راهکار احیای دریاچه ارومیه چیست

۱۳۹۶/۱۰/۰۶ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۱۳۶۶۹

دریاچه ارومیه بزرگ‌ترین دریاچه آب شور ایران به‌شمار می‌رود که در سال‌های اخیر با بحران خشکی روبه‌رو شده و حیات آن در معرض خطر جدی قرار گرفته است. اینک این معضلی ملی به همکاری و هم افزایی تمامی نهادهای مربوطه و مردم نیاز دارد تا اینگونه بتوان با سیاست‌گذاری‌های مدبرانه در جهت برطرف کردن این مهم گام برداشت و به احیای این آبگیر راهبردی همت گماشت.

دریاچه ارومیه بزرگ‌ترین آبگیر آسیای غربی و پهنه آبی فلات ایران به‌شمار می‌رود که قدمت آن به دوره دوم زمین‌شناسی بازمی‌گردد که در وضعیت آب و هوا، محیط‌زیست و آب‌های زیرزمینی تاثیری شگرف داشته اما در دهه‌های گذشته رویدادی ناگوار سبب تلخکامی ایرانیان شده و آن خشک شدن تدریجی این دریاچه مهم و راهبردی شمال‌غرب کشور است.

ایرنا در گزارشی تحلیلی نوشت: نشانه‌های خشکی و کاهش سطح آب دریاچه ارومیه به‌طور تقریبی از

 2 دهه پیش ظاهر شد که از جمله مهم‌ترین موارد موثر در ایجاد این وضعیت نامطلوب می‌توان به توسعه زمین‌های کشاورزی در اطراف دریاچه ارومیه، افزایش باغ‌ها و توسعه منابع آبیاری، گسترش تعداد سدهای این منطقه، خشکسالی‌های ادواری، اقلیم منطقه، تغییرهای ساختاری و افزایش جمعیت منطقه پیرامونی، جاده میان‌گذر دریاچه و پر شدن دریاچه با رسوبات ورودی به‌خصوص از قسمت جنوبی دریاچه و حفر چاه‌های متعدد در محدوده تغذیه آبی دریاچه اشاره داشت.

تاکنون کاوش‌های زیادی با محوریت دانشگاه صنعتی شریف و همکاری نهادها و دانشگاه‌های درگیر، مشاوره علمی داخلی و خارجی صورت پذیرفته و راهکارهای بسیار خوبی پیشنهاد شده است. باید دانست راه‌حل‌ها باید منطقی، علمی، اجرایی و اقتصادی باشد. دریاچه‌یی که در مدت 10 تا 15 سال خشک شده است، برای احیا به زمان تقریبی 20 سال نیاز دارد که البته تمام مساحت 5 هزار و

 200 کیلومتر مربعی آن بازنمی‌گردد و تنها 3هزار و

600 تا 3 هزار و 700 کیلومتر مربع از آن بازتولید می‌شود. صرفه‌جویی در مصرف آب کشاورزی، کاهش آب پشت سدها و جاری شدن آب رودخانه‌ها و سدها به طرف دریاچه ارومیه را می‌توان از مهم‌ترین عوامل نجات این دریاچه دانست. رودخانه‌های متعددی به دریاچه ارومیه می‌ریزند که زرینه رود و سیمینه رود بزرگ‌ترین آنها هستند. تمام این رودخانه‌ها، متناسب با ظرفیت آب‌دهی خواهند توانست روی دریاچه ارومیه اثر مثبت داشته باشند.

همچنین باید با بازگرداندن حق آبه‌های دریاچه از سدها به حل این معضل کمک کرد. هر چند سد‌سازی برای توسعه امری ضروری محسوب می‌شود اما نباید فراموش کرد که حق‌آبه دریاچه در اولویت قرار دارد و باید محل‌های تغذیه دریاچه ازجمله سیلاب‌ها برای دریاچه ارومیه حفظ شود و مازاد آن به طرف سد‌ها سریز شود زیرا سدها جلوی سیلاب‌ها را می‌گیرند و در این میان سهم دریاچه نادیده گرفته شده است. یکی از راه‌هایی که در چند ماهه اخیر سطح آب دریاچه را کمی افزایش داد، اقدام وزارت نیرو در بازکردن راه سدها به طرف دریاچه بود که در فصل سیلاب‌های بهاری صورت گرفت.

بررسی عوامل بحران‌آفرین در شکل‌گیری معضل دریاچه نشان می‌دهد که توسعه کشاورزی و سطح کشت دریاچه ارومیه در 30 سال اخیر از 150هزار هکتار به 415 هزار هکتار افزایش یافت و مصرف آب در این منطقه از 1.8 میلیارد مترمکعب به 5.5میلیارد مترمکعب رسید. بر اثر این وضع، آب زیرزمینی که یکی از منابع تغذیه دریاچه بود، نزدیک به صفر شد. همچنین چاه‌های حفرشده، مانع نشر آب زیرزمینی به دریاچه می‌شوند. حتی آب زیرزمینی جریان عکس پیدا کرد و در نتیجه، آبی که الان برای کشاورزی استفاده می‌شود، کیفیت مطلوبی ندارد.

علاوه بر افزایش سطح کشت، الگوی کشت هم در جهت محصولات آب بر تغییر کرده است. باغ که مصرف آب خیلی بالایی دارد. در اطراف این منطقه خیلی زیاد شکل گرفت و کشت علوفه ازجمله یونجه، گسترش یافت. در زمان حاضر 43درصد سطح کشت این حوزه را باغ و یونجه تشکیل می‌دهد که این عوامل نیز در خشک شدن دریاچه بسیار موثر بوده‌اند.

تحول در ساختار منطقه هم از دلایل تشدید این بحران محسوب می‌شود. جمعیت منطقه پیرامونی دریاچه، در 30 سال گذشته بیش از دو برابر شده است. در 1375 خورشیدی، جمعیت این منطقه یک‌میلیون و 256هزار تن بود که تا 1385 خورشیدی به 2میلیون و 990هزار تن افزایش یافت و آبی که این جمعیت برای شرب و مصارف خانگی مصرف می‌کند، حجم قابل‌توجهی دارد. بر پایه کاوش‌ها و ارزیابی‌های علمی، گرم شدن اقلیم و زمین را نمی‌توان در خشک شدن دریاچه ارومیه موثر دانست، چراکه کارشناسان این حوزه معتقدند دریاچه ارومیه همواره در معرض نوسان‌های دما و تبخیر قرار داشت اما هیچ‌گاه به این وضعیت بحرانی دچار نشده بود. همچنین دریاچه سوان واقع در ارمنستان و در همسایگی دریاچه ارومیه دچار این بحران نشده است در حالی که اگر تبخیر در این داستان نقش‌آفرین باشد، پس باید سوان هم به سرنوشت دریاچه ارومیه دچار می‌شد. بنابراین گرم شدن اقلیم و تبخیر سبب کوچک‌تر شدن هر روزه دریاچه ارومیه نشده است بلکه می‌توان خشک شدن دریاچه ارومیه را سبب گرم شدن اقلیم دانست.

مقوله توسعه را نمی‌توان عامل اصلی ناپایداری دریاچه ارومیه و تالاب‌های ایران دانست چرا که توسعه لازمه پیشرفت هر کشور است و با افزایش جمعیت، این مهم امری اجتناب‌ناپذیر است اما مساله اساسی نبود هماهنگی برنامه‌ها و بی‌توجهی به مسائل زیست‌محیطی در روند توسعه به‌شمار می‌رود. این فرآیند آثار تخریبی هم برای محیط‌زیست در پی خواهد داشت اما توسعه هماهنگ و همه‌جانبه، مانع بروز برخی از مشکل‌ها می‌شود.

گزارش موسسه‌های تحقیقاتی حاکی از آن است که زندگی چند میلیون نفر از ساکنان حاشیه دریاچه ارومیه را به‌دلیل شوری آب و خاک، تاثیر آن بر حاصلخیزی زمین، از دست رفتن فرصت‌های اقتصادی و اشتغال تحت تاثیر قرار داده و بر روند مهاجرت مردم تاثیر مستقیم گذاشته است.  بر پایه گفته کارشناسان حوزه محیط‌زیست در بستر دریاچه ارومیه میلیاردها مترمکعب نمک وجود دارد که در صورت خشک شدن دریاچه، پودر حاصل از آن به وسیله باد به روی مزارع و باغ‌ها پراکنده خواهد شد و زندگی دام‌ها و سلامت مردم را تهدید خواهد کرد. بخش کشاورزی هم که توسعه آن سبب خشک شدن تدریجی دریاچه ارومیه شده است، با تهدید روبه‌رو می‌شود.