1+6 ابرچالش اقتصادی ایران

۱۳۹۶/۰۷/۲۶ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۹۲۹۲

مجتبی نیک اقبال| روزنامه‌نگار|

 روزمرگی در مدیریت کشور و آینده‌نگر نبودن دولت‌ها همواره باعث شده است حل مشکلات اساسی به تعویق بیفتند. چرخه بی‌توجهی به مشکلات و موکول شدن آنها به آینده سبب رسوب مشکلات شده و اکنون هیچ دولتی به خود جرات نمی‌دهد به مردم بگوید من همه مشکلات را حل می‌کنم. اخیرا مسعود نیلی، دستیار ویژه رییس‌جمهور در امور اقتصادی، این مشکلات را در قالب 6 ابرچالش دسته‌بندی کرده است. نیلی و بسیاری دیگر از اقتصاددانان بر این باورند که بحران منابع آبی، مسائل زیست‌محیطی، بیکاری، بودجه دولت، صندوق‌های بازنشستگی و نظام بانکی ابرچالش‌های پیش روی کشور هستند. این چالش‌ها آنقدر بزرگ هستند که در صورت اصلاح نشدن ساختارها نه ‌تنها در این دولت که شاید در چند دولت آینده هم به طور کلی حل نخواهند شد. با این‌ حال بزرگی این مشکلات نباید باعث بسته شدن چشم دولت به روی آنها شود. حل برخی از این چالش‌ها نیاز به تغییر ساختار و برخی دیگر نیاز به اصلاح رویه‌های مدیریتی دولت دارد. البته اصلاح رویه‌ها و تغییر ساختارها بسیار دردآور و هزینه‌زا هستند. تصور کنید، مدیریت مصرف منابع آبی کشور به نفع آیندگان دچار تغییر و تحول اساسی شود، آنگاه شاهد موضع تند بخشی از بدنه جامعه علیه این تغییر خواهیم بود. در دیگر چالش‌ها نیز این پیامدها نهفته است؛ بنابراین نه دولت فعلی که هیچ دولتی زیر بار تغییر ساختارها و اصلاح رویه‌ها نخواهد رفت. از سوی دیگر مردم نباید انتظار داشته باشند همه مشکلات را دولت حل کند. دولت خود بخشی از مشکل است؛ پس بخشی از مشکل نمی‌تواند حلال همه مشکلات باشد. بسیاری از مسائل پیچیده امروز کشور به دلیل دخالت‌های بی‌دلیل دولت‌ها در امور مردم پدید آمده است. برای مثال اگر امروزه با بحران صندوق‌های بازنشستگی روبه‌رو هستیم به این دلیل است که دولت‌ها منابع این صندوق‌ها را پیش‌خور کردند و اکنون پولی برای پرداخت حقوق بازنشستگان نمانده است. ما اگر به هر کدام از چالش‌های 6 ‌گانه نگاه کنیم، ردی از سوءمدیریت دولت را می‌بینیم. هیچ‌کس نمی‌تواند مردم را مقصر اوضاع کنونی نظام بانکی بداند. این دولت‌ها بوده‌اند که باعث به وجود آمدن بدهی 210هزارمیلیارد تومانی به بانک‌ها شده‌اند. دلیل معوقات 100هزارمیلیارد تومانی نیز مدیران عامل بانک‌ها بوده‌اند که بدون اخذ ضمانت‌های مناسب، تسهیلات کلان پرداخت کرده‌اند. اگر بودجه دولت در بین چالش‌های بزرگ قرار دارد دلیلش این است که مسوولان محترم، بودجه را براساس درآمدهای نفتی تنظیم می‌کنند و با کوچک‌ترین نوسان قیمت نفت، بودجه دچار کسری می‌شود. در دیگر چالش‌ها نیز حتما رد پای دولت‌ها را خواهید یافت.

کشور ما همواره در طول تاریخ خود، دولت‌محور بوده است. ما انتظار داریم همه مشکلات با چوب جادویی دولت حل شود. از رفع آلودگی هوا گرفته تا حل مشکل ترافیک، بیکاری، ازدواج و... همه را از دولت می‌خواهیم و با چهره حق‌طلبانه می‌گوییم «مسوولان چرا رسیدگی نمی‌کنند؟» غافل از اینکه رسیدگی مسوولان بوده که باعث به وجود آمدن شرایط کنونی شده است. باید بگویم چوب جادویی دولت معجزه کرده و 6 ابرچالش به وجود آورده است. اگر این 6 ابرچالش را با چالش دخالت‌های بی‌رویه دولت در همه امور جمع بزنیم، آنگاه کلید حل مشکلات را خواهیم یافت. کشور امروزه با چالش «حجم عظیم دولت» و دخالت آن در همه امور روبه‌رو است. بزرگی بیش ‌از حد دولت باعث هدررفت منابع در جهت عمیق‌تر شدن چالش‌ها شده است. دولت اکنون با میلیون‌ها کارمند و بازنشسته‌یی مواجه است که هر ماه حقوق می‌خواهند. یارانه‌ها و بودجه صدها دستگاه و نهاد اجرایی را هم باید به هزینه‌های جاری کشور اضافه کرد. با وجود همه درآمدهایی که دولت از نفت، مالیات و... به دست می‌آورد در نهایت با کسری بودجه روبه‌رو می‌شود و از پس بسیاری از تعهدات خود برنمی‌آید. آیا از چنین دولتی باید انتظار حل ابرچالش‌ها را داشت؟ اگر دولت قرار است چالشی را حل کند آن چالش، بزرگ بودن و حجیم بودن خودش است. به بیان دیگر دولت ابتدا باید خصوصی‌سازی را به معنای واقعی دنبال کند سپس شربت تلخ آزادسازی اقتصادی را سر بکشد. صرفا یک دولت چابک با هزینه‌های محدود می‌تواند از پس بحران‌های زیست‌محیطی، نظام بانکی، فقر، بیکاری و... برآید. دولت با اندازه و حجم فعلی فقط به تامین حقوق کارمندان و هزینه نهادهای تحت امر خود می‌اندیشد و دیگر وقت و منابعی برای حل مشکلات مردم ندارد. از این هم گذر می‌کنیم که هر چه اندازه دولت بزرگ‌تر باشد به همان اندازه عدم شفافیت در عملکرد و هزینه‌کرد را هم در پی دارد.