نقش متناقض پاکستان در خط لوله تاپی

گروه انرژی نادی صبوری-علیرضا کیانی
افغانستان زمستان سال گذشته بزمی را برای افتتاح عملیات اجرایی خط لوله تاپی در خاک این کشور برگزار کرد، بزمی که با اعلام حمایت طالبان از این پروژه تکمیل شد و در ظاهر کابل را بیش از هر زمان دیگری به تحقق رویای گازی خود نزدیک کرد. اما با وجود اینکه وضعیت نسبت به گذشته بهتر شده است، شک و تردیدهای زیادی نسبت به سرنوشت تاپی در افغانستان وجود دارد. تردیدهایی که موضع همیشگی «پاکستان» نسبت به افغانستان و حمایت این کشور از تروریستهای مستقر در افغانستان یکی از مهمترین بنیانهای گسترش آن به شمار میرود. گزارش پیشرو نگاهی در همین جبهه است که در مجله بینالمللی «دیپلمات» که مقر آن در توکیو قرار دارد، منتشر شده است. این گزارش با تمرکز بر اینکه تاپی منافعی «استراتژیک» را نصیب افغانستان و هند میکند، توضیح میدهد که پاکستان با چنین مسالهیی ساده کنار نمیآید. مشروح این مطلب را در ادامه میخوانید.
بدون شک خط لوله ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند یا به اختصار تاپی، یکی از بزرگترین پروژههای منطقه است. این خط لوله ۱۸۱۴کیلومتر طول دارد که ۲۱۴کیلومتر آن در خاک ترکمنستان، ۷۷۴کیلومتر از آن در خاک افغانستان و ۸۲۶ کیلومتر از آن در خاک پاکستان قرار دارد. در همین کشور، تاپی در مرز هند و پاکستان و در شهر فازیلکا پایان مییابد. در طرح این پروژه زمان در نظر گرفته شده ۳۰سال بوده و هزینه آن ۹,۹میلیارد دلار تخمین زده شده است. این خط لوله گنجایش انتقال ۳۳میلیون مترمکعب گاز از چهارمین منبع غنی گاز جهان در دولتآباد ترکمنستان را خواهد داشت. هند و پاکستان هر یک ۴۲درصد از گاز انتقالی را برداشت خواهند کرد و ۱۶درصد باقیمانده سهم افغانستان خواهد بود. در هر سال افغانستان علاوه بر منتفع شدن از ۵.۲۲میلیارد مترمکعب از گاز انتقالی، ۴۰۰ میلیون دلار نیز از محل ترانزیت گاز درآمد خواهد داشت.
ساخت بخش ترکمنستان این خط لوله در دسامبر ۲۰۱۵ کلید خورد و ساخت بخش افغانستان آن ۲۳ فوریه ۲۰۱۸ در مراسمی با حضور روسای جمهور کشورهای افغانستان و ترکمنستان، وزیر خارجه هند و نخستوزیر پاکستان در استان هرات شروع شد.
بدون شک این پروژه چه برای کشورهای دخیل در آن و چه در سطح منطقه پروژهیی عظیم به حساب میآید. تاپی این ظرفیت را دارد که نیاز پاکستان و هند در زمینه انرژی را حل کند، به اهداف صادراتی گاز ترکمنستان تنوع لازم را ببخشد و محل درآمدی برای افغانستان ایجاد کند. با این حال و با در نظر گرفتن منافع ژئواستراتژیک متضاد کشورهای دخیل در پروژه، عزم سیاسی و تغییرات در دورنمای منطقه از ملزومات توفیق تاپی است.
ترکمنستان از نعمت منابع گازی غنی برخوردار است. میدان گاز طبیعی دولتآباد بزرگترین میدان گازی موجود در این کشور و یکی از بزرگترین میادین گازی در جهان است. با این وجود صادرات گاز طبیعی این کشور مسیر ثابتی را در تاریخ از خود به ثبت نرسانده است. ترکمنستان در تلاش بوده تا صادرات گاز خود را افزایش دهد و به چین، ایران و روسیه گاز برساند. در همین حال چالشها برای تحقق این اهداف ترکمنستان کم نبوده است. روسیه احتمالا به خاطر عدم توافق روی قیمت، خرید گاز از ترکمنستان را در سال ۲۰۱۶ متوقف کرد. از طرفی عرضه گاز از طرف ترکمنستان به ایران در سال ۲۰۱۷ به دلیل مجادلات بر سر پرداخت متوقف شد. در نتیجه چین تنها مقصد گاز ترکمنستان است.
گاز ترکمنستان از طریق سه خط لوله A، B و C و از مسیر ازبکستان و قزاقستان به چین میرسد. در سال ۲۰۱۳ رییسجمهور چین، شی جیپینگ برای تقویت عرضه گاز ترکمنستان به کشورش، ساخت خط چهارم یا خط لوله D برای انتقال ۳۰میلیارد مترمکعب از گاز ترکمنستان از مسیر ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان به غرب چین را تایید کرد. با این حال در مسیر ساخت مشکلاتی به وجود آمد که نهایتا ساخت خط لوله D را به دلیل مناقشات میان کشورهای عضو در مسیر خط لوله رسما متوقف کرد، این برای اقتصاد ترکمنستان که وابستگی عمیقی به صادرات گاز دارد، خبری ناگوار بود. این اوضاع پروژه تاپی را به اولویت اول برای رفع نیازهای اقتصادی ترکمنستان بدل میکند.
اگر تاپی به سرانجام برسد، پاکستان یکی از مشتریان اصلی گاز ترکمنستان خواهد شد. مدتهاست که پاکستان از کمبود انرژی رنج میبرد؛ مشکلی که خانوارها و کسبوکارها را به یک شکل متاثر کرده است. به همین دلیل هم عرضه گاز و برق از موضوعات جدا نشدنی از شعارهای انتخاباتی احزاب مختلف در این کشور است. در پاکستان گاز طبیعی مصرف تجاری و خانگی دارد و برای تولید برق نیز مورد استفاده قرار میگیرد. یک مطالعه جدید نشان میدهد که پاکستان سالانه در حدود ۴میلیارد فوت مکعب گاز تولید میکند، در حالی که نیاز این کشور ۶ میلیارد فوت مکعب است. به علاوه انتظار میرود که تا سال ۲۰۲۵ و در شرایطی که تقاضا به ۸ میلیارد مترمکعب برسد، ظرفیت تولید پاکستان به دلیل زوال ذخایر به کمتر از یکمیلیارد فوت مکعب در روز تقلیل یابد. تاپی میتواند به خوبی این شکاف را پر کند.
کمبود انرژی پاکستان به قطع برق و گاز منجر شده که به خاطر آن بخشهای مختلفی از اقتصاد به خصوص بخش منسوجات با آسیب جدی مواجه شدهاند. بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ معادل ۴۰ درصد بخش منسوجات در پاکستان به دلیل گرانی و توزیع نامتوازن برق و گاز به سمت بنگلادش کوچ کردهاند. این مشکل همچنان ادامه دارد. بر اساس گفتههای اتحادیه صادرات منسوجات پاکستان، قیمت گاز در بنگلادش ۳دلار به ازای هر میلیون واحد گرمایی بریتانیا (mmbtu)، در ویتنام ۴,۲دلار به ازای هر mmbtu و در هند ۴.۵دلار به ازای هر mmbtu است. این در حالی است که در پاکستان قیمت گاز در دسامبر ۲۰۱۷ برابر با ۷.۶ دلار به ازای هر mmbtu بود. این اتحادیه اظهار داشته که تصمیم دولت برای عرضه (RLNG گاز طبیعی مایع گازی شده) به بخش منسوجات این هزینه را به ۱۱ دلار به ازای هر mmbtu میرساند. کمبود انرژی تبعات اقتصادی بسیاری در پی دارد که از آن میان میتوان از افزایش چشمگیر هزینههای تولید و به تبع آن کاهش صادرات و عمیق شدن کسری تجاری نام برد. در سال مالی گذشته کسری تجاری پاکستان رکورد زد و به رقم حدودی ۳۲ میلیارد دلار رسید.
مقصد نهایی خط لوله تاپی، هند یکی از سریعترین کشورهای جهان از لحاظ رشد اقتصادی است. هند نیز مانند پاکستان برای تامین نیاز خود به انرژی واردات سوخت نیازمند است. در سال مالی گذشته (آوریل ۲۰۱۷ تا مارس ۲۰۱۸)، واردات نفت هند ۲۹ درصد افزایش یافت تا به رقم تخمینی ۸۵ تا ۹۰ میلیارد دلار برسد؛ مهر تاییدی بر این مطلب که هند در میان بزرگترین واردکنندگان انرژی در جهان قرار دارد. گذشته از نفت، تقاضا برای گاز طبیعی نیز به دلیل خطر کمتر آن برای طبیعت، کارایی اقتصادی و مصارف آن در تولید کودها و در بخش صنعت در حال افزایش است. ۶۰درصد گاز در هند در تولید برق و کودهای کشاورزی مصرف میشود.
در حال حاضر گاز طبیعی ۶,۵درصد از ترکیب سبد تامین انرژی هند را شامل میشود. دهلینو در نظر دارد تا این میزان را بیش از دوبرابر کرده و تا سال ۲۰۲۲ به ۱۵درصد برساند. همین حالا نیز هند ۸.۵ میلیون تن گاز طبیعی مایع از قطر وارد میکند. در ابتدای ماه مارس ۲۰۱۸ هند به عنوان نقطه آغاز توافقی ۲۰ ساله که در دسامبر ۲۰۱۱ امضا شده بود، شروع به وارد کردن ۳.۵میلیون تن گاز مایع طبیعی از ایالات متحده کرد. تاپی میتواند گزینه دیگری را در برابر اشتهای زیاد هند برای انرژی قرار دهد.
تلاشهای ترکمنستان برای گسترش صادرات خود و نیاز مبرم هند و پاکستان به انرژی، اهمیت اقتصادی دوچندانی به تاپی میبخشد. با این همه پروژههایی با این عظمت باید بار اختلافات میان اولویتهای سیاسی و ژئواستراتژیک کشورهای دخیل را بر دوش بکشند. در این مورد خاص نحوه نگاه پاکستان به منطقه که در تضاد با نظر افغانستان و هند در مورد منطقه است، تبعاتی برای موفقیت پروژه با خود به همراه خواهد داشت. انگیزه اسلامآباد از دههها حمایت از گروههای مسلح در افغانستان و دخالت در امور داخلی این کشور، دست یافتن به عمق استراتژیک و تبدیل افغانستان به کشوری تابع و زیردست است. تاپی در جهت خلاف این امیال عمل کرده و به استقلال افغانستان کمک خواهد کرد. تاپی برای افغانستان هم گاز میآورد و هم منبع درآمد خواهد بود؛ اما این تنها نوک کوه یخ است. اگر تاپی کاملا عملیاتی شود، دروازه ارتباط، تجارت و پروژههای ترانزیتی عظیم (مانند خط انتقال برق مرکز آسیا جنوب آسیا یا CASA، کریدور گسترش یافته لاپیس لازولی، کریدور خطآهن پنج ملت میان کشورهای چین، ایران، افغانستان، تاجیکستان و قرقیزستان) به سوی منطقه خواهد شد. پس از جشن افتتاح فاز افغان تاپی، توافق پروژه برقی تاپ-۵۰۰ به امضا رسید که طی آن ۵۰۰کیلووات انرژی از ترکمنستان و با گذر از خاک افغانستان به پاکستان منتقل خواهد شد. همینطور تاپی میتواند مسیر را برای انجام پروژههای منطقهیی هموار کند که افغانستان بخشی از آن باشد و تحت تاثیر آن این کشور به توان خود برای تبدیل شدن به هاب تجاری و ترانزیتی منطقه باور پیدا کند؛ هابی که میتواند مرکز آسیا را به جنوب قاره پهناور و خاورمیانه وصل کند. از سوی دیگر روابط نزدیک میان هند و افغانستان، حمایتها و سرمایهگذاریهای هند در این کشور در پاکستان بازتاب منفی پیدا کرده و انتقادات گاه به گاه را بر میانگیزد. از همین رو پروژههای منطقهیی که منافع استراتژیکی را نصیب هند و افغانستان کند با مخالفت شدید پاکستان روبهرو میشود. پروژه بندر چابهار نمونهیی از طرحهایی است که منافع زیادی را متوجه افغانستان و هند میکند. زمانی که این پروژه به مرحله ساخت جاده ۲۱۵کیلومتری زرنج-دلارام رسید که بزرگراه کابل-هرات را به جاده منتهی به بندر چابهار در مرز ایران متصل میکند و باید در خاک افغانستان پیش برود با چالشهای متعددی مواجه شد. ساخت این جاده با مخالفت طالبان روبهرو شده و درگیریها بر سر این جاده جان ۶ هندی و ۱۲۹ افغان را گرفت؛ به عبارتی برای هر ۱,۵کیلومتر این جاده یک نفر جان خود را از دست داد. مخالفت طالبان تعجبی ندارد، چرا که بندر چابهار میتواند معبر ورود هند به افغانستان و آسیای مرکزی باشد و با بندر گوادر پاکستان که با پشتیبانی چین ساخته شده رقابت کند.
بزرگراه زرنج-دلارام گواهی است بر ریسک امنیتی و تاثیر طالبان بر مناطق غرب و جنوب غرب افغانستان که خط لوله تاپی از آن عبور میکند. با این وجود، پاکستان در مورد حمایت خود از تاپی به دیگر کشورها اطمینان داده است. پیش از جشن شروع به کار پروژه در دسامبر سال ۲۰۱۵، خواجا آصف وزیر دفاع پاکستان که در عین حفظ پست وزیر آب و برق این کشور نیز بود گفت که پاکستان از تمام نفوذ خود بر طالبان برای حفظ امنیت تاپی استفاده خواهد کرد. هر چند این اظهارنظر امیدوارکننده است اما سوالی که باقی میماند، این است که آیا پاکستان در عین داشتن سیاست پیگیری عمق استراتژیک از تمام نفوذش بر طالبان استفاده خواهد کرد تا از پروژهیی حمایت کند که منافع استراتژیکی را متوجه دو کشور افغانستان و هند خواهد کرد؟
بر این مبنا آینده تاپی به عزم سیاسی در پاکستان و تغییر نوع نگاه منطقهیی این کشور وابسته است. از اینرو حرف «پ» در تاپی تعیینکننده سرنوشت پروژهیی است که نه تنها میتواند برای کشورهای عضو منشا خیر باشد، بلکه میتواند نویدبخش پروژههای عظیم منطقهیی در آینده باشد؛ پروژههایی که منافع بسیاری برای کل منطقه به همراه خواهد داشت.
