خاورمیانه نابرابرترین بخش جهان
گروه جهان
فاصله طبقاتی در سراسر جهان میان قشرهای مرفه و فقیر در سالهای اخیر افزایش یافته و خاورمیانه بیشترین نابرابری را به خود اختصاص داده است، جایی که 10درصد از جمعیت آن 61 درصد از تمام درآمدها را در اختیار دارند. هند، برزیل و جنوب صحرای آفریقا در رتبههای بعدی نابرابری قرار دارند. چین با 41درصد و اروپا با 37درصد از تقسیم درآمدها برابرترین مناطق جهان هستند.
به گزارش فایننشال تایمز، از آنجایی که مساله نابرابری در جهان رنگ و بوی سیاسی گرفته و رفع آن (یا حداقل وعده مقابله با آن) وارد دنیای سیاست شده، گروهی از محققان در پی پاسخ دادن به پرسشهای کلیدی درباره این پدیده هستند؛ به ویژه اینکه ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقیرتر شدن فقرا در کنار درخواستهای گسترده برای مقابله با بهشتهای مالیاتی و تشدید نارضایتی کسانی که از قافله جهانیشدن عقب ماندهاند باعث شده تا حمایت افکار عمومی از پدیدههایی چون برگزیت یا پیروزی فردی چون دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری امریکا رقم بخورد.
تیم تحقیقاتی توماس پیکتی تلاش کرده تا به این پرسشها پاسخ دهد که «نابرابریها در کجا بیشتراست؟»، «آیا جهان نابرابرتر شده است؟»، «چرا تجربههای امریکا و اروپا تا این حد متفاوت است؟» و اینکه «آیا ما به نابرابری ثروت در یک قرن پیش بازگشتهایم؟» توماس پیکتی و همکارانش در گزارشی با عنوان «پایگاه اطلاعات ثروت و درآمد جهانی» به این پرسشها پاسخ دادهاند.
در این گزارش آمده: در یک دهه گذشته نابرابری درآمدی کاهش یافته یا روند پیشرفت آن متوقف شده بود اما گزارشها نشان میدهد که حالا نابرابری بالاتر از سطحی است که در دهه 1970 میلادی وجود داشت. این تحقیق که مبنایش از جمله ارزیابی اطلاعات موجود در ارتباط با مدارک مالیاتی در کشورهای مختلف بوده، همچنین نشان میدهد که قشرهای متوسط در این فرایند به نوایی نرسیده و سودی نبردهاند.
در گزارش گروه تحقیقاتی پیکتی آمده که کمترین فاصله طبقاتی در اروپا دیده میشود. در این کشورها در سال 2016 میلادی 10درصد شهروندان مرفه جامعه 37درصد درآمد ملی را به خود اختصاص داده بودند. آمار مربوط به اروپا در حالی است که 10درصد شهروندان مرفه جامعه در امریکا 47درصد درآمد ملی را در دست دارند. در سال 2014 میلادی یکدرصد از مرفهترین قشر جامعه امریکا 39درصد از دارایی این کشور را در اختیار داشتند که از 22درصد سال 1980 رقم بسیار بالاتری محسوب میشد.
در بریتانیا یکدرصد قشر مرفه، 22درصد از سرمایه این کشور را در اختیار دارد که در مقایسه با 15درصد سال 1984 افزایش داشته است. این فاصله طبقاتی در خاورمیانه بهشدت بالاست و به 61درصد درآمد ملی میرسد. نتایج این تحقیق بر این نکته تاکید دارد که از سال 1980 نابرابری درآمد در امریکا، چین، هند و روسیه بهشدت افزایش یافته و در اروپا این نابرابری درآمد شرایط بهتری داشته است.
گروه پیکتی در پاسخ به این پرسش که چرا تجربه امریکا و اروپا در افزایش سطح نابرابری متفاوت است، آورده است: «ایالات متحده و اروپای غربی در 1980 سطح نابرابری یکسانی داشتند. در این زمان یک درصدیهای اروپای غربی 10درصد از درآمدها را در اختیار داشتند در حالی که این آمار در ایالات متحده 11درصد بود. همچنین در حالی که نیمی از فقیرترین جمعیت اروپای غربی 24درصد از درآمدها را داشتند این رقم در امریکا 21درصد بود. از آن زمان تاکنون این آمارهای مربوط به نابرابری تغییر اندکی در اروپا داشته اما در ایالات متحده سهم ثروتمندان (یک درصدیها) از درآمدها تقریبا دو برابر شده و به 20درصد رسیده در حالی که سهم درآمد فقرا به 13درصد کاهش یافته است.»
دلیل اصلی افزایش فاصله طبقاتی
بررسیهای این گروه تحقیقاتی نشاندهنده آن است که دلیل اصلی افزایش فاصله طبقاتی در کشورهای جهان، تقسیم نابرابر سرمایه است. نویسندگان این گزارش که در دانشکده اقتصاد پاریس یا دانشگاه برکلی کالیفرنیا مشغول به کارند، معتقدند تفاوتهای تحصیلاتی و سیاستهای مالیاتی نیز از جمله عوامل مهم این تقسیم نابرابری سرمایه است. در این گزارش آمده: «مسیر نابرابری درآمد در ایالات متحده عمدتا به دلیل نابرابریهای گسترده در بخشهای آموزشی و البته نظامهای مالیاتی ناکارآمد است.»
انتقاد تیم تحقیقاتی پیکتی از نظام ناکارآمد مالیاتی در شرایطی که همین هفته گذشته طرح مالیاتی دونالد ترامپ پس از جنجالهای بسیار در سنای امریکا تصویب شد، طرحی که به گفته منتقدان کاملا به نفع ثروتمندان بوده و طبقه متوسط و قشر آسیبپذیر ایالات متحده را تحت فشار بیشتری قرار خواهد داد.
همچنین گفته میشود که از سال 1980 سرمایه دولتی عظیمی در سراسر جهان به بخش خصوصی واگذار شده است. دانشمندان محقق گروه توماس پیکتی بر این باورند که با خصوصیسازی شرکتهای دولتی از سال 1980، امکانات دولتی برای متعادلسازی فاصله طبقاتی به تدریج محدودتر شده است. دانشمندان محقق در پایان برای مبارزه با فاصله طبقاتی خواستار مبارزه شدید با پولشویی و فرار مالیاتی و همچنین ثبت سرمایههای مالی هستند. آنها همچنین خواستار آن هستند که امکانات بیشتر آموزشی برای فرزندان خانوادههای فقیر مهیا شود.
دانشمندان محقق همچنین برای بهبود شرایط فقرای جامعه راهکارهایی چون بهبود شرایط مالیاتی برای شهروندانی با درآمد کم، افزایش حداقل دستمزد و قبول نظر کارکنان در برنامههای تعیین شده شرکتها را پیشنهاد میکنند.
نشریه فارن افرز چندی پیش با اشاره به افزایش نابرابری در جهان و بیتوجهی نخبگان سیاسی واقتصادی جهان به این مساله نوشته بود: موج پوپولیستی هنوز تهدیدی جدی برای ثروت اغنیا به شمار نمیرود اما اگر پیشبینیها درباره وخیمتر شدن نابرابری در جهان محقق شود، ورق برخواهد گشت. در آن زمان نخبگان احتمالا ائتلافهای سیاسی را برای پیشبرد اصلاحات سطح پایین تشکیل میدهند که البته باورپذیر به نظر نخواهد رسید. در زمان ثبات و آرامش، نخبگان اغلب ائتلافهایی را در جهت تامین منافع خود و افزایش ثروتشان تشکیل میدهند بنابراین در شرایطی که با احتمال از دست دادن این ثروت روبهرو شوند نیز احتمالا همان الگوی سابق را برای جلوگیری از توزیع مجدد ثروت به کار خواهند گرفت.