نقشآفرینی دولتهای محلی در اقتصادهای مدرن
گروه راه و شهرسازی آزاده کاری
دولت محلی واژهیی است که شاید شهروندان با آن آشنایی زیادی نداشته باشند اما این واژه برای دولتمردان کشور غریبه نیست. تشکیل دولت محلی در شهرها برنامهیی است که در لایحه مدیریت شهری نیز به این موضوع پرداخته شده است.
در قالب این لایحه قرار است تمام مسوولیتهای فعلی دولتی در حوزه امور شهری که جنبه ملی، دفاعی، امنیتی و قضایی ندارد، از وزارتخانههای دولت منفک و به مدیریت محلی منتقل شود. مدیریت محلی در این لایحه متشکل از شهرداری و شورای شهر به منزله دو رکن اجرایی و تصمیمگیری است که به دنبال تصویب آن، رابطه میان شهردار و شورای شهر مشابه رابطه رییسجمهور و مجلس خواهد بود. در صورت تصویب لایحه «مدیریت شهری» نحوه انتخاب شهرداران شهرهای با جمعیت بیش از
۲۰۰ هزار نفر و مراکز استانها تغییر کرده و با رای مستقیم مردم صورت میگیرد. این تغییر با هدف افزایش مشروعیت شهرداران صورت گرفته و موجب میشود شهرداران به جای روزمرگی به اجرای برنامههای اساسی و بلندمدت روی بیاورند. در نقشهیی که دولت برای شهرداریها تدارک دیده است، چالش دستکم ۲۰ سال اخیر شهرداریهای شهرهای بزرگ در تامین منابع مالی برای اداره شهر نیز مدنظر قرار گرفته و قرار است در ازای کاهش هزینههای دولت از محل انتقال بخشی از مسوولیتش به مدیریت شهری، سهم مالیات بر ارزش افزوده شهرداریها افزایش پیدا کند. هر چند هنوز تکلیف لایحه مدیریت شهری مشخص نیست و بعد از اینکه یک بار توسط هیات دولت اصلاحاتی درآن انجام شد هنوز در مجلس است و معلوم نیست چه وقت به آن رسیدگی میشود.
به گفته کارشناسان، تفکیک وظایف بین «دولت ملی» و «دولتهای محلی»، و تلاش برای افزایش تدریجی واگذاری اختیارات به دولتهای محلی و شهرداریها، یکی از مقولات رایج در اقتصادهای مدرن است که دو هدف کلیدی را پیگیری میکند: اول ارتقای رضایتمندی شهروندان و دوم بهبود محسوس کارآیی و بازدهی در ارائه خدمات شهری.
در کنار اینها، افزایش واگذاری اختیارات به شهرداریهاودولتهای محلی، میتواند سیاست موثری در راستای تمرکززدایی از دولت مرکزی و نیز افزایش مشارکت اجتماعی و سیاسی از سوی شهروندان قلمداد شود.
برای مثال ممکن است بسیاری از شهروندان در کشورهای مختلف اصلا علاقهیی به پیگیری مسائل مربوط به سیاست خارجی و نیز سیاست داخلی نداشته باشند، ولی وقتی که پای رای دادن برای انتخاب مدیران شهری جهت مدیریت امور روزمرهیی مانند مدیریت ترافیک یا مدیریت زبالهها یا نوسازی و زیباسازی شهر به میان میآید، تمایل به مشارکت دارند. نکته اصلی در ارزیابی عملکرد مدیریت شهری، بررسی نسبت خدمات ارائهشده به شهروندان، در قبال میزان بودجه شهرداری است. طبیعتا اگر شهرداری دارای استقلال مالی از دولت مرکزی نباشد، وضعیت شفافی در مورد نسبت خدمات شهری ارائهشده و میزان بودجه شهرداری وجود نخواهد داشت.
عباس ریاضت رییس انجمن شهرسازی در گفتوگو با «تعادل» در خصوص دولتهای محلی توضیحاتی ارائه داد و گفت: بیشتر نواحی و شهرهای جهان در قرون وسطی دارای نوعی نظام خودگردان بودند زیرا مردم نیاز داشتند به مشکلات فضای سکونتشان به صورت اختصاصی رسیدگی شود اما عملکرد نامناسب بسیاری از فئودالها و حاکمان محلی بهانه را برای حکومتهای مقتدر فراهم کرد تا حکومت و استقلال محلی را تضعیف کنند و یک قدرت متمرکز و سلسله مراتبی ملی را در منطقه ایجاد کنند.
وی ادامه داد: بنابراین حکومتهای محلی دچار بحران مشروعیت شدند. این تصمیم فقط باعث قویتر شدن حکومت ملی میشد و حکومت ملی نمیتوانست مشکلات جزئی و اختصاصی هر محله و سکونتگاههای انسانی را برطرف کند. به همین خاطر در سالهای اخیر کشورها تصمیم گرفتند مجددا مفاهیم حقوق شهروندی، دانش بومی، سرمایه اجتماعی و برنامهریزی محله مبنا را در ادبیات مدیریت شهری و شهرسازی وارد کنند. در واقع هدف این است که تصمیمسازی امور محلی باید از درون جامعه محلی باشد نه آنکه از بیرون تحمیل شود.
به گفته ریاضت یکی از نهادها و سازمانهایی که میتواند تا حد زیادی این مفاهیم را پوشش دهد، دولت محلی است. نهادی که بر اساس قانون اساسی و مصوبات نهادهای عالیرتبه حکومتی، در مقیاس محله، روستا، شهر، کلانشهر و ناحیه تشکیل میشود و اعضای آن بر پایه اراده شهروندان طی فرآیندهای دموکراتیک به صورت مستقیم از جانب مردم محل انتخاب میشوند.
ریاضت تصریح کرد: در مدل دولتهای محلی برخی از وظایفی که در اقتصادهای سنتی بهطور مستقیم بر عهده دولتهای مرکزی یا همان دولتهای ملی قرار دارد، در اقتصاد مدرن به شهرداریها در نقش دولتهای محلی سپرده شده است. در نتیجه دولت مرکزی بهطور ویژه بر مقولاتی مانند تنظیم چارچوب سیاست خارجی و نیز سیاستگذاری کلان برای کنترل نرخ بیکاری متمرکز میشود و تصمیمگیریهایی که ارتباط مستقیم و بدون واسطهیی با مسائل روزمره شهروندان دارند، عمدتا به شهرداریها واگذار میشوند.
همچنین تجربه کشورهای مختلف ثابت میکند که این تفکیک وظایف، به صورت خودکار میزان کارآیی در ارائه خدمات شهری را به شکل محسوسی ارتقا میدهد که ارتقای کارآیی در کیفیت خدمات شهری نیز، بهبود بیشتر سطح رضایت عمومی شهروندان را به دنبال خواهد داشت.
وی ادامه داد: از سوی دیگر شناسایی اولویتهای مدنظر مردم هر شهر در حوزه امور روزمره مرتبط با مدیریت شهری و حتی یک مرحله دقیقتر یعنی شناسایی اولویتهای اصلی مدنظر مردم هر منطقه از یک شهر، برای شهرداریها به مراتب آسانتر از دولت مرکزی است. از طرف دیگر وقتی اعضای شورای شهر یا شهردار بهطور مستقیم با رای مردم همان شهر عزل و نصب میشوند، طبیعتا انگیزه بسیار بیشتری برای رسیدگی به این اولویتها خواهند داشت.
وی افزود: تا اینجا این جملات به نظر منطقی میرسد و ایرادی در آن وجود ندارد. اینکه افرادی به صورت مستقیم توسط مردم انتخاب شوند تا یک دولت محلی خوب تشکیل شود و به مشکلات اختصاصی آن شهر رسیدگی کند ولی وقتی این قانون را در ایران اجرا میکنیم به مشکلاتی برخورد میکنیم که مردم کمتر به آن توجه میکنند یا تسلیم آن میشوند.
وی با آوردن مثالی توضیحات بیشتری در این باره ارائه کرد و گفت: برای مثال ما هماکنون هم دولت محلی داریم و هم دولت ملی ولی چرا هر دو آنها در ایران در بحث مدیریت شهری عملکرد مناسبی نداشته اند؟ ما فقط در منطقه یک تهران حدود 35 هزار خانه خالی داریم در صورتی که بسیاری از جوانان به خاطر مشکل مسکن نمیتوانند ازدواج کنند و قدرت خرید خانه حتی در بدترین نقاط شهر را ندارند در صورتی که نیاز خوراک، پوشاک و مسکن جزو اساسیترین نیازهای بشر است.
تعامل بین دولت ملی و دولت محلی
رییس انجمن شهرسازی با بیان اینکه یکی از دلایل عملکرد ضعیف دولت محلی و دولت ملی در بحث مدیریت شهری به خاطر انتخاب نادرست مردم و سپس انتخاب نادرست مدیران در سطوح مختلف است، گفت: معمولا مردم در انتخابات محلی بدون هیچ شناختی به کاندیداهای منتخب رای میدهند یا درک درستی از مفهوم شناخت ندارند. برای مثال اگر یکی از کاندیداها در محله آنها سکونت داشته باشد یا همشهری یا
همرشتهیی آنها باشد، این به معنی شناخت تلقی میگردد و به او رای میدهند یا در انتخابات اخیر به توصیه یکی از رجل سیاسی به کاندیدای مورد نظر ایشان رای میدهند در صورتی که رای یک تشخیص شخصی است؛ یعنی هر فرد باید ابتدا با توجه به تخصص و تجربه و سوابق کاندیدا شناخت کلی از وی به دست بیاورد سپس با توجه به مشکلات محله یا شهر خود، کاندیدای مورد نظر را انتخاب کند. وی با اشاره به اینکه اگر یک انتخاب خوب از متخصصان شهری در شورای شهر داشتیم، مشکلات ما بسیار کمتر بود، ادامه داد: در صحبتهای اخیر وزیر محترم راه و شهرسازی ایشان از تعامل بین دولت محلی و دولت ملی صحبت کردند و این نیازمند یک زبان مشترک است.
این زبان مشترک در بحث مدیریت شهری باید توسط متخصصان شهری ایجاد شود. حال سوال اینجاست که کدام یک از مسوولان و مدیران چه در شورای شهر و چه در وزارت راه و شهرسازی از متخصصان شهری و شهرسازی و علوم شهری هستند؟ اگر نهادهای حکومتی را یک بیمارستان فرض کنیم که میخواهند مشکلات بیماران خود را حل کنند، آیا غیر پزشک میتواند مشکل را حل کند ؟ در این بیمارستان فقط پزشکان نسخههای یکدیگر را متوجه میشوند و زبان مشترک دارند بنابراین میتوانند با یکدیگر تعامل کنند.
نبود تخصص در حوزه مدیریت شهری
وی دراین خصوص اضافه کرد: ما افرادی که تخصص کافی در شهرسازی و علوم شهری دارند را در بدنه مدیریت شهری نداریم بعد توقع داریم مشکلات مسکن، راه، حمل ونقل، شهرسازی و طراحی شهری و برنامهریزی شهری حل شود. ما باید بدانیم همه ما در یک کشتی به نام تهران زندگی میکنیم و اگر قسمتی از این کشتی توسط افراد غیر متخصص و مدیریت نادرست سوراخ شود، همه ما دچار مشکل خواهیم شد حتی اگر جای خوبی از کشتی نشسته باشیم.
شیوه تامین قدرت دولت محلی
به گفته این کارشناس شهری دولت محلی وقتی قدرتمند میشود که بتواند تصمیمات منطقی وعلمی بگیرد و طرحهای کاربردی داشته باشد. به همین ترتیب دولت ملی وقتی میتواند از طرحهای دولت محلی حمایت کند که بتواند آن را درک کند و این همان زبان مشترک و تعامل است که ریشه در تخصص مدیران و سلسله مراتب دارد و این نیز خود ریشه در انتخاب مردم دارد.
وقتی تخصص در مدیران کمرنگ میشود جای خود را به روزمرگی و تصمیمات و قهرهای حزبی و جناحی میدهد و باعث میشود شهرداری و شورای شهر با وزارت راه و شهرسازی تعاملی نداشته باشدو از طرحهای یکدیگر حمایت نکنند و حل برخی موضوعات و مشکلات به دیگری واگذار شود.
ریاضت با بیان اینکه در مواقع اینچنینی که رای مردم به تخصص نبوده باید مدیران و مسوولان از مشاوره اساتید و متخصصین و دانشجویان علوم شهری و علوم اقتصادی کمک بگیرند، تصریح کرد: لازمه این کار این است که متخصصان را در جریان جلسات و تصمیمات خود قرار دهند و یک بانک اطلاعات از مشکلات شهر تشکیل داده یا زمینه جمعآوری آن را فراهم کنند و آن را در اختیار عموم قراردهند. سپس با برگزاری جلسات در سراهای محله و شهرداریها و دانشگاهها، نظرات مردم و متخصصان را جمعآوری کنند ورسالهها و پایان نامهها و طرحهای دانشجویی را به سمت حل مشکلات شهری هدایت و حمایت کنند.
نقش سمنها در رفع مشکلات شهر
وی درباره نقش سمنها در رفع مشکلات شهری تاکید کرد و گفت: سمنها و جوامع تخصصی مردمی میتوانند در روند اجرای این سیاست بسیار کمک کنند ولی متاسفانه تا جایی که بنده در جریان هستم در زمینه شهرسازی و مدیریت شهری هیچ حمایت کاربردی از انجمنهای مدیریت شهری یا جامعه مهندسان شهرساز به عنوان یک جامعه متخصص از طرف مسوولان صورت نگرفته است در صورتی که متخصصان شهرسازی و علوم شهری بسیار خوبی در کشور داریم که به دلیل رانت اجتماعی و مدیریتی، امکان ورود به بدنه مدیریت شهری را ندارند و در پی مهاجرت به خارج از کشور هستند.
به گفته ریاضت بدنه مدیریت شهری تهران مانند یک سیب زیبا ولی ازدرون پوسیده شده است و نمیتوان در ایجاد این وضع فقط یک نفریا یک نهاد را مقصر دانست. برای رفع این وضعیت نیز باید یک تصمیم و اراده جمعی توسط مدیران و دستگاههای حکومتی گرفته شود. همچنین نیاز است تا با یک برنامهریزی و همکاری و تعامل چندجانبه و با کمک متخصصان مربوطه، تهران و اطراف تهران را به یک سکونتگاه مطلوب برای ساکنانش تبدیل کنیم و این سیاست را به سایر شهرها گسترش دهیم تا به یک توسعه و پیشرفت پایدار در مدیریت شهری برسیم.