سهم 87 درصدی بهرهوری از رشد اقتصادی
اقتصادکلان|هادی سلگی|
آمارهای رسمی میگویند 87درصد از رشد 12.5 درصدی سال 95 از طریق بهرهوری به دست آمده است. بر اساس جداولی که سازمان ملی بهرهوری به تازگی منتشر کرده، اقتصاد ایران در سال گذشته جهشی کم نظیر در ارتقای بهرهوری داشته است بهطوری که سهمی 87درصدی از کل تولید ناخالص در این سال را به خود اختصاص داده و از همین رو تنها 13درصد آن با افزایش نهادهها حاصل شده است. این موضوع با توجه به اینکه 9.2واحد درصد از رشد سال گذشته به دلیل افزایش فروش نفت بوده قابل تامل است. در واقع این سوال مطرح میشود آیا افزایش فروش نفت به معنای افزایش بهرهوری است؟
فرمولهایی برای سنجش بهرهوری
به گزارش «تعادل» در تحلیل سهم 87درصدی بهرهوری در رشد اقتصاد95 در پاسخ به این سوال ابتدا بهتر است، تعریف بهرهوری را بهطور دقیق مشخص کنیم. بهرهوری یکی از مفاهیم مهم در اقتصاد به شـمار میآیـد کـه رابطـه بـین اسـتفاده از عوامـل تولیـد و محصول تولید شده را نشان میدهد. در زبان فارسی واژه بهرهوری معادل productivity تعریف شده اسـت. از سوی سازمانهای بینالمللی بـرای بهرهوری تعـاریف مختلفـی مطـرح شده اسـت، به عنوان مثـال سـازمان بینالمللی کار بهرهوری را اینگونه بیان میکند: «محصولات مختلف با ادغام چهارعامل اصـلی تولیـد میشوند، این چهارعامل عبارتند از: زمین، سرمایه، کار و سازماندهی. رابطه بازدهی تولید با یکی از این عوامل مشخصکننده میزان بهرهوری است.»
آژانس بهرهوری اروپا EPA بهـرهوری را درجه استفاده موثر از هر یک از عوامل تولید عنوان کرده است. سـازمان همکـاری اقتـصادی و توسـعه OECD نیز بهرهوری را مساوی نسبت ستانده به یکی از عوامل تولید تعریف کرده است. بهطور کلی بهرهوری به معنای نسبت ستادهها به دادههاست. به بیان دیگر به معنی متوسط تولید به ازای هر و احد از کل نهادههاست، بهطوری که اگر متوسط تولید به ازای هر واحد از نهادهها افزایش یابـد، به مفهوم افزایش بهرهوری و عکس آن به معنای کاهش بهرهوری است. با توجـه بـه نـوع نهـادهیی کـه در فرآیند تولید به کار میرود، انواع شاخصهای بهرهوری تعریف میشود که مهمترین آنها بهرهوری نیروی کار و بهرهوری سرمایه است. به همین ترتیب شاخص بهرهوری کل عوامل (نیروی کار و سرمایه به صورت توام) نیز وجود دارد که بیانگر متوسط تولید به ازای هر واحد از کل منابع تولید است. شاخص مزبور بیـانگر برآینـد تحولات بهرهوری نیروی کار و سرمایه است.
رشد تولید ناخالص داخلی در سطح ملی یا ارزش افزوده در هریک از بخشهای اقتصادی از طریق دو منبع انجام میشود: ١ – افزایش نهادهها (نیروی کار و سرمایه) ٢ – بهبود ساختارها (ماشینآلات و تجهیزات، بهبود کیفیت نیروی کار و مدیریت و...) . در عصر کنونی به واسطه رقابت فشردهیی که بین کشورها برای کسب سهم بیشتری از تجارت جهانی وجود دارد، آنها سعی میکنند تا رشد تولید ناخالص داخلی یا ارزش افزوده بخشها را حتیالامکـان از طریق بهبود ساختارها تامین کنند. به بیان دیگر به جای اینکه تعـداد نیـروی انـسانی را افـزایش دهنـد، تـلاش میکنند تا با اجرای برنامههای آموزشی کوتاهمدت تخصصی، سطح مهارت شاغلان را افزایش دهند یا اینکـه بـه جای ایجاد ظرفیتهای جدید، سعی میکنند ظرفیتهای موجود را به آخرین فناوریهای نوین مجهز کنند و به این ترتیب محصولاتی با کیفیت بهتر تولید کرده و توان رقابتپذیری خود را افزایش دهند.
حال با توجه به توضیحات بالا آیا میتوان افزایش تولید نفت را جزو ارتقای بهرهوری به حساب آورد. زمانی که نفت ایران به دلیل تحریمهای بینالمللی به فروش نمیرفت، صنعت نفت کشور مجبور بوده با ظرفیت پایینتری تولید کند. اما ذوب شدن یخ تحریمها که دیپلماسی و سیاست علت اصلی آن بوده است، تولید نفت افزایش یافت. کاملا مشخص است که این افزایش تولید به دلیل افزایش نهادهها نبوده است. با این حال به نظر نمیرسد در این زمان کوتاه بهبودی هم در ساختارهای تولیدی صنعت نفت کشور صورت گرفته باشد. عموما تغییرات ساختاری در شیوههای تولید بسیار آرام و تدریجی صورت میگیرد، چراکه این موضوع کاملا به پیشرفتهای فنی و دانشی هر جامعهیی مرتبط است؛ هر چند که برای یک صنعت دولتی در جهان سوم میتواند به شکل واردات تجهیزات پیشرفته تغییراتی حاصل شود اما برای کل اقتصاد اینگونه نخواهد بود. در این زمینه باید در نظر داشته باشیم که سرمایه ثابت (تجهیزات فنی تولید) صنعت نفت ایران در سال 95 هم با تغییری مواجه نشد و در این خصوص تاکنون تنها قراردادهایی برای نوسازی آنها با کشورهای پیشرفته بسته شده است. کاملا بجاست که پرسیده شود پس رشد 12.5درصد سال گذشته به چه دلیلی حاصل شد؟ اگر دلیل این رشد نه افزایش نهادهها و نه بهرهوری بوده پس چه عاملی باعث این رشد شد؟
جزئیات آمارهایی که در سایت سازمان بهرهوری منتشر شده، نشان میدهد، شاخص رشد بهرهوری نیروی کار در صنعت نفت و گاز بر اساس سال پایه 90 (100) به 130 رسیده است. این شاخص در سال گذشته 90 بوده که بر این اساس به میزان 44درصد رشد کرده است، این آمار حاکی است که این میزان افزایش در رشد بهرهوری نیروی کار نفت و گاز به فاصله بسیار زیادی نسبت به دیگر شاخههای تولیدی و متوسط کل اقتصاد قرار دارد. درصد رشد شاخص نیروی کار کشاورزی، معدن، صنعت، ساختمان، ارتباطات و در نهایت متوسط کل اقتصاد در سال 95 به ترتیب 1.65، 14.9، 3.44، 10.76- 9.77- و 9.45درصد بوده است. در زمینه تغییرات شاخص بهرهوری سرمایه در سال 95 نیز آمارها نشان میدهد که نفت و گاز در این سال به میزان 68.54درصد رشد کرده است. در حالی که این شاخص برای متوسط کل اقتصاد تنها به میزان 11.47درصد بوده است. به این ترتیب رشد شاخص بهرهوری کل (ترکیب کار و سرمایه) در سال 95 در شاخه تولید نفت و گاز 68.54درصد و برای کل اقتصاد 10.66درصد بوده است. این آمارها نشان میدهند که نزدیک به 70درصد رشد تولیدات نفتی کشور در سال گذشته که بر اساس آمار حسابهای ملی بانک مرکزی به میزان 61.6درصد بوده، به دلیل افزایش بهرهوری در نیروی کار و سرمایه صورت گرفته است. به نظر میرسد، منظور از این افزایش بهرهوری استفاده مجدد از ظرفیتهای خالی دوران تحریم است. این در حالی است که عدم استفاده از ظرفیت به هر دلیلی هم که باشد (بهطور مثال نبود بازار فروش) نمیتواند در صورت استفاده مجدد از این ظرفیت به معنای افزایش بهرهوری باشد. در فرمولی که بهرهوری را محاسبه میکنند نسبت ارزش افزوده به مقدار نهاده که مورد استفاده قرار گرفته سنجیده میشود. بهطور مثال برای سنجش میزان بهرهوری کار میزان ارزش افزوده نسبت به تعداد شاغلان یا ساعت نفر کار محاسبه میشود. حتی در این زمینه اگر افزایش تولید به دلیل بالا رفتن فشار کار یا اضافیکاری هم باشد، نمیتواند به معنای ارتقای بهرهوری قلمداد شود. در واقع بهرهوری نسبت میان بازده به هزینه عملیات تولیدی یا در تعریف ماندل نسبت بین بازده تولید به واحد منبع مصرف شده است. این موضوع نشان میدهد که باید ارزش افزوده را نسبت به آن نهادههایی که در جریان تولید مصرف میشوند (نه آن ظرفیتهایی که مورد استفاده قرار نگرفته است) سنجیده شود.
طبق تعریف مرکز ملی بهرهوری ایران نیز بهرهوری شامل دو مولفه کارایی و اثربخشی است. اثربخشی درجه و میزان نیل به اهداف تعیین شده است و در واقع چگونگی تحقق اهداف را میسنجد و کارایی نحوه استفاده از منابع برای دستیابی به اهداف را نشان میدهد. در واقع اثربخشی مرتبط با عملکرد و کارایی مربوط به استفاده صحیح از منابع است. به این ترتیب استفاده مجدد از ظرفیتها میتواند در چارچوب افزایش نهادهها مورد ارزیابی قرار گیرد نه بهبود ساختاری؛ در واقع بهرهوری کل عوامل نشاندهنده نرخ رشد تغییرات تکنولوژی است. همچنانکه رویا طباطبایی، رییس سازمان بهرهوری نیز این موضوع را تایید کرد و معتقد است که بهرهوری را باید طی دورههای بلندمدت مورد سنجش قرار داد.