بسامد اندک تصمیم ترامپ بر بازار نفت
گروه انرژی نادی صبوری- مهدی نیکوئی
امروز 20مهر، روزی است که بسیاری در انتظار شنیدن مواضع جدید رییسجمهور پر حاشیه ایالات متحده درباره «برجام»اند. آسوشیتدپرس روز چهارشنبه ۱۲مهر در گزارشی نوشت که کاخ سفید به طور موقت زمان سخنرانی آقای ترامپ درباره«برجام» را روز ۱۲ اکتبر(۲۰مهر) تعیین کرده است. روز پنجشنبه هفته گذشته یکی از مقامهای عالیرتبه دولت امریکا عنوان کرد: انتظار میرود که دونالد ترامپ، رییسجمهور این کشور به زودی توافق هستهیی(برجام) را لغو کند تا به این صورت مانع از برنامه هستهیی ایران شود. رویترز نوشت: چنین اقدامی میتواند گامی برای از سر گرفتن دوباره تحریمهای امریکا علیه تهران بوده و فروش نفت خام ایران را محدود کند. برنادت جانسون، قائم مقام شرکت تحلیل اطلاعات بازار دریلینگاینفو در گفتوگو با رویترز میگوید:«در صورت انجام چنین اقدامی از جانب ترامپ مبادله بشکههای نفتی به دلار دشوار خواهد شد. نفت ایرانی زیادی همچنان جریان خواهد داشت اما احتمالا یک میلیون بشکه در معرض خطر قرار میگیرد.» اما بازار نفت از دیدگاه کارشناسان چه واکنشی به اظهارات احتمالی آقای دونالد ترامپ راجع به کشوری خواهد داشت که توانسته است در 2سال اخیر و پس از توافق با غرب، سطح تولید نفت خام خود را به 4میلیون بشکه در روز نزدیک کند؟ این پرسشی است که «تعادل» در گفتوگو با 2چهره بینالمللی بازار نفت، سارا وخشوری، رییس شرکت مشاوره انرژی اس وی بی و کریس کوک، پایهگذار انگلیسی بورس نفت ایران مطرح کرد. نقطه اشتراک اظهارات این 2 کارشناس در نداشتن تلقی «جدی» و «عملگرایانه» از اظهارات رییسجمهور ایالات متحده است. وخشوری اعتقاد دارد تنها در صورتی که واکنش ایران به این اظهارات باعث اتحاد اروپا و امریکا علیه تهران شود، ممکن است سرمایهگذاریهای نفت و گاز در ایران با خلل مواجه شوند، اثر این ماجرا و حواشی آن بر بازار نفت اما از دیدگاه سارا وخشوری زودگذر بوده و چندان اهمیتی نخواهد داشت. کریس کوک نیز با تشریح دکترین انرژی دونالد ترامپ و این مساله که او نخواهد گذاشت بهای نفت خام از 60 دلار بالاتر رود، ایران را به حرکت هر چه بیشتر به سمت گاز طبیعی برای مصون ماندن از این اتفاقها دعوت میکند. هر چند در نهایت «دیپلماسی توییتری» آقای ترامپ را پوشالی دانسته و معتقد است وی با این اظهارات اهدافی دیگر را دنبال میکند.
سارا وخشوری، رییس شرکت مشاوره انرژی اس وی بی درباره اثرات احتمالی تصمیم ترامپ درباره برجام بر بازار نفت عنوان میکند:«من انتظار اثر چشمگیری در بازار نفت ندارم. ممکن است در صورت اقدام امریکا به نقض برجام اثراتی آنی و زودگذر را شاهد باشیم اما قیمتهای بازار به شرایط عادی خود بازخواهند گشت. در هر صورت اگر ایران واکنش تندی به اقدام احتمالی ترامپ داشته باشد و اتحادیه اروپا هم از امریکا تبعیت کرده و بازار احساس کند که سرمایهگذاری زیادی در بخش نفت ایران صورت نخواهد پذیرفت، بازار میتواند شاهد اندکی رشد به ویژه در قیمتهای آتی باشد.»
این تحلیلگر مسائل انرژی در ادامه با تشریح برخی جزئیات پیرامون برنامههای تولید نفت ایران میگوید: «ایران همچنین نمیتواند تولید خود را در کوتاهمدت افزایش دهد بنابراین هر گونه تهدید یا نگرانی از اینکه این تولیدکننده از حمایت خود از توافق کاهش عرضه اوپک دست بردارد یا توانایی انجام این کار را داشته باشد، اثری بر قیمتها نخواهد گذاشت (قیمتها را کاهش نخواهد داد).» وخشوری اعتقاد دارد:«اثر واقعی تولید نفت ایران بر بازار تا سال 2022میلادی و افزایش تولیدات میادین غرب کارون رخ نخواهد داد. از این رو اثری فوری در بازار مشاهده نخواهد شد.»
رییس شرکت مشاوره انرژی اس وی بی در ادامه میافزاید:«تنها اثر فوری ناشی از جنگ با ایران یا تحریم/ ممنوعیت صادرات نفتی آن خواهد بود که به معنای اختلال آنی در عرضه ایران است. احتمال وقوع این سناریوها بسیار اندک است؛ مگر آنکه ایران به شکلی واکنش نشان دهد که منجر به اتحاد تمام قدرتهای جهان در مقابل ایران شده و آنها را به سمت واکنش شدید نسبت به ایران پیش براند.» او در انتها میگوید:«اما اگر تنها ایالات متحده نسبت به توافق هستهیی واکنش نشان دهد و تبعیت ایران از برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) ادامه یابد من انتظار اثر چشمگیری بر بازار ندارم.»
کریس کوک، رییس سابق بورس لندن و پایهگذار بورس نفتی ایران نیز که مطالعات جدی و مهمی پیرامون موضوع انرژی در ایران داشته و از تحلیلگران دگراندیش در حوزه انرژی به حساب میآید در گفتوگویی مکاتبهیی با «تعادل» درباره اهمیت تصمیم ترامپ درباره برجام برای بازار نفت عنوان میکند:« از نظر من، رییسجمهور ترامپ در دفتر کار خود است اما صاحب قدرت نیست و قدرت را در دست ندارد. به نظر میرسد که استراتژی ایالات متحده برای رییسجمهور ترامپ این است که وی اظهارات و اطلاعیههایی تحریکآمیز داشته باشد که ظرفیتی ناچیز یا صفر برای اجرای آنها وجود دارد.»
کوک اعتقاد دارد دلیل این موضوع(ناتوانی در اجرای اظهارات) آن است که مجلس سنا و کنگره امریکا تقریبا به طور کامل به موجودیتهایی با سوءکارکرد تبدیل شدهاند. در نتیجه این خلأ در ساختار کشورداری امریکا، مذاکرات واقعگرایانه و عملیتر در خفا و با محوریت مجتمعهای نظامی- صنعتی امریکا که حمایتکننده و کنترلکننده دولت ترامپ هستند، انجام میشوند. این فرآیندها به همان شکلی در جریان هستند که والاستریت، دولت رییسجمهور اوباما را حمایت و کنترل کرد.
رییس سابق بورس لندن که سال گذشته به ایران نیز سفر کرده بود در ادامه میگوید:«به تحلیل من، زمانی که رییسجمهور ترامپ اواخر ژوئن 2017 از یک دکترین جدید انرژی با نام «تسلط بر انرژی» خبر داد، استراتژی بازار نفت امریکا وارد عصر جدیدی شد. بهنظر میرسد که این دکترین شامل نگه داشتن قیمت نفت خام برنت، این سنگمحک جهانی در محدوده 50 تا 60 دلار در هر بشکه است و ابزار انجام این کار هم استراتژیهای پیشرفته حق خرید و فروش است. این حمایت، دستکاری بازار به طور مستقیم متکی بر مالیسازی ذخایر نفت شیل امریکا همچنین رابطه جدید بین ایالات متحده و نسل جوان خاندان پادشاهی سعودی است.»
کوک هدف امریکا از این دکترین جدید را «افزایش کنترل بر سیستمهای پرداختی بازار نفت و متعاقب آن کنترل بر خود بازار نفت» دانسته و میافزاید: «ایالات متحده به دنبال آن است که به این شکل از تسلط بر بازار نفت به عنوان یک سلاح ژئوپلیتیک استفاده کند که دشمنان سیاسی این کشور در بهترین حالت، قیمتهای ردیف دوم بازار را به دست میآورند و در بدترین حالت هم از بازار بیرون رانده میشوند.»
رییس سابق بورس لندن با بیان اینکه اعتقاد ندارد ترامپ این مساله که بازار نفت در «نقطه عطف» قرار دارد را دریافته باشد، عنوان میکند: «اگر عربستان سعودی و روسیه این موضوع را درک نکرده بودند که روند قیمت بازار نفت، دیگر صعودی نیست، مالکیت این منبع ملی و دولتی خود را به فروش نمیرساندند.»
کوک در اینجا با پیشنهاد روشی به ایران برای آسیب دیدن کمتر از وضعیت فعلی در بازار نفت خود عنوان میکند:«در این نقطه عطف تاریخی بازار، ایران باید به انتخابی استراتژیک در رابطه با برجام دست بزند. اگر ایران استراتژی عجولانهیی در پاسخ به دیپلماسی توییتری ترامپ(در مقابل سیاستهای واقعی که ظهور میکنند) داشته باشد، شرایط ایران به جاروجنجالها و خطرات تعارض با کشورهای غربی در دوران احمدینژاد بازخواهد گشت.»
او در ادامه میگوید:«از دیدگاه من، استراتژی هوشمندانه ایران آن است که از مسیر گاز طبیعی به اقتصادی کم اتکا به کربن حرکت کند و در این میان یک پلتفرم جهانی بازار گاز ایجاد کند. چنین پلتفرمی که براساس همکاریهای انرژی، خدمات انرژی و یک ابزار اعتباری ساده انرژی باشد، مکمل تسلط شکسته شده امریکا بر بازار نفت و پلتفرم مبادلات کامودیتی خواهد بود.»
پایهگذار انگلیسی بورس نفت ایران که هنوز رویایی محقق نشده در چارچوب اقتصادی ایران است در انتها عنوان میکند:« من و همکاران ایرانیام با این عقیده موافق هستیم که شرایط، آماده همکاری اوراسیایی بین تولیدکنندگان(ایران، روسیه و قطر که همسایگانی دارای دو سوم از ذخایر گازی جهان هستند) و مصرفکنندگان گاز جهان (چین و اتحادیه اروپا/منطقه نوردیک) است و به این شکل میتوان یک G5 گروه 5 جدید ایجاد کرد. با این شرایط و زمانی که امریکا بالاخره درک کند، همکاری بر تعارض ترجیح دارد G5 میتواند به G5+1 تبدیل شود.»