمیشد که بتوان کارکنان را ترغیب به بازگشت سریع به کار و بازسازی پالایشگاه کرد. این موضوع با وزارتخانه نفت در میان گذاشته شد و وزیر نفت اعلام کرد که تاخیر 4-3 روزه در بازسازی به هیچوجه قابل قبول نیست. به همین دلیل، قرار شد تیمی 30 نفره از جوشکارها و برشکارهای مناطق جنوب با پرواز اختصاصی به پالایشگاه تبریز اعزام شوند تا وقفهیی در کار ایجاد نشود. اما اعلام این خبر به تنهایی باعث شد تا پس از خاکسپاری شهدای حمله، تمام کارکنان به محل کار خود بازگردند و در همان ایام تعطیل و با وجود ضربه روحی، فعالیت پالایشگاه به سرعت به حالت عادی خود بازگردد.
حسنتاش ادامه داد: در آن زمان، تنها پالایشگاه آبادان به دلیل نزدیکی به جبههها مجبور به توقف فعالیتهایش بود که البته نزدیک به 30درصد از ظرفیت پالایشگاهی کشور بود و مشکلاتی را در پی داشت. علاوه بر آن، با توجه به آنکه بنادر صادراتی کشور در آن زمان، محدود به بندرعباس و ماهشهر بود که تعطیل شده بودند، بندر خارک بار صادرات را بر دوش کشید که البته آن هم در همان ماههای ابتدایی جنگ در محدوده آتش دشمن قرار گرفت. این شرایط باعث شد تا شرکتهای بیمه بینالمللی، حق بیمه بسیار سنگینی برای بیمه کردن خارک و فعالیتها طلب کرده و نفتکشهای خارجی هم حاضر به حضور در جزیره برای بارگیری نشوند. در چنین شرایطی ایران مجبور شد تا کشتیهای نفتی بیشتری به ناوگان خود اضافه کرده و در ابتدا، محل فروش نفت خام به خریداران بینالمللی را به جزیره سیری انتقال داده و مدتی بعد هم در هرمز آنها را به فروش برساند.
دستاوردهایی که هدر رفت
رییس اسبق موسسه مطالعات بینالمللی انرژی در بخش آخر سخنان خود بر این موضوع تاکید کرد که جنگ تحمیلی ایران و عراق، با وجود تمام مشکلات و خرابیهایی که به بار آورد، دستاوردها و تجربیات ثانویهیی داشت که باید از آنها بهترین استفاده میشد؛ اما متاسفانه چنین اتفاقی نیفتاد.
از دیدگاه او یکی از مهمترین تجربیاتی که ایران از دوران دفاع مقدس آموخت، اهمیت متنوعسازی مبادی و مسیرهای انرژی است. در آن زمان به دلیل آنکه تمام تاسیسات نفتی و پتروشیمی کشور در غرب کشور و به ویژه در خوزستان متمرکز شده بود و بیش از 95درصد از نیازهای انرژی را هم تامین میکردند، کشور دردسرهای بسیاری را تحمل کرد. در دوران دفاع مقدس، عراق به دنبال آن بود که خوزستان را از ایران جدا کرده و چالش بزرگی برای اقتصاد کشور ایجاد کند. تمرکز این تاسیسات باعث شد تا با وجود مقاومتها و تلاشهای فراوان، باز هم برخی تاسیسات و مراکز نفتی و پتروشیمی کشور به دلیل نزدیک به جبهههای جنگ فعالیتهایشان متوقف شود. اما حسنتاش اعتقاد دارد با وجود این درس بزرگی که از جنگ آموخته شد، هنوز هم اقدامات کافی برای متنوعسازی مبادی و مسیرهای انرژی کشور ایجاد نشده است.
در حال حاضر مصرف گاز، جایگزین نفت شده و 75درصد از نیاز انرژی کشور را به خود اختصاص داده است. با این حال 95درصد از گاز تولید کشور به منطقه پارس جنوبی محدود است و وضعیت بسیار خطرناکی را رقم زده است.
به گفته این کارشناس انرژی، دومین موضوعی که پس از جنگ از دست رفت، مزایایی بود که در حوزههای نرمافزاری نفت به دست آمده بود. جنگ تحمیلی باعث شد ایران آن زمان، برخلاف سایر کشورهای نفتی که تنها بر سختافزارها و تجهیزات نفتی و پتروشیمی متکی هستند، در زمینههای نرمافزاری (سازمانها، نیروی انسانی، توان مدیریت و برنامهریزی و اطلاعات و دانش) بسیار قدرتمند شود. این دستاوردها در سالهای بعد، باعث شد تا کشور برای مهار آتشسوزی چاههای کویتی در جنگ خلیجفارس، موفقترین کشور جهان باشد و حتی دستاوردهای فنی و مدیریت بحران حوزه نفت و پالایشگاه در کشورهایی مانند ترکمنستان هم برنده مناقصه شوند. با وجود این، تصمیمات کلان اتخاذ شده از سوی برخی کسانی که حسنتاش آنها را مسوولان کنونی کشور خطاب میکند، باعث شد تا این مزیت بزرگ از دست رفته و ایران از نظر نیروی انسانی و دانش، مسیر رشد خود را طی نکند.
آخرین دستاورد از دست رفته دوران جنگ تحمیلی از نگاه این کارشناس اقتصاد انرژی، روحیه و نگرش شهروندان کشور به مسائل اقتصادی و مشکلات موجود بود. به گفته وی در سالهای پس از جنگ، نیاز فراوانی به آبادانی و سازندگی بود و برای محقق شدن این امر نیاز بود که از سختکوشی و «آخرتطلبی» آن روزهای مردم استفاده شود. به عبارت دیگر آنچه ماکس وبر در اخلاق پروتستانی از آن نام میبرد (حداکثر تلاش با حداقل مصرف) میتوانست انگیزه لازم برای توسعه و بازسازی کشور باشد. با این حال توصیههای اشتباه برخی کارشناسان باعث جهتگیری تعدادی از مسوولان شد و روحیه دنیاطلبی و مصرف بیش از حد، سرعت توسعه و بازسازیها را گرفت.