تبعات رفتار انحصاری تلویزیون
مهدی بیک|
نحوه عملکرد رسانه ملی در انعکاس رویدادهای بزرگی از جنس جام جهانی فوتبال موضوعی است که هر دوره در زمان برگزاری جام جهانی فوتبال مطرح میشود و کارشناسان حوزههای مختلف درباره آن به اظهارنظر میپردازند. هر چند شبکه ورزش سیما هم در کشورمان برای انعکاس بازیهای جامجهانی برنامههایی را تدارک دیده اما ارتباط اصلی مردم با جام جهانی فوتبال در کشورمان از طریق برنامهیی است که عادل فردوسی پور و تیمش در هر دوره تهیه آن را برعهده دارند و معمولا نیز با اقبال عمومی مواجه میشود.
بعد از حاشیههایی که حضور کارلوس پویول بازیکن نامدار اسپانیایی در تهران برای شرکت در برنامه ویژه جام جهانی سیما ایجاد کرد؛ یکبار دیگر موضوع عملکرد صدا و سیما در زمان برگزاری جامجهانی فوتبال را در ویترین رسانههای گروهی نشاند و رسانههای مختلف درباره آن به اظهارنظر پرداختند؛ برخوردی که به نظر میرسد بیشتر از آنکه حرفهیی و تخصصی باشد ناشی از رویکردهای سیاسی و جناحی برخی مدیران صدا و سیما در مواجهه با علاقهمندیهای ایرانیان است. از سال1954 میلادی که جام جهانی فوتبال برای نخستینبار از شبکههای تلویزیون پخش شد تا به امروز ارتباط معنادار و غیرقابل گسستی میان تلویزیون و جام جهانی شکل گرفته که تصور هر کدام از آنها بدون دیگری دشوار به نظر میرسد؛ این ارتباط تنگاتنگ به اندازهیی است که امروز مهمترین بخش از درآمدهای فیفا را حق پخش تلویزیونی بازیها شکل میدهد و با استفاده از این درآمدهاست که فیفا توانسته دامنه نفوذ خود را به اقصی نقاط جهان گسترش دهد تا جایی که امروز کشورهای عضو فیفا حتی از کشورهای عضو سازمان ملل هم بیشترند. حق پخشی که هرچند در فوتبال امروز جهان یک حق پذیرفته و مشروع است اما هنوز صدا و سیمای ایران به عنوان رسانه انحصاری پخش بازیها حاضر به پذیرش آن در بازیهای داخلی نشده است و زیر بار پرداخت آن نمیرود. با توجه به اهمیت موضوع و حاشیههایی که موضوع حضور کارلوس پویول در تهران ایجاد کرد بد نیست نگاهی به وضعیت پخش برنامههای مرتبط با جام جهانی در کشور بتابانیم.
فوتبال و تلویزیون
نخستین جام جهانی که تصاویر آن از تلویزیون کشورهای مختلف پخش شده است جام جهانی ۱۹۵۴ سوییس بود که با قهرمانی آلمان غربی به پایان رسید. ۱۶ سال بعد رشد تکنولوژی و پرتاب ماهواره ارتباطی باعث شد تا جام جهانی ۱۹۷۰ به نخستین دوره جام جهانی تبدیل شود که تصاویر آن به صورت زنده در سراسر جهان پخش شد.
ماجرای پخش مسابقات جام جهانی فوتبال اما برای نسلهای مختلف ایرانی ماجرایی دامنهدار و پر فراز و نشیب است که در هر دوره از برگزاری این مسابقات به گونههای مختلف تکرار میشود و حرف و حدیثهای مختلفی درباره آن به وجود میآید. در سالهای بعد از پیروزی انقلاب تا قبل از آغاز جام جهانی 1994 امریکا نحوه پخش بازیهای جام جهانی در تلویزیون کشورمان به این صورت بود که معمولا بخشهای کوچکی از بازیهای مهم (10الی 15دقیقه) ضبط میشد و از طریق معدود برنامههای ورزشی مانند« ورزش و مردم» و «ورزش از نگاه2» که هر هفته یک الی 2ساعت برنامه داشتند پخش میشد؛ در آن زمان قرار گرفتن کشور در فضای جنگ 8ساله و تحریمهای گسترده؛ مسوولان وقت کشور را به این نتیجه رسانده بود که احتمالا اولویتهای مهمتری به جای فوتبال در کشور وجود دارد که باید به آنها رسیدگی شود.
فوتبال در دوره جدید
بعد از تشکیل دولت سازندگی در اواخر دهه 60 خورشیدی و مطرح شدن موضوعاتی چون توسعه و پیشرفت و متعاقب آن برجسته شدن بحث اوقات فراغت مردم مسوولان برای مشارکت بیشتر مردم در توسعه به دنبال راهکارهایی بودند تا از طریق آنها بتوانند اوقات فراغت مناسبی را برای مردم ایجاد کنند. در این مسیر ورزش فوتبال و جام جهانی به عنوان یک بستر مناسب مورد توجه قرار گرفت و بعد از دورهیی رکود سرمایهگذاری دامنهدار برای توسعه فوتبال در کشورمان آغاز شد؛ طبیعی است که در این مسیر صدا و سیما به عنوان رسانه انحصاری کشور نیز نقش خود را در این پازل ایفا کند. در دوران اصلاحات و بعد از دگرگونی ساختاری در فعالیتهای رسانهیی کشورمان صدا و سیما هم با استفاده از چهرههای جوان تلاش کرد تا برنامههای ورزشی جدیدی را متناسب با نیازهای مردم ساماندهی کند. بر این اساس بود که یکسال بعد از پیروزی اصلاحات در ایران در سال77 مهمترین تجربه تصویری ایران در خصوص فوتبال با پخش برنامه 90 به تهیهکنندگی عادل فردوسی پور شکل گرفت؛ برنامهیی که با رویکرد چند صدایی تلاش میکرد به مطالبات مردم در زمینه تحلیل و ارزیابی فوتبال لیگ برتر ایران پاسخ دهد. تجربهیی که بعد از موفقیت آن تحلیلگران پیشنهاد دادند تا از الگوی آن در بخشهای سیاسی و فرهنگی نیز استفاده شود. الگویی که عادل فردوسیپور آن را به اشکال مختلف در جریان برنامههای ترکیبی ویژه جام جهانی نیز به کار گرفت و با استقبال مخاطبان نیز روبه رو شد.
در این میان بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان معتقدند صدا و سیما به عنوان رسانهیی انحصاری و فراگیر و در عین حال یکی از اصلیترین رسانه در دسترس مردم، نه تنها از ظرفیتهای خود نتوانسته بهره ببرد بلکه در بیشتر موارد با عملکرد ضعیف و حرکت معکوس خود جای بسی انتقادات را به خود باز کرده است. موضوع برخورد با پخش برنامه 2018 با حضور پویول نمونهیی از اتلاف منابع به خاطر رویکرد جناحی مدیران رسانه ملی است؛
مردم کوچه و بازار این روزها از خود میپرسند حتی کشورهایی که تیمی در جام جهانی 2018 ندارند تلاش میکنند با دعوت از چهرههای مطرح بینالمللی فوتبال به مطالبات طبیعی مردمشان پاسخ دهند و در این زمینه سرمایهگذاری میکنند اما در ایران مدیران رسانه ملی با رفتاری انحصاری از حضور چهرههای مطرح فوتبال جلوگیری میکنند و مطالبات مردم را به دعوایی جناحی و سیاسی تنزل میدهند؟ این رفتار رسانههای تصویری در کشورمان نتیجه فضای بدون رقابتی است که پیش روی فعالیتهای تلویزیون ایجاد شده؛ فضایی که چنانچه هرچه سریعتر برای برون رفت آن کاری نشود در ادامه خسارتهای بیشتری را به روح و روان ملت وارد میکند. خسارتهایی که با عقلانیت و به کارگیری نیروهای غیر سیاسی میتوان از وقوع آن جلوگیری کرد.