جنگی که بر بنیاد دروغ استوار بود

۱۳۹۷/۰۱/۲۲ - ۰۰:۰۰:۴۳
کد خبر: ۱۱۹۷۱۳
جنگی که بر بنیاد دروغ استوار بود

نهم آوریل ۲۰۰۳ بود که سربازان امریکایی مجسمه صدام را در بغداد سرنگون کردند. ۱۵ سال پس از آن می‌دانیم این جنگ که به قیمت جان صدها هزار انسان تمام شده و خاورمیانه را در هرج و مرج غرق کرده است، بنیادی دروغین داشت.

به گزارش دویچه‌وله، پس از آنکه اشغال عراق به رهبری ایالات متحده امریکا آغاز شد، تقریبا سه هفته طول کشید تا جهانیان شاهد سقوط مجسمه صدام بر پرده‌های تلویزیون باشند. این تصویر ثبت حافظه جمعی بشریت شد. اما پس از گذشت ۱۵سال هنوز هم پرسش‌های بی‌پاسخ مانده‌اند؛ مثلا اینکه چه تعداد مردم عراق در این جنگ و هرج و مرج ناشی از آن کشته شده‌اند؟

براساس اکثریت تخمین‌ها، شمار قربانیان جنگ عراق بین ۱۵۰هزار تا نیم میلیون تن می‌رسد. برخی از تحقیقات جدی شمار کشته‌شدگان را حتی بیش از این تخمین زده‌اند. بطور مثال، هفته‌نامه معروف پزشکی «لانست» در سال ۲۰۰۶ از آمار ۶۵۰ هزار کشته اضافی سخن گفته بود. در این آمار، کنار قربانیان خشونت، همچنان تلفات ناشی از بمباران زیرساخت‌ها و نظام ویران شده سلامت در نظر گرفته شده است.

اما یک چیز کاملا روشن است‌ و آن اینکه این جنگ بر بنیاد دلایل دروغین آغاز شد. تصویر دومی که ثبت حافظه جمعی بشریت شد، سخنرانی کالین پاول وزیر خارجه آن وقت ایالات متحده امریکا، در پنجم فوریه ۲۰۰۳ در برابر شورای امنیت سازمان ملل است. پاول شش هفته پیش از آغاز جنگ عراق، در سخنرانی ۷۶ دقیقه‌ای خود تاکید کرد صدام سلاح کشتار جمعی بیولوژیکی و شیمیایی در اختیار دارد، حکومت صدام از تروریسم بین‌المللی حمایت می‌کند و برای ساختن تسلیحات اتمی تلاش می‌کند.

دولت امریکا همچنین با نشان دادن شماری از تصاویر ماهواره‌یی ادعا کرد دولت صدام، برای فرار از کنترل سختگیرانه بازرسان سازمان ملل، تعدادی موتورهای لاری را به لابراتوار سیار سلاح بیولوژیکی تبدیل کرده بود. یکی از دلایلی که سخنرانی پاول را فراموش ناشدنی کرد این است که تمام این ادعاها بعدها رد شدند. کالین پاول خود نیز در سال ۲۰۰۵ اظهاراتش را لکه‌یی سیاه و شرم‌آور در تاریخ زندگی کاری‌اش خواند.

یکی از شواهد غلطی که کالین پاول ارائه کرده بود، درباره لابراتوارهای سیار سلاح شیمیایی و بیولوژیکی صدام بود. ری مک‌گاورن ۷۸ ساله، که ۲۷ سال در سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) کار می‌کرد، در این باره می‌گوید: «سازمان سیا اشتباه نکرده بود. این یک جعل خبر بزرگ بود و آنها این را می‌دانستند. »

 هشداری که نادیده گرفته شده بود

دولت جورج دبلیو بوش چهل‌وسومین رییس‌جمهور امریکا این جنگ را می‌خواست. خاویر سولانا مسوول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا، و همچنان دبیرکل پیشین سازمان ملل متحد به مناسبت پانزدهمین سالروز آغاز جنگ عراق گفته گرچه زمینه‌سازی برای حمله به عراق بخشی از «جنگ علیه تروریسم» خوانده شد اما برنامه‌ریزی برای اشغال عراق به سال‌های پیش از ۹ سپتامبر ۲۰۰۱ بازمی‌گشت. سولانا یادآوری می‌کند که جورج دبیلو بوش اندکی پس از انتخاب شدنش به عنوان رییس‌جمهور ایالات متحده در سال ۲۰۰۰، عراق را یکی از دو اولویت مهم خود در سیاست امنیتی اعلام کرد. از همان ابتدا نیز متحدان بریتانیایی با امریکا از نزدیک همکاری داشتند. هفته‌نامه ساندی تایمز ماه می‌۲۰۰۵ درباره محتوای نشستی که تا آن زمان شدیداً سری گفته می‌شد، گزارش داد.

موضوع این نشست، در ۲۳ جولای ۲۰۰۲ در زمان نخست‌وزیری تونی بلر و با موضوع عراق بود. در این نشست جک استراو وزیر خارجه وقت بریتانیا، جف هون وزیر دفاع، و همچنان سر ریچارد دیرلف رییس سازمان اطلاعات خارجی بریتانیا (ام‌آی ۶) شرکت داشتند. دیرلف در این نشست از دیدار با رییس سازمان سیا در واشنگتن گزارش داده بود. دیرلف گفته بود: «حمله نظامی به عراق حالا اجتناب‌ناپذیر پنداشته می‌شود. بوش می‌خواهد که صدام را با یک حمله نظامی سرنگون کند و دلیل این حمله نظامی را ارتباط (صدام) با تروریسم و همچنان تسلیحات کشتار جمعی توجیه خواهد کرد. » گفته شده، جک استراو نیز در این نشست تاکید کرده که شواهد روشن برای اثبات چنین ارتباطی بسیار ناچیز هستند چرا که صدام هیچ کشور همسایه‌یی را تهدید نکرده و توانایی‌های تسلیحات کشتار جمعی‌اش نسبت به لیبی، کره شمالی و ایران کمتر است.»  

 سهم آلمان در این جنگ

براون شفر کارشناس حقوق بین‌الملل، نیز به دویچه‌وله می‌گوید: «به نظر من حمله به عراق یک عمل خشونت‌آمیز و خلاف موازین بین‌المللی بود، یک جنگ ناقض حقوق بین‌الملل از سوی ایالات متحده امریکا و متحدانش علیه بغداد در سال ۲۰۰۳. »

با آنکه گرهارد شرودر صدراعظم وقت آلمان، با مشارکت کشورش در جنگ عراق بطور رسمی مخالفت کرده بود، اما بطور غیرمستقیم در آن سهم داشت. فلوریان پفاف افسر پیشین ارتش آلمان به دویچه‌وله می‌گوید: «ارتش آلمان بطور گسترده در جنگ عراق سهم داشت. به عنوان مثال ارتش آلمان هواپیماهای جنگی آواکس را تجهیز کرد و از قرارگاه‌های نظامی ایالات متحده پاسداری کرد تا سربازان امریکایی بتوانند آزادانه به جنگ بروند. ارتش آلمان همچنان کمک‌های لجستیکی انجام داد، از جوراب گرفته تا بمب. ما نمی‌دانیم که در مجموع چه کمک‌های لجستیکی صورت گرفت، اما همین‌قدر می‌دانیم که امریکایی‌ها عمیقا قدردان برلین بودند.»