تاثیر نوسان متغیرهای مالی بر رفتار معاملهگری
گروه بورس
«دانش مالی رفتاری» معتقد به وجود ردپای روشهای روانشناسی در بازار و تصمیمات سرمایهگذاران است، در واقع این دانش مالی سعی دارد با مطالعه همزمان جامعهشناسی، روانشناسی، رفتارشناسی، الگوهای تصمیمگیری و مدلهای رفتاری به پیشبینی روند و جهت حرکت قیمتها بپردازد. بر این اساس برخی در تلاش هستند تا با گذاشتن سرپوشی بر احساسات و هیجانات بازار، آن را نشانهیی از عدم تکامل بورس در جامعه کنونی سهامداران عنوان کنند.
به گزارش «تعادل»اما حقیقت آن است که به اعتقاد اولسن، «دانش مالی رفتاری» تلاش نمیکند که رفتار عقلایی را تعریف کند یا به تصمیمگیری، برچسب تورش یا اشتباه بزند، بلکه به دنبال فهم و پیشبینی بازار مالی مبتنی بر فرآیندهای تصمیم روانشناسی است.
بر این اساس یکی از عواملی که میتواند موجب رشد بازار و تاثیرگذاری آن بر صنایع باشد افزایش نرخ دلار است. افزایش نرخ دلار در بازار از 3890 تومان به 4070 تومان و از طرفی افزایش نرخ ارز دلار مبادلاتی موجب شده است که چشمانداز قیمت دلار در میان مدت مثبت باشد و با توجه به نشانههای رشد نرخ ارز میتوان انتظار داشت که قیمت دلار تا پایان سال تا محدوده 4300 تومان افزایش یابد.
حمیدرضا مهرآور، مدیرعامل کارگزاری بانک سامان ضمن بیان مطلب فوق به سناگفت: در بازارهای کالایی افزایش نرخ اوره به محدودههای 270 دلار و رشد آن در طول دو ماه گذشته و از طرفی افزایش قیمت متانول و رسیدن آن به محدوده 330 دلار موجب شده که چشمانداز سود آوری گروه پتروشیمی وابسته به این محصولات نیز افزایش یابد.
وی ادامه داد: این عامل در کنار افزایش نرخ ارز میتواند منجر به گزارشهای مثبتی برای این گروه بازار شود. انتظاری که میتوان در گزارشهای 9 ماهه و آخر سال برای شرکتها با تعدیل مثبت همراه باشد. مدیرعامل کارگزاری بانک سامان افزود: ریسک سیستماتیکی که باید برای این گروه بازار یا شاید برای بسیاری از گروههای بازار مد نظر داشت ریسک تک نرخی شدن نرخ ارز است که باید مد نظر فعالان بازار قرار گیرد.
مهرآور تاکید کرد: در گروه پالایشی هم افزایش قیمت نفت و از طرفی نرخ دلار میتواند شرایط مناسبی به وجود آورد اما این نکته را هم باید در نظر داشت که قیمتگذاری و تعیین نرخ برای محصولات پالایشگاهها توسط شرکت پالایش و پخش انجام میگیرد و بعضا مشاهده شده است که تعیین نرخ هیچ گونه همبستگی با تغییرات قیمت نفت ندارد.
وی با طرح این سوال که با همه توضیحات داده شده پرسش اصلی این است که چرا با توجه به شرایط مناسب قیمتی برای بسیاری از شرکتها، برخی سرمایهگذاران با دید کوتاهمدت و نوسانگیری به بازار نگاه میکنند، گفت: به نظر پاسخ این سوال را باید در ریسک سیاسی موجود در کشور دید. در حال حاضر دولت و مجلس امریکا در حال رایزنی بر وضع تحریمهای جدید برای ایران هستند و همین موضوع موجب شده است که برخی از سرمایهگذاران با احتیاط معاملات را دنبال کنند و برخی دیگر صرفا نظارهگر بازار باشند تا شرایط تایید برجام بطور کامل تعیین شود.
ارزشگذاری ارزان شرکتهای بورسی
بررسیها نشان میدهد علاوه بر ارزشگذاری ارزان شرکتهای بورسی، هنوز همه شرکتهای مهم و بزرگ کشورمان وارد بازار سرمایه نشدهاند. مهرآوربا بیان مطلب فوق گفت: در بسیاری از منابع علم مالی، بازار سرمایه شریان، نبض، دماسنج و قلب اقتصاد کشور نامیده میشود؛ یکی از دلایل اعطای این لقب این است که بسیاری از شرکتهای مهم این بازار در اقتصاد کشور فعال بوده و تنوع شرکتهای پذیرفته شده به گونهیی است که وضعیت اقتصاد را همین شرکتها رقم میزنند. این کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه یکی از شاخصهای بررسی سلامت بازار سرمایه، نسبت ارزش بازار بورس به تولید ناخالص داخلی کشور است، افزود: این نسبت که در دنیا به Stock Market Capitalization To GDP Ratio معروف است، وضعیت بازار سرمایه را نسبت به اقتصاد کشور نشان میدهد.
مهرآور اضافه کرد: این شاخص را که «وارن بافت» سرمایهگذار مشهور بورس ابداع کرده (این نسبت در دنیا به Buffett Indicator شناخته میشود) نشان میدهد چه مقدار از تولید ناخالص داخلی کشور توسط بورس آن کشور نمایندگی میشود.
این کارشناس مالی ادامه داد: البته تحلیلگران در دنیا اعلام میکنند که هر گاه این نسبت بزرگتر از یک باشد نشاندهنده ارزشگذاری زیاد بازار سرمایه و طبیعتا نسبتهای کوچکتر از یک، نشاندهنده زیر ارزش بازار بودن بورسهای کشور است. وی گفت: به عنوان مثال، در امریکا مجموع ارزش بازار شرکتهای پذیرفته شده در بورسهای اوراق بهادار 26 هزار و 764 میلیارد دلار است که 1.37 برابر رقم جی. دی. پی (GDP) این کشور است. مهرآور افزود: در کشورمان مجموع ارزش بازار بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران که همه شرکتهای پذیرفته شده در بازار سرمایه را شامل میشوند معادل 410 هزار میلیارد تومان و به عبارتی اندکی بالاتر از 100 میلیارد دلار است که این رقم حدود یک چهارم تولید ناخالص ملی کشور است.
وی خاطرنشان کرد: مقایسه این 2 شاخص در 2 کشور نشان میدهد هم ارزشگذاری شرکتهای بورسی ارزان صورت گرفته و همچنین هنوز همه شرکتهای مهم و بزرگ کشورمان وارد بازار سرمایه نشدند. این کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: همچنین این شاخص نشان میدهد که اقتصاد کشورمان میبایست به سمت عمق بخشیدن بیشتر در بازار سرمایه حرکت کند.
سوگیری رفتاری جزئی جدانشدنی
از معاملات
در این میان سیاوش صبور کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم ازسوگیریهای رفتاری در بازار بورس تهران را مورد اشاره قرار داد که در بازار سرمایه، گروهی از این رفتارها به شکل معناداری با یکدیگر همپوشانی دارند. صبور با اشاره به اینکه سوگیریهای رفتاری جزئی جدانشدنی از معاملات است گفت: کنترل محرکهای خارجی میتواند تا حد زیادی سوگیریهای ناشی از احساسات و تصمیمات افزایشدهنده ریسک را کنترل و تکیه بر معاملات تصادفی را در بورس کاهش دهد.
به گفته صبور؛ از دید باربر و اودین، اعتقاد بیاساس افراد در مورد تواناییهای شناختی و قضاوتهای خود و همچنین تکیه بیش از حد به عقلایی بودن تصمیمات را میتوان نیکی از تورشهای رایج دانست که به فرا اعتمادی معروف است.
این تحلیلگر بازار سرمایه افزود: به عبارتی بیشتر مردم خود را از آنچه واقعا هستند، باهوشتر میپندارند و بر این باورند که اطلاعات بهتری نیز در اختیار دارند و این موضوع سبب میشود در مورد تواناییهای خود در پیشبینی و هم در مورد دقت اطلاعاتی که در اختیار آنان قرار میگیرد، برآوردی بیش از اندازه داشته باشند. این اعتماد بیش از حد، گاهی در میان تحلیلگران نیز به شکل دیگری ظهور میکند.
وی ادامه داد: در بازار سرمایه با تحلیلگرانی مواجه شدهایم که به دلیل اطمینان بیش از حد به تواناییهایشان، در یک دوره طولانی سرمایهگذاری گیر میکنند، یا با تکیه بر تعدیل سود (غیرواقعی) اقدام به معرفی، خرید و نگهداری افراطی سهم میکنند.
وی ادامه داد: در این سوگیری که کانمن آن را اتکا و تعدیل مینامد، تحلیلگران در بسیاری از موقعیتها تخمینهای خود را با شروع از یک ارزش ابتدایی پیش میبرند و فرض تعدیل را برای آن متغیر تا جایی ادامه میدهند که نتیجه حاصل از برآوردها با انتظارات درونی شان معادل گردد و با این اقدام خود و سایرین را در یک چالش حبس میکنند.
اصطلاح دست داغ در بورس
این کارشناس بازار سرمایه در این میان نوع متداول و مهم سوگیریهای رفتاری از این دسته که به وفور شاهد آن هستیم را با نام دست داغ معرفی کرد.
به گفته وی؛ تورسکی نخستین بار این اصطلاح را برای افرادی استفاده کرد که موفقیتهایشان را به ویژگیهای ذاتی خود و شکستها را به عوامل بیرونی نسبت میدادند.
این کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: اصطلاح دست داغ در مسابقات بسکتبال و بیسبال به کار میرفت و هرگاه بازیکنی در بسکتبال چند پرتاب موفقیتآمیز پیاپی داشت یا در بیسبال موفق به گرفتن توپها میشد، در میان تماشاچیان این طور شهرت مییافت که این بازیکن دستان داغی دارد و انتظار داشتند که او در پرتابهای بعدی نیز همچنان موفق باشد.
صبور ادامه داد: تورسکی ثابت کرد که چنین پدیدهیی وجود ندارد و پرتابهای بازیکنان بسکتبال تا حدود زیادی تصادفی هستند، ولی خطای دست داغ برای سرمایهگذاران بورسی از آن روز تاکنون هنوز ادامه داشته است و هنوز تصادفی بودن آن برای بسیاری از فعالان قابل پذیرش نیست.
تمایل افراد غیرحرفهای در بازار سهام
وی دراین میان سلسله تحقیقات «دی بونت» را مورد اشاره قرار دادکه به موجب این تحقیقات مشخص شده که تمایلی در میان افراد غیرحرفهیی بازار سهام وجود دارد که روندهای قیمتی را تشخیص دهند و انتظار تداوم آنها را داشته باشند، در حالی که روندهای مورد انتظار آنها عملا وجود ندارند.
وی اضافه کرد: البته برخی محققین معتقدند که این خطای روانشناسی مختص غیرحرفهایها نبوده و حتی سرمایهگذاران حرفهیی نیز با آن روبرو هستند و به همین علت بعضا تصمیمات بسیار خطرناکی اتخاذ میکنند.
صبور اضافه کرد: سرمایهگذاران مبتلا به این سوگیری رفتاری پس از یک دوره سرمایهگذاری موفق، موفقیت خود را ناشی از زیرکی و فراست دانسته و عوامل خارج از کنترل را کاملا نادیده میگیرند که این رفتار میتواند ریسک زیادی به همراه داشته باشد، چرا که سرمایهگذاران به رفتار خود، بیش از حد مطمئن میشوند.
احساس نیاز به یک نظریه جامع
این تحلیلگر بازار سرمایه با علم به تمام این سوگیریها، از پرسش مبنی بر توصیه به خرید، نگهداری یا فروش یک سرمایهگذاری بر اساس نظریههای کلاسیک یا بر اساس همان خطاها و احساسات پیش گفته شده، به عنوان یک پرسش مهمی یاد کرد که ذهن سرمایهگذاران را درگیر کرده است.
به گفته صبور، احساس نیاز به یک نظریه جامع در این حوزه، در نهایت پژوهشها را در سالیان اخیر به سمت حوزه جدیدی به نام مالی عصبی هدایت کرده است. بر این اساس پژوهشگران این حوزه، با استفاده از علم اعصاب شناختی به بررسی دلایل رفتارهای تصمیمگیرندگان، از طریق بررسی عملکرد مغز انسان در هنگام تصمیمگیری مالی میپردازند.
وی اظهارداشت: در واقع مالی رفتاری به چگونگی فعالیت و تعامل مردم در فرآیندهای تصمیمگیری مالی و تفسیر این عملیات براساس مفاهیم و نظریههای روانشناسی ایجاد شده میپردازد؛ در حالی که مالی عصبی به بررسی چرایی و چگونگی این رفتارها بر اساس مشاهدات انجام شده در مغز انسان و فعالیتهای هورمونی پرداخته است. وی اضافه کرد: به بیان دیگر مالی عصبی به تلفیق علوم روان پزشکی و علوم اعصاب شناختی و مفاهیم مالی برای درک دلایل تصمیمگیریهای مالی صورت گرفته پرداخته است. ضمن اینکه نورو فاینانس (NF) با استفاده از علوم اعصاب شناختی به درک چگونگی عملکرد مغز انسان، در هنگام تصمیمگیری میپردازد.
استفاده از ابزارهای نوین
این کارشناس بازار سرمایه یاد آور شد: در علوم مختلف با استفاده از ابزارهای نوین مورد استفاده در پزشکی، میتوانیم تغییراتی را که در مغز انسان ایجاد میشود، به شکلی ملموس مشاهده کرد و این امر، درک عمیقتر و پردازش تصمیمگیری مالی را قادر میسازد. همچنین درک عملکرد مغز در زمانی که فرد با گزینههای تصمیمگیری روبرو میشود، به او کمک میکند احساسات و عواطف خود را در آن لحظه کنترل کند.
وی اظهارات نوتسون در مطالعه را مورد اشاره قرار داد که به موجب این مطالعات این محقق معتقد است که حتی محرکهای خارجی ضمنی میتوانند بر ریسکپذیری مالی اثر بگذارند و این رفتار به واسطه فعال شدن ناحیه خاصی از مغز است.
به گفته صبور؛ مطابق نظریه مالی سنتی افراد همیشه به دنبال گریز از ریسک نیستند و نورو فایناینس هم این موضوع را تایید میکند اما محرکهای خارجی میتوانند گرایش به ریسکپذیری را در معاملهگران به شکلی ملموس افزایش دهند و همین عوامل خارجی میتوانند زمینه ساز انواع سوگیریهای رفتاری در زمان تصمیمگیری و سرمایهگذاری باشند.
با این تفاسیر و با علم به آنکه سوگیریهای رفتاری جزئی جدانشدنی از بازار سرمایه به حساب میآیند، کنترل محیط و عوامل محرک خارجی میتواند تا حد زیادی سوگیریهای ناشی از احساسات و تصمیمات افزایشدهنده ریسک را کنترل کند و تکیه بر معاملات و سرمایهگذاریهای تصادفی را در فعالان بازار کاهش دهد.