اعتراض به بودجه نفتی؟
محمود خاقانی کارشناس بینالمللی انرژی
همه به یاد دارند که راس امور یعنی مجلس هفتم که تمایلات اصولگرایانه داشت در دولت هشتم با افزایش قیمت حاملهای انرژی که براساس قانون برنامه چهارم باید به تدریج صورت میگرفت تا یارانههای سوخت حذف شوند و از محل هدفمند کردن آنها بخشهای دیگر اقتصاد فعال شوند مخالفت و قیمت بنزین را در 80 تومان تثبیت کرد. در آن دوران من به عنوان یک کارشناس انرژی با یکی از نمایندگان عضو کمیسیون انرژی مجلس هفتم بحث داشتم ولی فایدهیی نداشت. اخیرا هم در یک برنامه رادیویی همان ماجرا با یک عضو فعلی و نماینده محترم در مجلس شورای اسلامی تکرار شد. جالب است که در آنزمان وقتی آن نماینده محترم آنزمان که اینروزها در مجلس حضور ندارد در برابر بحث منطقی کم آورد من را متهم کرد که حقوق و مزایای نفتی میگیرم و به مردم عادی فکر نمیکنم. البته بعدها همان نماینده محترم که در مجلس هشتم انتخاب نشد در دولت نهم سمت مهمی در صنعت نفت به او دادند. روزی اورا دیدم و گفتم فکر نمیکنید که اشتباه کردی؟ لبخندی زد و گفت نه. قصد ما پیروزی دولت نهم در انتخابات بود. جالب است اینبار هم که با یک نماینده محترم فعلی وعضو کمیسیون انرژی مجلس گفتمان داشتم وقتی در برابر بحث منطقی و کارشناسی کم آورد برای اینکه شنوندههای برنامه رادیو اقتصاد را برای پذیرش دلیل مخالفت خودش با افزایش قیمت حاملهای انرژی و به ویژه بنزین متقاعد کند و نظر مرا بیارزش نشان دهد، گفت درگذشته رییس من بود و بیلطفی کرد و گفت که فلان مبلغ به من حقوق میداده است. البته بدون اینکه توجه کند که اگر آن رقم درست باشد که نبود خودش به عنوان رییس حتما چند برابرمن حقوق میگرفت که به او قدرت مالی لازم را داد تا هزینه کند و به مجلس راه پیدا کند. دولت تدبیر و امید درلایحه بودجه سال آینده پیشبینی کرده است که قیمت نفت خام حداقل بشکهیی 50 دلار خواهد بود. برهمین اساس هم هزینهها در لایحه بودجه برنامهریزی شدهاند. خوشبینی دولت دوازدهم برای درآمدها تحقق نخواهد یافت. اما، هزینههای پیشبینی شده در بودجه بدون تردید محقق خواهند شد. مشکل همین جاست.
چرا نمایندگان بیشتر از قوه مجریه و قضاییه باید به اعتراضات اخیر توجه کنند؟
مشکل مهم و اصلی در کشور ما این است که قوانین خوب نوشته نمیشوند و قوانین خوب هم تصویب نمیشوند. مثال ساده قانون تملک آپارتمانها که هنوز به روز نشده است و بیشتر مشکلات و دعوا و اختلافات ناشی از نیاز به قوانین جدید است. قانون وکالت هایها مدنی که در دفترخانههای اسناد رسمی وابسته به قوه قضاییه صادر میشوند. وقتی یک وکیل مدنی با وکالت نامه تام به خودبه قوه قضاییه مراجعه میکند به بهانه اینکه هرکسی به قوه قضاییه مراجعه میکند باید پروانه ومجوز داشته باشد، ترتیب اثر نمیدهند و میگویند برو وکیل دادگستری بگیر.
برای رسیدگی به دعوا در جلسه دادگاه میتوان این منطق را پذیرفت ولی برای پیگیری امور پرونده نظیر اخذ سپرده در صندوق دادگستری یا تقدیم مدرک یا دانستن از نظر کارشناس و غیره که وکیل مدنی بهشرح مندرج در وکالتنامه میتواند به قوه قضاییه رجوع کند، چرا باید به مردم هزینه زیاد گرفتن وکیل دادگستری را تحمیل کنند. برای افراد ضعیف از نظر مالی و جسمی این یک مشکل اساسی است یا باید از حق خود بگذرد و موضوع را رها کند یا... همین امور باعث شده است که مسائل بین مردم به جای حل وفصل حقوقی به خشونت و تشکیل پروندههای کیفری بینجامد.
کدام نماینده محترم مجلس حداقل در حوزه انتخابیهاش به این امور روزمره مردم توجه کرده است؟ تا اگر قوه قضاییه یا قوه مجریه از این موضوعات غافل هستند او طرحی به مجلس ارائه کند. درهمین راستا بحث اقتصاد و آنچه این روزها مطرح است، معیشت مردم است. مگر کشور ما کشور فقیری است؟ چرا کار اقتصاد ما به اینجا کشیده است؟ چه کسانی بیشترین مسوولیت را داشته و دارند که باید نظارت میکردند و نکردند؟ چه کسانی طبق قانون اساسی حق دارند که اگر عیبی در دو قوه مجریه و قضاییه مشاهده میکنند در مکان مقدسی به نام مجلس فریاد برآورند و قوه قضاییه نمیتواند معترض آنها باشد؟ اگرچه شده است. چرا ؟ برای اینکه راس امور قانونی وضع نکرده است که در چارچوب قانون اساسی همه قوا را ناگزیر کند فریادهای اعتراض را گوش کنند چه در درون مجلس و چه در بیرون مجلس باشد.
نمایندگان سابق و اسبق مجلس کجا هستند که بدانند خوب عمل کردند یا بد و بعد از اینکه نماینده نیستند آیا باید پاسخگو هم باشند؟ چرا قانون از کجا آوردهیی شامل حال نمایندگان مجلس نباشد؟ و چراهای بسیاری که باید پاسخی برای آنها یافت.
چرا نباید به افزایش قیمت نفت در سطح
50 دلار و بالاتر برای بودجه خوشبین بود؟
ترامپ در روز 29 ژوئن سال 2017 رسما اعلام کرد که سیاست خارجی امریکا مرتبط با نفت، گاز و انرژی تسلط کامل بر بازارهای بینالمللی انرژی است. البته این سیاست ترامپ نبوده است و این سیاست امریکا بوده و هست. دولت اوباما هم همین برنامه را داشت. اصولا تحریم صنعت نفت ایران در همین راستا بود و تلاش برای تعریف تحریمهای جدید علیه صنعت نفت ایران (شکست برجام) هم در همین راستا است.
نکتهیی که باید نمایندگان محترم مجلس به آن توجه کنند این واقعیت است که امریکا نگران پایان دوران ایفای نقش نفت طی دهه آینده در اقتصاد جهان است و سعی دارد تا آنجا که امکان دارد در طول سالیان باقی مانده بیشترین منفعت را ببرد. دولت ترامپ برای نجات دلار امریکا از ورشکستگی سعی دارد با صادرات نفت و گاز امریکا و تسلط برنفت و گاز خاورمیانه با کمک شاهزاده دیکتاتور و جوان سعودی قیمت نفت خام را در سطحی که مورد نظرشان است نگه دارند. قیمت نفتی که امروز در بازارهای جهانی معامله میشود بصورتهای مختلف قیمت دست کاری شده و ساختگی هستند. برخی مدعیاند که به دلیل توافق اوپکیها و غیراوپکیها قیمت نفت خام ثبات دارد و بالا رفته و بالا خواهد ماند. اینطور نیست. کارشناسان مطرح کردهاند که کاهش حجم صادرات نفت خام با کاهش حجم تولید نفت خام یکی نیست. کمااینکه صادرات نفت خام عربستان معمولا در فصل هایی از سال کاهش پیدا میکند، اما تولید آن در همان فصلها کاهش نشان نمیدهد.
درهمین حال این سئوال مطرح است که آیا برخی از کشورها در آسیا نظیر چین برنامه خرید نفت خام و انبار کردن در انبارهای استراتژیک شان در قیمت بشکهیی 50 دلار و بالاتررا ادامه خواهند داد؟ آیا خرید نفت خام به این منظوررا بطورکلی متوقف خواهند کرد تا قیمت به سطحی مناسبتر برای آنها برسد؟ نکتهیی که باید مورد توجه قرار داد این واقعیت است که در دوران نرخ بهره بانکی بسیار پایین در امریکا نفت خام بهصورت یک دارایی (Asset) درآمده بود و بسیاری سعی داشتند که نقدینگی دلاریشان را برای حفظ ارزش و قدرت خرید به داراییهایی نظیر نفت و طلا تبدیل کنند. بنابراین، باید منتظر بود و دید که آیا اینگونه سیاستهای اقتصادی و پولی مثلا توسط دولت چین ادامه پیدا میکند یا اینکه متوقف خواهد شد. بهنظر بسیاری از کارشناسان باید منتظر قیمت نفت خام زیر 50 دلار در هربشکه هم بود.
دولت ترامپ از وضع جدید در بازار نفت خام سود خواهد برد؟
قیمت خام بین بشکهیی 50 یا 55 دلار و بالاتر تولید نفت خام وگاز طبیعی غیرمتعارف (شیل اویل و شیل گاز) را مقرون به صرفه مینماید. اگرچه برخی معتقدند که در قیمت بشکهیی بین 30 تا 40دلار هم تولید شیل اویل و شیل گاز توجیه دارد. زیرا، عملیات حفاری و آمادهسازی هزاران چاه شیل اویل و شیل گاز (حدود 4000 یا بیشتر) در دورانی که ایران تحت تحریم بود و قیمت نفت خام در بازار را بالا نگه داشته بودند تکمیل شده است و این چاهها فقط منتظر عملیات مشهور به فراکینگ Fracking هستند. درواقع اخبار حاکی از آن است که هزاران چاه دیگر در امریکا برای عملیات حفاری درکوتاهمدت آماده شدهاند. یک شرکت بزرگ چند ملیتی اعلام کرده است با نفت خام بشکهیی بیست دلار هم بدلیل بهبود و رشد تکنولوژی درجهت کاهش هزینه تولید میتواند نفت و گاز غیرمتعارف را با سود مناسبی تولید و به بازار عرضه کند. این درحالی است که تولید نفت وگاز و برق درایران بدلیل مشکلاتی که ناشی از کهنه بودن تکنولوژی و ضعف مدیریت و بدنه کارشناسی درصنعت نفت و انرژی است گران تمام میشود. متاسفانه هرروز هم این هزینهها بدلیل عدم توجه لازم ونظارت کافی و تخصصی همراه با تلاش برای پایین نگه داشتن قیمت حاملهای انرژی برای مصرف توسط نمایندگان محترم مجلس بالاتر میرود.
سیاست نفتی دولت ترامپ؟
باید بدانیم که چرا و برای چه برنامهیی مثلث امریکا، اسراییل و عربستان (و نیز برادر صدام) از اغتشاشات اخیر در ایران حمایت کردند؟ طبیعی است منافع اقتصادی که قاچاقچیان و اصحاب ثروت اقتضا میکند که اقتصاد ایران از وابستگی به دلار امریکا رهایی نیابد و به همین دلیل با افزایش قیمت حاملهای انرژی در ایران مخالف بودند و هستند (کما اینکه بیشترین فشار به بهانه اعتراضات اخیر به این اختصاص داده شده است که مجلس با افزایش قیمت حاملهای انرژی مخالفت کند) . کارشناسان تردیدی ندارند که ادامه وضع موجود لطمه شدیدتر از آنکه انتظار میرود به اقتصاد بیمار ایران وارد خواهد کرد و درسال 97 و سالهای بعد از آن جبران خسارات غیرممکن خواهد شد.
اقتصاد ایران اسیر دلار؟
دولت ترامپ برای اینکه اقتصاد ایران از وابستگی به دلار رهایی پیدا نکند برنامه دارد. در توئیتهای اخیر دولت ترامپ او از اعتراضات حمایت نکرد بلکه از خشونتهای اغتشاش گران حمایت کرد. چرا؟ به این دلیل که هرگونه نابسامانی و بحران وبهم ریختگی در ایران که دولت مبتکر برجام را از کار بیاندارد این نتیجه را دربرخواهد داشت که وابستگی اقتصاد ایران به دلار امریکا. تداوم خواهد یافت. به همین دلیل هدف تحریم نفتی و اقتصادی ایران به بهانههای مختلف و به شکست کشاندن برجام است. انتخاب وزیر انرژی، مشاور انرژی و وزیر امورخارجه درکابینه آقای ترامپ نشان داد که دولت امریکا برای دلار و بازار نفت توجه ویژهیی را مبذول کرده است. ترامپ یک تاجر است و نمیخواهد که نقش دلار در تجارت جهانی کم رنگ شود. از سوی دیگر سرمایهگذاریهای سنگین شرکتهای چند ملیتی در حوزه دریای خزر، روسیه، عراق، آفریقا، برزیل و... با خطر مواجهند. به همین دلیل است که در بازار بینالمللی نفت ملاحظه میشود که تولیدکنندگان برای جلوگیری از ضرر و زیان، نفت را برای ماههای آتی پیش فروش میکنند. اصطلاحا (hedging) درقیمت زمان آتی معامله میکنند و به محض اینکه این قیمتها دربازار جا بیافتد و نسبت به آنها اطمینان حاصل شود آنوقت است که تولیدکننده میتواند نیازهای مالی برای طرحهای مورد نظرش را تامین کند. برای فهم این موضوع میتوان به قیمتهای تحویل نفت خام درزمان فوری و کوتاهمدت و قیمت هایی که در بازار برای ماههای آتی معامله میشود دقت کرد.
چرا عربستان آرامکو را میفروشد؟
درشرایطی که مثلث توطئه برای ایجاد بحران در ایران و جلوگیری از افزایش قیمت حاملهای انرژی در بودجه سال آینده اعتراض به حق را به اغتشاش تبدیل کرد، طی هفته گذشته دو تحول مهم در عربستان اتفاق افتاد. اول افزایش 80درصدی قیمت حاملهای انرژی به بهانه تعریف یک سیاست اقتصادی جداسازی اقتصاد عربستان از وابستگی به درآمدهای نفتی. دوم تغییر ساختار شرکت ملی نفت عربستان «آرامکو» به یک شرکت سهامی برای واگذاری و فروش سهام شرکت «آرامکو». خوب توجه کنید. درایران نمیخواهند که قیمت حاملهای انرژی افزایش پیدا کند. درعربستان، کویت و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس و حتی آسیای میانه و قفقاز در حوزه دریای خزر میخواهند قیمتهای حاملهای انرژی گران شود. چرا؟ درهمین حال عربستان هم دارد یک دارایی عظیم نظیر «آرامکو» را حراج میکند. چرا؟ باید از نمایندگان محترم مجلس بخواهیم به این سوالات پاسخ دهند. نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی خوب است که قبل از نهایی کردن نظرشان درباره بودجه سال آینده تحولات اخیر منطقه را بطور جدی مد نظر قرار دهند. در شمال دریای خزر کنسرسیومی متشکل از شرکتهای چند ملیتی نفتی امریکایی و اروپایی و حتی آسیایی (چین، کره، مالزی و...) میلیاردها دلار سرمایهگذاری کردهاند که تولید نفت خام در این منطقه را افزایش دهند درصورتیکه قیمت شاخص نفت خام در بازارهای بینالمللی زیر بشکهیی 50 دلار باشد مقرون به صرفه نیست. از سوی دیگر سرمایهگذاران برای بازگشت سرمایه شان زمان طولانی در اختبار ندارند. زیرا، درطول 10سال آینده مصرف نفت خام ممکن است بهکلی منتفی شود. کمااینکه درشهرهایی نظیر برلین، پاریس، لندن و... گفتهاند که اجازه تردد اتومبیلها با سوخت بنزین را نمیدهند. اخیرا در چین جادهیی افتتاح شد است که اتومبیلها همانطور که درحال حرکت هستند از سطح جاده شارژ میشوند. بنابراین نه خانواده آل سعود بلکه سهام داران واقعی «آرامکو» که خانواده آلسعود دست نشانده آنها هستند میدانند که سهام این شرکت 10سال دیگر ارزشی که ممکن است امروز دارد را نخواهد داشت. پس باید امروز بفروشند تا هم درآمد بهتری داشته باشند و هم اجازه ندهند در بازار پولی باقی بماند که در صنعت بالا دستی نفت ایران سرمایهگذاری شود. نکته دیگری که باید درهمین راستا مورد توجه قرار داد این واقعیت است که نروژ یک تولیدکننده و صادرکننده عمده نفت و گاز در اروپا درآمدهای نفتیاش را مثل ما در بودجه جاری و حتی عمرانی هزینه نکرد و نمیکند. بلکه درآمدهای نفتی و گازاش را دریک حساب ذخیره ارزی پس اندار میکرد و میکند. قیمت حاملهای انرژی و سوخت برای مصرفکننده نروژی بطور مثال بنزین گرانترین قیمت در جهان است. تا مردم همان مسیری که مردم در ایران طی کردند و میکنند را نروند. اخیرا نروژیها اعلام کردهاند که در حساب ذخیره ارزی شان بیش از هزار میلیارد دلار پس انداز کردهاند و قصد ندارند از این به بعد در طرحهای تولید نفت و گاز در نروژ و هرجای دیگر جهان سرمایهگذاری کنند بلکه تصمیم گرفتهاند در طرحهای انرژیهای نو و تجدیدپذیر سرمایهگذاری کنند. نگاهی به بودجه تنظیمی برای ایران که در مجلس شورای اسلامی مطرح است نشان میدهد که ما ازنظر برنامهریزی در این راستا تا چه اندازه توجه کافی مبذول نکردهایم.
نتیجهگیری
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی باید برای درمان مشکلات اقتصادی کشور سرم تجویز نکنند آنها باید واکسن را توصیه کنند. واقعیت این است که اقتصاد ایران برای رهایی از فساد و اختلاس به یک جراحی جدی نیاز دارد و تا قیمت حاملهای انرژی در کشور به سطح کشورهای همسایه نرسد قاچاق و قاچاقچیان که اهداف شان با ترامپ هماهنگ است با ثروت و قدرتی که دارند اجازه نمیدهند اقتصاد مقاومتی (تاب آور) تحقق یابد. نمایندگان محترم مجلس باید قیمت حاملهای انرژی را افزایش بدهند و به ازاء آن از آنهایی که مالیات نمیدهند، مالیات بگیرند و به صنایع کوچک و متوسط که 96 درصد اشتغال در کشور را تامین میکنند توان تنفس اقتصادی با تخفیفهای مالیاتی و عوارضی بدهند تا بتوانند با همتاهای منطقهیی و غیره رقابت کنند. علاوه برآن مردم فوائد آن را در بهتر شدن و ارزان شدن حمل و نقل عمومی، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و غیره لمس خواهند کرد. پایین نگه داشتن قیمت بنزین به نفع اقتصاد کشورهای همسایه است که به قرار معلوم با افزایش قیمت بنزین در عربستان و جنوب خلیج فارس بازار تازهیی برای قاچاقچیان فرآوردههای نفتی ایران ایجاد شده است.