6 مسیر برای افزایش تابآوری
مراسم رونمایی از کتاب زندگی تابآورانه اثر «برنه براون» و ترجمه آزاده رادنژاد و فرح رادنژاد هفته گذشته با همکاری نشر آموزه و شهرکتاب دانشگاه برگزار شد. در این نشست مترجمان ابتدا به شرح رئوس کتاب پرداختند سپس محمدرضا سرگلزایی، روانشناس با تشریح مضمون شرم تابآوری به توضیح 6 راهکار ارائه شده در این کتاب برای دستیابی به یک زندگی تابآورانه پرداخت.
فعالکنندههای شرم و عواقب آنها در زندگی
زندگی تابآورانه به فعالکنندههای شرم و نتایج و عواقب آن در زندگی انسان میپردازد و بیش از آنکه شرم را یک مساله فردی قلمداد کند در پی یافتن راهکارهای جمعی برای غلبه بر آن است. 4 فصل از این کتاب به اصول تابآوری اختصاص یافته است. در این رابطه آزاده رادنژاد یکی از مترجمان کتاب به توضیح خمیرمایه اصلی کتاب پرداخت و گفت:«برنه براون» احساس شرم را روی دیگر سکه ارتباط میداند و بر این باور است که هر کس در هر زمان ممکن است با آن مواجه شود. به عبارت بهتر ارتباط برای انسان ناگزیر است و احساس شرم پاشه آشیل ارتباط است. این احساس میتواند مدیریت فرد را به دست بگیرد. چنین فردی همواره درصدد راضی کردن دیگران و پاسخ دادن به انتظارات متعارض اجتماعی- فرهنگی است. چنین فردی هرگز نمیتواند در گود زندگی خودش حضور موثری داشته باشد.
3 نکته در باب زندگی تابآورانه
به گفته رادنژاد 3 نکته در کار برنه براون برجسته است. نخست اینکه وی شرم را از محدوده ناهنجاری روانشناختی به دلیل نداشتن عزت نفس خارج و آن را طوری فراگیر میکند که شرم یک پدیده همگانی است. نکته دوم این است که شرم یک مساله فرهنگی- اجتماعی است و مشکل فردی نیست. این پژوهشگر و مترجم افزود: با خواندن این کتاب متوجه میشویم که اتفاقا در کشوری زندگی میکنیم که بسیار شرمزاست. به عنوان نمونه سیستم آموزشی ما شرمزاست و رقابت بیهوده کودکان در سیستم آموزشی چیزی جز شرم و احساس شکست نیست. همین مساله کافی است که کودکان از مسیر پویایی و خلاقیت دور شوند. نکته سوم این است که بین ایجاد تغییر مثبت در جامعه و شرم تابآور بودن نسبت مستقیم وجود دارد. یعنی هر چه افراد جامعه شرم تابآورتر باشند، بهتر میتوانند وارد تغییرات مثبت در زندگی خودشان و زندگی جمعی شوند.
مسائل جمعی باید جمعی حل شوند
در ادامه محمدرضا سرگلزایی به نقد این کتاب نشست و با بیان اینکه مشکلات جمعی با اقدامات جمعی حل میشود، گفت: در همین راستا کتاب زندگی تابآورانه هم ما را وا میدارد که بستر وسیعتری را ببینیم. به این معنا که اگر ماجرایی در یک جامعه بسیار شایع است، دیگر نمیتوان آن را یک مساله فردی دید و باید بستر را مورد بررسی قرار داد. وی با تاکید بر اینکه به جای فردیسازی باید بسترهای اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد، افزود: جریان روانشناسیزدگی بورژوایی در کشور ما باب شده است. به این معنا که برای هر مسالهیی خودکاوی عمیق توصیه میشود. این درحالی است که یک سری مسائل جمعی وجود دارند که به صورت جمعی میتوانیم آنها را پیدا کنیم؛ نه نزد رورانشناس بلکه با مطالعه تاریخ مشروطیت، تاریخ ملی شدن صنعت نفت و تاریخ کودتاهایی که در دوره معاصر ما رخ داده است. اینها مسائلی است که باید با بلندخوانی تاریخ معاصر و چارهاندیشی جمعی حل شوند و راهحلهای جمعی هم باید پیشنهاد شود.
6 مسیر افزایش تابآوری
کتاب زندگی تابآورانه 6 مسیر را برای افزایش تابآوری توصیه میکند که سرگلزایی به تشریح این مسیرها پرداخت و گفت: مسیر شخصی یکی از راهحلهاست که با مراجعه به روانشناس و روانکاوی انجام میشود. مسیر دوم دست به قلم شدن است: نامه بنویسید و اعتراض کنید. اگر تبلیغی در تلویزیون میبینید که گمان میبرید ما را به سمت دروغ جمعی سوق میدهد برای تلویزیون نامه بنویسید. این کتاب به ما توصیه میکند به جای اینکه با خودمان و در درون خودمان اعتراض کنیم، نامه بنویسیم. اگر این حرکت جمعی باشد، گاهی اوقات اثرگذاری آن هم بیشتر خواهد بود. مسیر سوم رای دادن و مسیر چهارم شرکت کردن است. در این خصوص میتوانیم با تشکیل کمپین و اتحاد تشکیل دادن قدرت زیادی داشته باشیم.
وی افزود: مسیر پنجم خرید کردن است. پول ما قدرت زیادی دارد. در این راستا باید با خریدن کالاها مشارکت کنیم. وقتی میبینیم کالا، مترجم یا نویسندهیی کار مثبتی انجام میدهد باید از او خرید کنیم. پول ما قدرت دارد و نباید این قدرت را به راحتی از دست بدهیم. مسیر ششم اعتراض کردن است و اعتراض ما باید به صورت رسمی اعلام شود.
فرهنگ شرمسارکننده
این روانشناس با بیان اینکه فرهنگ شرمسارکننده، فرهنگی است که از شرمسار کردن به عنوان ابزار استفاده میکند به یکی از مصادیق شرمسار کردن در جامعه اشاره کرد و گفت: در یکی از صفحات این کتاب به شرم از طلاق اشاره شده است. در گفتمان رسمی بالا به پایین جامعه، طلاق جزو آسیبهای اجتماعی دستهبندی میشود. انتخاب آزاد برخی از انسانها در زندگی جزو آسیبهای اجتماعی دستهبندی شده است. بعد از انقلاب 1917 روسیه به زنها حق طلاق داده شد. البته طلاق میتواند ناشی از یک شکست باشد اما لزوما یک شکست نیست.
سرگلزایی با بیان اینکه مطالعات اجتماعی نشان میدهد در هر جامعهیی که اشتغال و استقلال اقتصادی زنان بالا میرود، آمار طلاق هم بالا میرود، توضیح داد: بنابراین آمار طلاق میتواند یکی از شاخصهای توسعه اجتماعی باشد: زنانی که فقط به دلیل نیاز مالی و ناتوانی در استقلال در زندگی میمانند، طلاق عاطفی گرفتهاند و به محض اینکه به استقلال مالی دست پیدا میکنند، طلاق میگیرند. به همین دلیل است که هر چه به سمت توسعهیافتگی حرکت میکنیم، آمار طلاق هم بالاتر میرود. گفتمان رسمی، طلاق را در کنار اعتیاد قرار میدهد و آن را یک آسیب اجتماعی قلمداد میکند. این مساله سبب ایجاد شرمساری برای کسانی که طلاق گرفتهاند، میشود.