نتایج رفاهی یارانه‌ها در 4 سناریو

۱۳۹۶/۰۸/۰۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۹۷۴۴
نتایج رفاهی یارانه‌ها در 4 سناریو

گروه اقتصادکلان  

یک پژوهش دانشگاهی مدل‌های مختلف اعطای یارانه و تاثیر هریک از این مدل‌ها را روی رفاه خانوارها مورد مطالعه قرار داده است. این پژوهش آثار مختلف رفاهی توزیع یارانه‌های انرژی را در 4 سناریو مختلف مورد بررسی قرار داده است. این سناریوها شامل پرداخت یارانه به همه دهک‌ها (مدلی مورد استفاده کنونی دولت)، حذف سه دهک، حذف 5 دهک و در نهایت حذف 3 دهک ثروتمند و توزیع یارانه آنها به 7 دهک فقیرتر می‌شود. براساس نتایج این مطالعه سناریو چهارم (حذف 3 دهک و افزایش یارانه نقدی

7 دهک) رفاه بیشتری ایجاد خواهد کرد و بر این مبنا توصیه سیاستی این پژوهش افزایش یارانه نقدی خانوارهای فقیرتر است.

به گزارش «تعادل» افزایش قیمت انرژی و پرداخت یارانه نقدی به خانوارها اثر قابل توجهی بر اقتصاد کشور و قدرت خرید خانوارها دارد. برای تحلیل آثار این سیاست بر رفاه اجتماعی و رفاه خانوارها از مدل‌های مختلفی استفاده شده است. یک تحقیق به‌تازگی از سوی پژوهشگر مرکز مطالعات تجارت جهانی دانشگاه پردو امریکا و همکاران وی در دانشگاه الزهرا و دانشگاه علوم تحقیقات تهران انجام شده و در آن موضوع تاثیر رفاهی پرداخت یارانه مورد مطالعه قرار گرفته است. در این پژوهش که مقاله آن در مجله تحقیقات اقتصادی منتشر شده، برای بررسی وضعیت توزیع درآمد افراد جامعه 4 سناریو مختلف تعریف و تاثیرات هریک از این سناریوها و براساس سه شاخص رفاه اجتماعی رالزی، رفاه بنتهامی و رفاه کاب داگلاس مورد سنجش قرار گرفته است. در این پژوهش آثار سناریو پرداخت نقدی به همه، پرداخت به 7 دهک، پرداخت به 5 دهک، حذف

3 دهک و افزایش یارانه نقدی 7 دهک مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج شبیه‌سازی حاکی از آن است که هدفمندسازی یارانه‌ها شاخص‌های توزیع درآمد و رفاه اجتماعی را بهبود می‌بخشد. تنها استثنا مربوط به شاخص رفاه بنتهامی است که در سناریو حذف 3دهک و حذف 5دهک کاهش یافته است.

 شاخص‌های سنجش رفاه

همان‌طور که گفته شد در این مطالعه برای سنجش تغییر رفاه اجتماعی خانوار سه شاخص معتبر رالزی، کاب داگلاس و بنتهامی مورد استفاده قرار گرفته است؛ تابع رفاه اجتماعی بنتهامی (مطلوب‌گرایی) به وسیله مجموع درآمد افراد محاسبه می‌شود و مشکل آن این است که تعارض بین اندازه کیک اقتصادی و توزیع آن را لحاظ نمی‌کند، زیرا از دیدگاه مطلوب‌گرایان تابع رفاه اجتماعی جمع مطلوبیت تمام افراد جامعه است و در این زمینه تفاوتی بین یک واحد مطلوبیت اضافی برای فرد فقیر و غنی وجود ندارد و تنها به درآمد کلی توجه دارد. در مقابل شاخص رفاه رالزی قرار دارد که به بررسی رفاه اجتماعی به حداقل درآمد افراد توجه می‌کند. از نظر شاخص رالزی رفاه اجتماعی نمی‌تواند افزایش یابد مگر اینکه درآمد فقیرترین افراد افزایش یابد. با این توصیفات می‌توان گفت در حالی که شاخص بنتهامی وزن برابری به رفاه فقیر و غنی می‌دهد و شاخص رالزی وزن و تمرکز خود را بر رفاه فقرا می‌گذارد، تابع کاب داگلاس وزن بیشتری به رفاه فقرا می‌دهد. بنابراین شاخص سوم نگاهی متعادل‌تر به این جریان دارد.

 سناریو اول: پرداخت نقدی به همه

در سناریوی اول فرض شده است یارانه نقدی به همه پرداخت شود. نتایج آثار این سناریو بر رفاه هر دهک، رفاه اجتماعی و شاخص‌های توزیع درآمد محاسبه شده است. این سیاست سبب افزایش رفاه خانوارهای فقیر روستایی می‌شود. بر اساس محاسبات این پژوهش در این سناریو فقیرترین دهک روستایی با 86.20‌درصد و فقیرترین دهک شهری با 39.90‌درصد افزایش رفاه مواجه خواهد شد. قدرت خرید خانوارهای روستایی نیز بیشتر خواهد شد. اما رفاه 4دهک از خانوارهای ثروتمند روستایی کاهش خواهد یافت و یارانه نقدی نمی‌تواند افزایش در هزینه‌های آنها را جبران کند.

بر اساس نتایج حاصل، شاخص سهم 10‌درصد فقیر شهری از کل درآمد شهری از 2.98‌درصد به 4.11‌درصد افزایش یافته است. در اینجا هم افزایش شاخصی برای خانوارهای روستایی بیشتر بوده است. سهم 10‌درصد فقیر روستایی از کل درآمد روستایی از 2.1 به 3.36‌درصد بهبود یافته است. بر اساسی محاسبات انجام شده، سهم 10‌درصد ثروتمند شهری از 29.49درصد به 26.89‌درصد کاهش یافته است. نکته جالب توجه این است که این کاهش در مورد روستاییان بیشتر بوده است. به بیان دیگر سهم 10‌درصد ثروتمند روستایی از 33.16درصد به 28.67‌درصد رسیده است که کاهش بیش از ۴ درصدی را نشان می‌دهد.

در زمینه سه تابع عنوان شده نیز ‌درصد تغییر رفاه در تابع رالزی پس از هدفمندی یارانه در شهر 39.88 و در روستاها 86.24‌درصد است بدین معنی که رفاه خانوارهای روستایی بیشتر از خانوارهای شهری افزایش یافته است. در مجموع در کل کشور شاخص رفاه رالزی به اندازه 47.38 افزایش داشته است. ‌درصد تغییر رفاه در تابع بنتهامی نیز در شهر 1.47 و در روستاها 47.38‌درصد و در تابع داگلاس شهرها 8.86 و روستاها 25.36 و در کل کشور 16.82 بهبود داشته است. بنابراین در سناریوی اول میزان نابرابری نسبت به شهرها کاهش بیشتری داشته است.

  سناریو دوم: حذف 3دهک شهری و روستایی

 در سناریو دوم فرض شده است که 3 دهک شهری و روستایی یارانه نقدی دریافت نکنند، ولی یارانه نقدی 7 دهک دیگر نیز تغییری نداشته باشد. حذف 3 دهک شهری و 3 دهک روستایی سبب تغییراتی در شاخص‌های عدالت و نابرابری و همچنین سبب تغییر در رفاه خانوارهای شهری و روستایی شده است. بر اساس نتایج حاصل در سناریو دوم، سهم ۱۰‌ درصد فقیر شهری از کل درآمد شهری از

2.98‌ درصد به 4.33‌ درصد افزایش یافته است. در اینجا هم افزایش سهم برای خانوارهای روستایی بیشتر بوده است. سهم ۱۰‌درصد فقیر روستایی از کل درآمد روستایی از 2.1 به 3.71‌درصد بهبود یافته است. سهم ۱۰‌درصد ثروتمند شهری از 29.49‌درصد به 26.51درصد رسیده است.

نکته جالب توجه این است که مانند سناریو اول این کاهش در مورد روستاییان بیشتر بوده است. به بیان دیگر سهم ۱۰درصد ثروتمند روستایی از 33.16‌درصد به 27.78‌درصد رسیده است که کاهش بیش از ۵درصدی را نشان می‌دهد.

درصد تغییر رفاه در تابع رالزی در این سناریو در شهر 39.88 و در روستاها 86.24‌درصد است بدین معنی که رفاه خانوارهای روستایی از شهری بیشتر افزایش داشته است. بر اساس رفاه بنتهامی در شهر 3.83- و در روستاها 0.75‌درصد محاسبه شده است و در نهایت تابع رفاه کاب داگلاس در شهر 5.47 و در روستاها 18.5 تغییر یافته است.

 سناریو سوم: حذف 5 دهک شهری

و 5دهک روستایی

حذف 5دهک شهری و روستایی نیز مانند سناریوهای پیشین سبب تغییراتی در شاخص‌های عدالت و نابرابری و رفاه خانوار شهری و روستایی می‌شود. بر اساس نتایج حاصل سهم 10‌درصد فقیر شهری از کل درآمد شهری از 2.97‌درصد به 4.48‌درصد افزایش یافته است. در اینجا نیز افزایش سهم برای خانوارهای روستایی بیشتر بوده است، سهم 10‌درصد فقیر روستایی از کل درآمد روستایی از 2.1 به 3.92‌درصد بهبود یافته است. سهم 10درصد شهری از 29.49‌درصد به 27.41‌درصد کاهش یافته است. نکته جالب توجه اینکه در این سناریو همانند سناریوهای پیشین این کاهش در مورد روستاییان بیشتر بوده است.

در این سناریو ‌درصد تغییر رفاه در تابع رفاه رالزی پس از هدفمندسازی یارانه‌ها در شهر 39.88 و در روستاها 86.24 است. در حقیقت رفاه خانوارهای روستایی بیشتر از خانوارهای شهری افزایش یافته است. در مجموع در کل کشور، رفاه به اندازه 47.38افزایش یافته است (همانند سناریو اول و دوم)، اما‌ درصد تغییر رفاه در تابع رفاه بنتهامی در شهر 6.97- و در روستاها 4.63 محاسبه شده است. همچنین تابع رفاه کاب داگلاس در شهر 1.76 و در روستا 10.67 و در کل کشور 6.12 تغییر یافته است. همان‌طور که مشاهده می‌شود، میزان نابرابری در روستاها نسبت به شهرها کاهش بیشتری داشته است.

 سناریو چهارم: حذف 3 دهک

و افزایش یارانه 7 دهک

در این بخش تاثیر حذف 3دهک و افزایش یارانه نقدی 7دهک بر شاخص‌های عدالت و نابرابری و رفاه خانوارها بررسی می‌شود (توجه داشته باشید که 3 دهک خانوار لزوما معادل 30‌درصد جمعیت نیست) . فرض شده است، یارانه نقدی 7دهک ۴۲‌درصد افزایش یابد. بر اساس نتایج سهم 10‌درصد فقیر شهری از کل درآمد شهری از 2.97‌درصد به 4.83‌درصد افزایش یافته است. سهم 10‌درصد فقیر روستایی از کل درآمد روستایی از 2.1 به 4.28‌درصد رسیده است و سهم 10‌درصد ثروتمند شهری از 29.49‌درصد به 25.43‌درصد کاهش یافته است. نکته جالب اینکه در این سناریو سهم 10‌ درصد ثروتمند روستایی از 33.16‌درصد به 253.97‌درصد رسیده است که کاهش بیش از

7 درصدی را نشان می‌دهد. کاهش در سهم 2دهک ثروتمند و افزایش در سهم 2دهک فقیر سبب کاهش نسبت درآمد 2 دهک ثروتمند به 2دهک فقیر شده است.

در مورد خانوارهای شهری این شاخص از 7.38 به 4.24 و در مورد خانوارهای روستایی از 10.27 به 4.33 نزول کرده است.

در این سناریو‌ درصد تغییر رفاه در تابع رفاه رالزی پس از هدفمندسازی یارانه‌ها در شهر 62.49 و در روستاها 129.64 است. در حقیقت رفاه خانوارهای روستایی بیشتر از خانوارهای شهری افزایش یافته است. در مجموع در کل کشور رفاه به اندازه 73.36 افزایش یافته است. همچنین ‌درصد تغییر رفاه در تابع رفاه بنتهامی در شهر 0.25 و در روستاها 7.78محاسبه شده است. در نهایت تابع رفاه کاب داگلاس در شهر 12.90 و در روستاها 30.94 و در کل کشور 21.59 تغییر یافته است.

مقایسه نتایج این سناریوها می‌تواند راهگشای سیاست‌گذاری در این زمینه باشد. براساس نتایج حاصل، همه شاخص‌های رفاه و توزیع درآمد در سناریو ۴ (حذف 3دهک و افزایش یارانه نقدی 7دهک) بیشترین افزایش را نسبت به سه سناریو دیگر داشته‌اند. تنها استثنا مربوط به شاخص رفاه بنتهامی است که نسبت به توزیع برابر درآمد، افزایش ملایم‌تری را نشان می‌دهد. البته این مساله ناشی از فروض سناریو چهارم است. یک فرض مهم در سناریوی چهارم آن است که افزایش یارانه نقدی 7دهک به صورت کامل نبوده است. به بیان دیگر فرض شده است همه درآمد حاصل از حذف 3 دهک خانوارها بین 7دهک دیگر توزیع نشده است. اگر این افزایش کامل باشد، احتمالا شاخص بتنهامی نیز به اندازه سناریو اول افزایش می‌یابد.