چانهزنی صندوقها در زمین بازار پول
بررسی وضعیت 19صندوق سرمایهگذاری بزرگ با درآمد ثابت که 94.2درصد از حجم کل دارایی 64 صندوق با درآمد ثابت بورسی را در اختیار دارند، نشان میدهد 70.2درصد منابع این بانکها سپرده بانکی است و سود حاصله از سیستم بانکی حاصل میشود.
به گزارش «تعادل» حجم کل دارایی خالص 64 صندوق با درآمد ثابت هماکنون 133هزار و 946 میلیارد تومان است.، بررسی ترکیب دارایی 19 صندوق بزرگ با درآمد ثابت نشان میدهد از مجموع 126هزار و 184میلیارد تومان دارایی این صندوقها، 70.2درصد آن در بخش بانکی و تنها 29.8درصد در بخش خرید اوراق و سهام و دیگر داراییها سرمایهگذاری شده است.
خالص دارایی این 19صندوق، 94.2درصد از کل دارایی 64صندوق با درآمد ثابت است. در عین حال چنانکه همین نسبت 70.2درصدی سپردهگذاری در بانکها را برای کل منابع 64صندوق با درآمد ثابت در نظر بگیریم، این صندوقها از مجموع 134هزار میلیارد تومان خالص دارایی، حدود 95هزار میلیارد تومان را در بانکها سپردهگذاری کردهاند. سیر حرکتی صندوقهای سرمایهگذاری نشان میدهد، این صندوقها بهطور کامل از اهداف اولیه شکلگیری دور شدهاند و به جای تمرکز در بازار سرمایه، واسطهگر وجوه در بازار پول شدهاند.
تا پیش از بخشنامه بانک مرکزی، صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت با اختصاص بخش عمده منابع خود در بانکها، نرخهای 20 تا 23درصد را از بانک اخذ کرده و به مشتریان خود پرداخت میکردند. در گزارشی که فارس آن را منتشر کرد، آمده با وجود کاهش نرخ سود سپرده به 15درصد و الزام بانکها به پرداخت این رقم سود به صندوقهای سرمایهگذاری، اما پیشبینی سود اغلب این صندوقها هنوز بیش از 18درصد است. در حالی که بخش عمده منابع و ترکیب دارایی آنها سپرده بانکی است. حال چگونه ممکن است که هم سهم عمده دارایی صندوقهای با درآمد ثابت سپرده بانکی باشد و هم سود پیشبینی شده آنها بیش از 18درصد و حتی 20درصد باشد؟
اگر دقیقتر به موضوع نگاه کنیم، آثار و پیامدهای این حضور صندوقها بیشتر نمایان میشود. یکی از پیامدهای منفی سپردهگذاری صندوقها در شبکه بانکی، شکلگیری فضای دلالی بین مشتریان و بانکهاست.
صندوقهای سرمایهگذاری با توجه به حجم دارایی بالا قطعا با مشتریان خرد که بخش عمده مشتریان نظام بانکی را تشکیل میدهند، تفاوت دارد. صندوق بزرگ برای حفظ منابع خود، در فضای رقابتی با بازارگردانی در پی کسب سود بیشتر میروند.
در واقع به جای اینکه سپردهگذاران خرد، نرخ سود بیشتر را از بانکها مطالبه کنند، صندوقهای چند صدمیلیاردی و چند هزارمیلیاردی به میدان چانهزنی با بانکها میروند.
بنابراین با شکلگیری قدرتهای غیرهموزن در بین مشتریان بانکی، بانک از هدف حفظ سپردههای کلان و راضی نگهداشتن مشتری بزرگ، سود متفاوتی را به این مشتریان بزرگ اختصاص میدهند و در چنین وضعیتی عملا سیاست کاهش نرخ سود از دست خواهد رفت.
اساسا وجود صندوقهای سرمایهگذاری در یک بازار برای تجمیع منابع و حداکثر کردن است و وقتی صندوقهای سرمایهگذاری وارد بازار پول شوند، قطعا راهی جز حداکثر کردن سود را طی نخواهند کرد که این کاملا مغایر با هدف سیاستگذار پولی است.
بنابراین صندوقهای سرمایهگذاری با دور شدن از هدف اولیه راهاندازی، خود به مانعی برای سیاستگذار پول تبدیل شده و در صورت ادامه این روند، حجم دارایی این صندوقها از برخی بانکها هم فراتر خواهد رفت، چرا که حجم دارایی یکی از صندوقهای بزرگ در مدت یک سال بیش از دوبرابر افزایش یافت.
آنچه سیاستگذاران بازار پول و بازار سرمایه باید برای آن تصمیمگیری کنند، حضور یا عدم حضور صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت در شبکه بانکی است. در صورتی میتوان به این صندوقها، صندوقهای سرمایهگذاری گفت که منشا جریان درآمدی آنها از بازار پول و شبکه بانکی نباشد، در غیر این صورت نقش این صندوقها چیزی بیش از دلالی منابع بانکی برای حداکثر کردن سود مشتریان نیست زیرا 70 درصد منابع صندوقها در جایی سرمایهگذاری نشده و مجددا به بانک بازگشته است.