پازل نیمهتمامها
تعادل|
«نحوه واگذاری طرحهای بلاتکلیف و شبهتعلیق» در اقتصاد ایران به معمای پیچیدهیی تبدیل شده که به نظر میرسد کلید حل آن در اختیار دولت باشد. بهطوری که طبق ماده 27 آییننامه شورای اقتصاد، به دولت اجازه داده شده که بخشی از پروژهها و طرحهای نیمهتمام خود را به بخشخصوصی واگذار کند؛ اما موانعی وجود دارد که سد راه اجرای این فعل مهم شده است. البته دولت کنونی عزم خود را جزم کرده تا مسیر را برای انجام واگذاریها تسهیل کند؛ بهطوری که دولت به دنبال قانع کردن بخش خصوصی است تا سرمایه آنها را برای مشارکت پروژههای نیمهتمام جذب کند. اما در مقابل بخش خصوصی از مانعتراشی دولت در ادامه مسیر ابراز نگرانی میکند. از اینرو به گفته کنشگران اقتصادی، مقاومت دستگاههای دولتی در واگذاری طرحها به بخش خصوصی از جنس تلاش برای بقاست. اما در حال حاضر دولت در نظر دارد، دامنه همکاری خود با بخش خصوصی را در انجام پروژههای نیمهتمام افزایش دهد و وارد فاز جدیدی از همکاریها با فعالان اقتصادی شود. از اینرو دولت راه را برای همکاری بخش خصوصی باز گذاشته است. اما پرسش مهم اینجاست که چرا بخش خصوصی با وجود این تصمیم دولت، همچنان برای ورود به انجام طرحهای نیمهتمام تعلل میورزد؟ فعالان بخش خصوصی در پاسخ به این پرسش دلایل مختلفی را مطرح میکنند. اما شاید اصلیترین دلیل که مانع از تسریع واگذاریها میشود، تنبلی دولت برای معرفی پروژهها باشد.
پشت صحنه بلاتکلیفها
طرحهای عمرانی نیمهتمام که با افول درآمدهای نفتی و کاهش سهم طرحهای عمرانی از بودجه عمومی دولت، پسوند بلاتکلیف و شبهتعلیق را به خود اضافه کرده است، به عنوان یک شمشیر دولبه هم آثار مخرب خود را بر رشد اقتصادی، اشتغال و گردش نقدینگی و توسعه یافتگی در اقتصاد کلان میگذارد و هم در شرایط فعلی به عنوان یکی از عوامل تضعیف و تخریب بنیانهای مالی و سازمانی پیمانکاران بخش خصوصی به شمار میرود. اگرچه به گفته رییس کارگروه پیگیری پروژههای نیمهتمام؛ از شهریور سال 1395 تاکنون 4هزار پروژه به بخش خصوصی ایران واگذار شده؛ اما چیزی بالغ بر 77 هزار طرح نیمهتمام دیگر در کشور وجود دارد که 7 هزار و 650 مورد آن ملی است. در کل 63 هزار طرح نیمه استانی نیز وجود دارد. حال به گفته فعالان اقتصادی؛ این آمارها نشاندهنده این است که باتوجه به طرحهای مذکور اما بسیاری از آنها هنوز واگذار نشده است. حال کنشگران اقتصادی بر این باورند، در صورتی این سیل ویرانگر مهار نشود آثار مخرب آن تا پایان سال 1400 بر پیکر سیستم اداری، پیمانکاران بخش خصوصی، اشتغال، تولید ملی و بخشی از برنامههای توسعه کشور گسترش خواهد یافت و سامان کردن نابسامانیهای برجای مانده، سالها به درازا خواهد کشید. جالب است که طرحهای نیمهتمام هم در دوران ترسالی درآمدهای نفتی و هم در دوران خشکسالی درآمدهای نفتی همزاد طرحهای عمرانی شکل گرفته است. تصور نادرستی که در بین مدیران دستگاههای دولتی و مشاوران شکل گرفته و از یک امر بدیهی نتیجه نادرستی صورت پذیرفته این است که علت نیمهتمام ماندن طرحهای عمرانی کمبود تخصیص منابع مالی است؛ در حالی که در مقاطعی که منابع تخصیص یافته به طرحهای عمرانی حتی بیشتر از توان اجرایی دستگاههای دولتی بوده و تولید و تکثیر طرحهای نیمهتمام نیز افزایش یافته است.
البته به گفته دولتمردان، بخش خصوصی در گذشته در حوزه واگذاریها با مشکلاتی مواجه بود که با اصلاح آییننامهها و مقررات این موانع برطرف شده است؛ چراکه دولت در نظر دارد با سیاست تشویقی بخش خصوصی را برای سرمایهگذاری در این عرصه وارد کند تا پروژههای نیمهتمام تکمیل و به بهرهبرداری برسد. در همین راستا، مشاور رییس اتاق ایران نیز با صحه گذاشتن بر اینکه راه برای این واگذاریها هموار شده، میگوید: ساختار واگذاری طراحی شده و بخش خصوصی میتواند در تکمیل این پروژهها همکاری کند. اما در این بین یک مانعی وجود دارد که سرعت واگذاریها را کند میکند. علی عبدالعلیزاده، این مانع را تنبلی دولت برای معرفی پروژهها عنوان میکند؛ چراکه به گفته او بخش خصوصی برای مشارکت در انجام طرحهای نیمهتمام تمایل خود را نشان داده است.
از اینرو چنانچه بخواهیم چرایی تنبلی دولت نسبت به معرفی طرحها را واکاوی کنیم؛ به این جواب میرسیم که بخش دولتی با این طرحها بخشی از معوقات خود را تامین میکند؛ زیرا بخشی از بدنه دستگاههای دولتی قائم به همین طرح هستند و چنانچه این طرحها واگذار شود آنها فلسفه وجودی خود را از دست میدهند و باید در بقیه سازمانهای دولتی ادغام شده و کوچک شوند. اما از آنسو، اتاق و دولت این مساله را پیگیری میکند و میخواهد این نکته را تبیین کند که سرنوشت این طرحها به واگذاری گره خورده است. باید طرحها واگذار شده و دولت کوچک شود. اما در این بین این پرسش نیز قابل طرح است که آیا طرحهای نیمهتمام برای واگذاری به اندازه کافی جذاب هستند که بخش خصوصی را برای مشارکت در اتمام آنها ترغیب کند. فعالان اقتصادی بر این باورند که طرحها باید مزیت اقتصادی داشته باشند تا بخش خصوصی در این زمینه وارد گود شود. حال به گفته رییس کارگروه پیگیری پروژههای نیمهتمام، «ورزش» و «آموزش» جزو طرحهای پرطرفدار به شمار میروند. البته در حوزههای ورزشی و آموزشی واگذاری انجام شده و محدودیتی وجود ندارد. حال به گفته کنشگران اقتصادی، برای اینکه تصمیمگیریها سریعتر انجام شود و این طرحها در آینده پایدار بماند، ضروری است در آییننامهها و مادههای قانونی، کمیته واگذاری طرحهای نیمهتمام پیشبینیشود. بهطوری که مشاور اتاق ایران با اشاره به این موضوع میگوید: باتوجه به اینکه در طرحهای ملی، برای هر وزارتخانه یک کمیته واگذاری پیشبینیشده است؛ در طرحهای استانی نیز برای هر دستگاه و بخش کمیته واگذاری تهیه شده که اختیارات کافی دارند تا هم بتوانند پروژهها را واگذار کنند و هم دستگاههای اجرایی را وادار کنند.
شروط واگذاریها
از سوی دیگر برای ساماندهی پروژههای نیمه تمام یکسری قوانین و آییننامه از سوی مجلس و دولت در نظر گرفته شده که انواع روشها در این مصوبه برای واگذاری پیشبینی شده است. سرمایهگذار میتواند پروژه را بخرد و به بهرهبرداری برساند. اما اجازه تغییر کاربری نخواهد داشت؛ هرگونه تغییر کاربری طرحهای نیمهتمام ممنوع است یا باید با تایید دستگاه ذیربط و کارگروه واگذاری انجام شود. مشخصه دیگر این مصوبه این است بخش خصوصی میتواند بهجای خریدن این طرحها با اجاره بهشرط تملیک در ساخت، بهرهبرداری و برگرداندن آن پروژهها به دولت در این طرح همکاری کند. مثلا بیمارستان نیمهتمام را از دولت بخرد و بعد از تکمیل آن، با توجه به هزینهیی که در این پروژه صرف کرده، 15-10 سال این بیمارستان را اداره کند و آن را به دولت بازگرداند. به گفته عبدالعلیزاده در طول دو سال، دو بار آییننامه را تغییر یافته و در آخرین جلسه شورای اقتصاد این آییننامهها بررسی و نارساییها برطرف شد اما دولت با «لایحه مشارکت دولت با بخش خصوصی» قصد توسعه طرحها را دارد.
خصولتیها سد راه واگذاریها
از نگاه بخش خصوصی بعد از پایان پایان یافتن جنگ تحمیلی و شرایط بازسازی و احیای اقتصاد ایران یکی از موضوعاتی که نمایندگان دولتی و بخش خصوصی بر سر آن اجماع کردند، اجرای اصل 44 بود. حال با گذشت حدود 30سال از آن زمان تاکنون شاهد یک سری شرایطی هستیم که این واگذاریها نه تنها کمک به بهبود شرایط اقتصادی و توسعه آن نکرده بلکه باعث به وجود آمدن برخی چالشها و مشکلات هم در ارکان نظام اقتصادی شده است؛ به طوری که غلامحسین شافعی با اشاره به مصایب پیش روی سیاستهای اصل 44 اظهار میکند: آنچه در موضوع سیاستهای اصل 44 اتفاق افتاد؛ «تولد یک ساختار جدید در اقتصاد ایران به نام خصولتیها بود.» ساختار جدید به بخش دولتی اضافه شد و ساختاری به نام «خصولتیها» را که نه تحت نظارت دیوان محاسبات هستند و نه کنترلی بر عملکرد آنها بر سایر سازمانها وجود دارد، پدید آمد. بروز این پدیده در اقتصاد کشور به باور و اعتماد بخش خصوصی نیز خدشه وارد کرد. یکی دیگر از اتفاقات ناپسندی که رخ داد این بود که سیاستهای اصل 44 را صرفا به تغییر مالکیت تقلیل دادند و تنها این مولفه مورد توجه قرار گرفت؛ در صورتی که تغییر مالکیت به تنهایی نمیتواند این اهداف را محقق کند. از سوی دیگر، به گفته شافعی از مصایب بزرگ دیگر بر سر موضوع خصوصیسازی؛ تمرکز قدرت در مرکز کشور است. درحالی که این تمرکز باید در کلانشهرها شکسته شود. در واقع قدرت باید در مناطق مختلف توزیع شود و استانداران سراسر کشور نیز به عنوان نهادهای مهم و دارای قدرت تصمیمگیری بیشتر شوند؛ چراکه این موضوع میتواند در تحول اداری ما هم اثرگذاری قابل توجهی داشته باشد. رییس اتاق ایران همچنین به مدیران دولتی و صاحبان دستگاههای اجرایی گوشزد میکند و میگوید: تا زمانی که دولت به اجرای سیاست اصل 44 نگاه بودجهیی داشته باشد؛ این کار سامان پیدا نخواهد کرد. او در عین حال ابزار امیدواری میکند با همکاری بخش خصوصی و دستگاههای دولتی، نقطه اثر جدیدی را در این دوره دوم دولت روحانی شاهد باشیم. اما در عین حال، فعالان اقتصادی بر این باورند که دولتیها برای واگذاری طرحها دید تنگنظرانه دارند. آنها میگویند به محض اینکه به بخشخصوصی واقعی یک واگذاری سپرده میشود مثل این میماند که اموال کشور به تاراج رفته؛ از این رو تمام نهادهای نظارتی به واگذاری طرحها به بخش خصوصی واقعی یک نظارت جدی دارند. شافعی درباره این نوع نگاهها نیز عنوان میکند که واگذاری طرحها، مدیران ما را با یک احتیاط بیش از اندازه مواجه کرده و قدرت جسارت را از مدیران مربوطه گرفته است. رییس پارلمان بخش خصوصی تصریح میکند که برای واگذاری طرحها باید شرایط مساوی برای همه بخشها اعمال شود.
چرا دولتیها مانع از واگذاریها میشوند؟
آثار نامشهود سرمایههای راکد در تولید ناخالص ملی، کاهش رشد اقتصادی و آثار تورمی، ناکارآمد شدن سیستم اداری و... بسیار زیانبارتر از آثار مشهود آن است. در همین رابطه نایبرییس اتاق ایران با طرح پرسشی که چرا نحوه واگذاری طرحهای نیمه تمام از میزان رضایت بخش خصوصی کشور کاسته و موجب نگرانی آنها شده است؛ به «تعادل» میگوید: بیش از 400هزارمیلیارد تومان منابع مالی برای تکمیل و راهاندازی طرحهای نیمهتمام کشور نیاز است و با گذشت 3سال از تدوین آییننامه اجرایی واگذاری به طرحهای نیمه تمام این مهم اتفاق نیفتاده و بخش عمدهیی از این واگذاریها در قالب رد دیون بوده و تصدیها هم این طور بوده که بسیاری از دستگاههای اجرایی به خصوص در سطوح متوسط مقاومت جدی درخصوص واگذاری اختیارتشان و تصدیشان به بخش غیردولتی دارند.حسین سلاحورزی در ادامه میافزاید: کاهش بودجه و حجم دولت جز از طریق کاهش تصدیگریها و واگذاری امور به بخش غیردولتی ممکن است. اما واقعا جای سوال دارد که چرا این مهم اتفاق نمیافتد و موضوع واگذاریها به یک معما تبدیل شده است. گفته او، یکی از چالشهای مهم در اقتصاد کشور، عدم اجرای سیاستهای اصل 44 است. چنانچه واگذاریها در طرحهای نیمه تمام به درستی انجام میشد؛ نیازی به بودجه دولت برای تکمیل طرحها وجود نداشت و بحران بودجه را نیز شاهد نبودیم. با توجه به آنچه گفته شد، اگرچه بخش خصوصی مشتاق مشارکت در اجرای طرحهای نیمه تمام است اما از آن سو نیز نگران اخذ مجوزها و فرآیند اجرایی کار هستند. چراکه آنها معتقدند دولت در ادامه مسیر ممکن است اقدام به مانعتراشی کند و در این باره رییس اتاق کاشان به «تعادل» میگوید که ذات مدیریت دولتیها به گونهیی است که هیچ علاقهیی ندارند تا مجموعهیی از طرحهای نیمه تمام را به بخش خصوصی واگذار کنند زیرا دولتیها تمایلی به کوچکسازی دستگاههای زیرمجموعه خود ندارند.
محمود تولایی بر این باور است که در این طرحها رفت و آمدهای مالی کلانی وجود دارد که آنها خواهان سهم بیشتر از این منابع مالی هستند. از این رو با وجود مشکلاتی که در نحوه واگذاریها وجود دارد، بخش خصوصی نیز برای اخذ این واگذاریها هراس دارد. به گفته این فعال اقتصادی، رانت، فساد و انتفاع جناحی به دولت چپ یا راست ارتباط ندارد و تا زمانی که پای خصولتیها در میان است، بخش خصوصی نمیتواند برای اقتصاد کشور معجزه به پا کند. از سوی دیگر فرهاد فزونی، عضو دیگر هیات نمایندگان اتاق تهران از دولتی بودن طرحهای نیمه تمام انتقاد میکند و به «تعادل» میگوید: بیش از 35سال است که طرحهای نیمهتمام به دولتیها واگذار شده است؛ بنابراین بنگاههای اقتصادی در این بازه زمانی در باتلاقی گسترده افتادهاند که بیرون آوردن آنها کار بسیار دشواری است.