فقط 4 نوع کاربر در فیس‌بوک وجود دارد

۱۳۹۶/۰۷/۱۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۸۲۴۴

مولف| لیلا مک‌للان|

مترجم| بابک طهماسبی|

هر کسی که از فیس‌بوک استفاده می‌کند می‌تواند قریب‌به‌یقین حدس بزند همه ما به دید شرکت فیس‌بوک فقط یک چیز هستیم: بسته‌های اطلاعات فروشی. ولی این شبکه مجازی عظیم برای همه کاربرانش یک چیز نیست. برخی از ما از آن برای پیگیری احوالات دوستانی که از ما دورند استفاده می‌کنیم و برخی دیگر برای معرفی محصولات هنری خود یا، اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، طراحی لاک ناخن پا. با این حال دیگرانی نیز هستند که فیس‌بوک را رسانه‌یی منفعل می‌دانند، مانند شبکه‌یی تلویزیونی با برنامه‌هایی که ستارگانش آشنایان فرد و چندین فرد غریبه دیگر هستند.

پژوهشی جدید در مجله «اینترنشنال جرنال آو ویرچوال کامیونیتیز ‌اند سوشال نت‌ورکینگ» منتشر شده است که تایید می‌کند فیس‌بوک «خاصیت راشومونی» دارد: تفسیر گروه‌های مختلف کاربران از آن بسیار متفاوت است. جالب اینجاست که پژوهشگران دریافتند می‌توان کاربران را به‌سادگی در چهار دسته کلی جای داد: «رابطه‌سازها»، «گذری‌ها»، «جارچی‌ها» و «سلفی‌ها».

نویسندگان این تحقیق، که از دانشکده ارتباطات دانشگاه بریگم یانگ در امریکا هستند، می‌گویند این چهار دسته‌بندی برآمده است از پاسخ‌های افراد حاضر در نظرسنجی به ۴۸ گزاره که شامل چنین عباراتی می‌شد: «فیس‌بوک استرس‌زاست و مرا افسرده می‌کند» و «فیس‌بوک راهی سریع است برای درخواست کمک از سایرین یا رفع نیازمندی‌هایم». شرکت‌کنندگان نظرشان درباره این گزاره‌ها را با طیفی از جملات بیان می‌کردند که از پاسخ «کم‌ترین شباهت را با نظر من دارد» گرفته تا پاسخ «بیشترین شباهت را با نظر من دارد» ادامه داشت و سپس پژوهشگران با این افراد مصاحبه کرده و یافته‌هایی بیشتر و داده‌هایی کیفی جمع‌آوری می‌کردند.

باید یادآوری کرد که فقط ۴۷ نفر در این تحقیق شرکت داشتند، ولی این محققان چنین استدلال می‌کنند که چون از روش‌تحقیق «کیو» استفاده کرده‌اند، پس تعداد اندک نمونه‌ها برای آشکارسازی الگوهای مستحکم کافی است. روش‌تحقیق کیو رویکردی است برای بررسی دیدگاه‌های واگرا در موضوعات ذهنی و شخصی با استفاده از دسته‌بندی، آمار، و تحلیل‌های عاملی. با خواندن پروفایل این چهار دسته‌بندی اصلی که در ادامه می‌آید خودتان هم خواهید دید که شاید در بیش از یکی از این گروه‌ها جای بگیرید. نویسندگان این تحقیق نیز اذعان می‌کنند که نمی‌توان ما انسان‌ها را به‌راحتی دسته‌بندی کرد، ولی احتمالا خودمان را به یکی از این گروه‌ها شبیه‌تر خواهیم یافت. البته این مساله فقط برای امریکایی‌های بزرگسال جوان می‌تواند صادق باشد، زیرا در این تحقیق فقط امریکایی‌های ۱۸ تا ۳۲ساله شرکت داشتند. پس داخل‌کردن نمونه‌هایی از جمعیت جهان و افراد مسن‌تر ممکن است دسته‌بندی‌های دیگری را مطرح سازد. علاوه‌بر این، ممکن است نوع نگرش شما به فیس‌بوک و رفتار آنلاینتان، طی زمان، تغییر کند.

 رابطه‌سازها

این گروه فیس‌بوک را تقریبا به همان شکلی به کار می‌گیرد که بشر زمانی پُست و تلفن ثابت را به کار می‌گرفت: تقویت روابط موجود با خانواده و دوستان. تام رابینسن، که نائب‌رییس دانشکده ارتباطات دانشگاه بریگم یانگ و استاد تبلیغات است، می‌گوید فیس‌بوک برای اینها امتداد زندگی آفلاینشان است. گزاره نمونه‌یی که رابطه‌سازها با آن همذات‌پنداری کردند این بود: «من و خانواده‌ام به کمک فیس‌بوک می‌توانیم محبتمان را به هم ابراز کنیم».

نویسندگان این تحقیق توضیح می‌دهند این جماعت فیس‌بوک را یک «جامعه مجازی باز نمی‌بینند، بلکه آن را همچون مرکز کوچکی می‌دانند برای روایت داستان‌های شخصی، جایی که اطلاعات میان خانواده و دوستان آزادانه جریان می‌یابد». یکی از شرکت‌کنندگانی که در این دسته جای می‌گیرد در مرحله مصاحبه گفت که با خانواده تماس تلفنی ندارد و درنتیجه فیس‌بوک برایش «راهی آسان برای احوال‌پرسی و مهرورزی است».

همچنین رابطه‌سازها معمولا جزو کسانی‌اند که بسیار عکس و فیلم آپلود می‌کنند، عکس و فیلم دیگران را مشاهده می‌کنند، و برای نوشته‌ها و عکس‌های سایرین کامنت می‌نویسند و وارد گفت‌وگو می‌شوند.

 گذری‌ها

این دسته، برای حضور در فیس‌بوک، تحت‌تاثیر نوعی «وظیفه اجتماعی» هستند و فیس‌بوک را بخشی گریزناپذیر از زندگی مدرن می‌دانند، ولی بسیار به‌ندرت پیش می‌آید که اطلاعات شخصی خود را فاش سازند، عکسی به اشتراک بگذارند، یا چیزی بنویسند. این افراد در زمینه لایک‌کردن و کامنت‌گذاشتن هم فعال نیستند.

کلارک کلاهان -که یکی از نویسندگان این تحقیق، متخصص روش تحقیق، و رییس دوره کارشناسی دانشکده ارتباطات دانشگاه بریگم یانگ نیز است- می‌گوید گذری‌های فیس‌بوک «معادل افرادی در زندگی واقعی هستند که در مکان‌های عمومی می‌نشینند و مردم را تماشا می‌کنند». مردان و زنانی که در این دسته‌بندی‌اند بیشتر با این گزاره‌ها همذات‌پنداری می‌کنند: «خیلی راحت می‌توانم به پروفایل فردی که پنهانی عاشقش هستم سر بزنم و از علایق و وضعیت روابط عاطفی او باخبر شوم» یا «مجبورم در فیس‌بوک باشم تا ارتباطم با مردم قطع نشود».

 جارچی‌ها

این‌ها روزنامه‌نگاران، کنشگران، و سازمان‌دهندگان حرفه‌یی (یا به گمان خودش، حرفه‌یی) رویدادهای اجتماعی‌اند که فیس‌بوک را در وهله نخست یک تریبون می‌دانند. برخلاف رابطه‌سازها، زندگی مجازی افراد این دسته شبیه زندگی واقعی‌شان نیست. این افراد به انتشار اطلاعاتی دست می‌زنند که فکر می‌کنند موظفند آن اطلاعات را با طیف وسیعی از افراد دور و نزدیک به اشتراک بگذارند، ولی خودشان هم به‌دنبال پیگیری آن موضوع نیستند، حداقل به‌صورت آنلاین پیگیرش نیستند. کریس بویل که استاد روزنامه‌نگاری در دانشگاه بریگم‌یانگ و از نویسندگان این تحقیق است، می‌گوید: «این افراد گاهی چیزهایی در فیس‌بوک می‌گذارند که حتی برایشان مهم نیست کسی آن را لایک کند یا نه».

اعضای این دسته اغلب درباره موضوعات مهم هشدار می‌دهند، جدیدترین‌های اینترنتی را به اشتراک می‌گذارند و فیس‌بوک را آسان‌ترین راه برای انجام این کار می‌بینند. طی سالی پرتلاطم در سیاست امریکا یا هرجای دیگر، افراد این دسته مدام مقالات روزنامه‌ها را به‌صورت آنلاین در فیس‌بوک به اشتراک می‌گذارند و فیس‌بوک نیز، به عنوان توزیع‌کننده‌یی قدرتمند، سهم بزرگی از درآمد تبلیغاتی مربوطه را به جیب می‌زند. پس این افراد با این کار بیشتر به این غول عرصه فناوری یاری می‌رسانند و صنعت روزنامه‌نگاری را بیشتر تضعیف می‌کنند. ولی اگر روزنامه‌ها نیز، چنانکه امیدوارند، در جدالی حقوقی با این غول‌های اینترنتی موفق شوند، این جارچی‌ها نخستین کسانی‌اند که خبرش را به شما خواهند داد، البته باز هم از طریق فیس‌بوک!

فقط از آنها نخواهید که اطلاعات شخصی خود را به اشتراک بگذارند. اگرچه مشتاقانه بر مطرح‌کردن هشدارها (واقعی یا جعلی) و دعوت افراد به رویدادهای اجتماعی (از اعتراضات خیابانی گرفته تا صرف نیم‌چاشت در کلیسا) تمرکز کرده‌اند، ولی این جارچی‌ها در فعالیت‌های فیس‌بوکی خود معمولا اطلاعات «شخصی» اندکی را فاش می‌کنند.

فقدان تعامل و به‌اشتراک‌گذاری نشانگر فقدان علاقه به آشنایان نیست. یکی از این جارچی‌ها به نویسندگان این تحقیق گفت «من در فیس‌بوک با خانواده‌ام صحبت نمی‌کنم؛ خانواده مهم‌تر از این حرف‌هاست».

اکثر جارچی‌ها برای یک مکالمه واقعی ترجیح می‌دهند از تلفن، پیامک، یا پیام شخصی استفاده کنند.

 سلفی‌ها

آخرین دسته، یعنی سلفی‌ها، جماعتی‌اند که همگی ما با آن آشناییم و آنها نیز همین را دوست دارند. همین موضوع موجب نگارش هزاران مقاله درباره مساله شبکه‌های اجتماعی شده و به افسانه نسل خودشیفته «وای» [که می‌گویند حالا حدودا 40-30‌ ساله است] دامن زده است.

سلفی‌ها نیز از همان امکاناتی در فیس‌بوک استفاده می‌کنند که رابطه‌سازها به کار می‌گیرند، یعنی گذاشتن عکس و ویدئو و نوشته، ولی پژوهشگرانی که این تحقیق را انجام داده‌اند می‌گویند سلفی‌ها این کار را در وهله نخست برای جلب‌توجه انجام می‌دهند. سلفی‌ها از لایک‌ها و کامنت‌ها نیرو و اعتبار می‌گیرند و با گزاره‌هایی این‌چنینی موافقند: «هرچه بیشتر لایک می‌خورم، بیشتر احساس می‌کنم که هم‌سن‌وسال‌هایم تاییدم می‌کنند».

یکی از این افراد دسته سلفی‌ها در مصاحبه‌های این تحقیق توضیح داد که «اینکه عکسی بگیرم و بگذارم در گوشی بماند یعنی که آن عکس هیچ است و فایده‌یی ندارد، ولی وقتی چیزی در فیس‌بوک می‌گذارم یعنی یک کاری کرده‌ام».

به گفته بویل، اگرچه سلفی‌ها گروهی هستند که از بابت میزان دقت چیزی که از خود به‌صورت آنلاین نشان می‌دهند کمترین نگرانی را دارند، ولی این گرایش را در سایر دسته‌ها نیز می‌توان دید. بویل می‌گوید «حتی در مورد رابطه‌سازها نیز ممکن است در فیس‌بوک چنین به نظر برسد که رابطه‌یی پُرمهر با شخصی دارند، ولی وقتی این دو نفر کنار هم هستند، اوضاع اصلا همچنین نیست». در بین جارچی‌ها نیز، رایانه مانعی حفاظتی است برای آنهایی که شاید در زندگی واقعی در بیان آرا و نظراتشان راحت نیستند. بویل به این نکته اشاره می‌کند که در حالت کلی یکی از ویژگی‌های اغواگر تعاملات آنلاین این است که افراد می‌توانند نسخه‌یی بهتر یا متفاوت از خودشان را ارائه دهند. ولی باز ترجیح می‌دهیم تاریک‌ترین لایه‌های شخصیت‌مان را در موتور جست‌وجوی گوگل لو بدهیم.