مردم فکری به حال بازار ارز کنند
فراز جبلی
مشاور سردبیر
چند هفته قبل رییسجمهور در مصاحبه تلویزیونی در پاسخ به این سوال که میگویند دولت دلار را برای جبران کسر بودجه کمی بالا میبرد و بعد از تامین ریال لازم آن را به قیمت قبلی باز میگرداند، گفت: مطمئن باشید که دولت به دنبال افزایش نرخ ارز برای تامین کسر بودجهاش نیست.
به نظر میآمد، این بخش از مصاحبه که اتفاقا توجه زیادی را به خود جلب کرد خبر دلگرمکنندهیی باشد در حالی که اتفاقا بخش نگرانکننده این مصاحبه همین بخش بود و بعد از ۳ هفته هنوز نوسان نرخ ارز ادامه دارد. اگر دولت برای جبران کسر بودجه به دنبال ایجاد نوسان بود، مردم میتوانستند تصور کنند که در آینده نزدیک بازار به ثبات برسد اما وقتی دولت به صراحت اعلام میکند که این نوسان کار ما نیست و این شرایط با وجود تمام تلاشهای دولت و توزیع دلار ادامه مییابد، این نگرانی را ایجاد میکند که نکند ابزار کافی برای مقابله با نوسان ارزی در اختیار دولت نیست.
تکههای دیگر پازل بعد از آن بیش از قبل باعث نگرانی میشود. مثلا محدودیتهای ارزی برای واردات از ۴ کشوری که مهمترین مراکز واردات کالا به ایران بودند. قبل از آن نیز محدودیتهایی برای واردات خودرو به ویژه خودروهای گرانقیمت گذاشته شده بود. این سیاستها همه در این راستاست که مخارج ارزی کشور کنترل شود. هرچند رییسجمهور با استدلالی ساده مبنی بر میزان درآمد ارزی حاصل از فروش نفت و صادرات غیرنفتی و همچنین میزان واردات و قاچاق و خدمات افکار عمومی را به این سمت سوق داد که ایران با مازاد درآمد ارزی روبهروست اما واقعیت این است که دستاندازهای زیادی برای دسترسی به این منابع ارزی وجود دارد در حالی که مخارج به سادگی صورت میگیرد.
با ادامه یافتن این نوسانات، بخشنامههای جدید دولت و اظهارنظرهای دولتیها باید پذیرفت که با وجود اینکه درآمد ارزی ایران روی ورق بیشتر از هزینههاست ولی در عمل این منابع به دلایلی که در صفحه 4 آمده است، دچار فراز و نشیبهایی شده است که در این میان فشار سفتهبازی نیز آن را تشدید میکند.
در اصل نقدینگی زیادی که به دلیل کاهش نرخ سود بانکی به شکل سرگردان درآمده به خوبی آماده ورود به بازاری همچون ارز است. در حقیقت با وجود تمام مشکلات اگر فشار سفتهبازی روی ارز نبود شاید شاهد این حجم از نوسان نبودیم، ولی هرقدر نوسان نرخ ارز بیشتر شود، فشار سفتهبازی و تلاش برای نوسانگیری بیشتر خواهد شد. بحث بر سر دلالان بزرگ ارزی نیست بلکه تنها کافی است یک روز سری به چهارراه استانبول بزنید تا شاهد حضور انواع اقشار عادی جامعه باشیم که با پولهای خرد برای نوسانگیری به بازار آمدهاند.
حال یک اتفاق سیاسی دیگری کافی است که شوک جدیدی به بازار ارز وارد شود. حال مسالهیی که در این میان مغفول واقع شده، این است که اصولا اگر مردم خود به صورت داوطلبانه اقدام به سفتهبازی در این بازار نکنند، وضعیت ارز قابل کنترلتر خواهد بود. روشهایی که بانک مرکزی برای شناسایی خریداران ارزی و اخذ مالیات در نظر دارد زمانی قابل استفاده است که مردم عادی به سمت این درآمد کوتاهمدت نروند. مردم کمتر این واقعیت را میبینند که تمام سودی که از بابت خرید ارز میکنند در حقیقت کم کردن زیان ناشی از گرانی است و اگر اصولا به سمت خرید ارز نروند و قیمت در حد مشخصی باقی بماند آنها نیز در بلندمدت سود بیشتری میکنند.
در شرایط فعلی شاید بهترین روش این باشد که دولت با تبیین وضعیت موجود از مردم بخواهد که در بحث ارز وارد نشوند هرچند این سیاست طبیعتا کوتاهمدت است. زمانی که نرخ ارز با اختلاف تورم داخلی و خارجی هماهنگی ندارد، طبیعی است که یک روز با کاهش توان دولت این نرخ به میزان واقعی نزدیک میشود و ای کاش دولتها اجازه میدادند این اتفاق در مسیری طبیعی و در عین حال کنترل شده و مشخص حرکت کند.