افت بیشتر تولید در اقتصاد تورمی

۱۳۹۷/۰۵/۰۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۲۶۶۰۵
افت بیشتر تولید در اقتصاد تورمی

گروه اقتصاد کلان|

روز گذشته بود که مهرداد لاهوتی نماینده مجلس با انتقاد از تصیمات اقتصادی دولت اظهار کرد که دولت در شرایط پرمشکل کنونی باز هم رویکرد واردات محور دارد و اکنون کار به جایی رسیده که تولیدکنندگان ما فقط با ۳۰ درصد ظرفیت خود کار می‌کنند این درحالی است که در بحث تحریم هنوز اتفاق تازه‌یی نیفتاده است. این گفته‌ها در حالی بیان می‌شوند که در تمام سال‌های ریاست‌جمهوری حسن روحانی‌ نیز اخبار حاکی از عدم استفاده از تمام ظرفیت تولید در کشور بوده است و با آغاز نوسانات بازار که متعاقب آن هزینه تولید هم افزایش می‌یابد، طبیعی به نظر می‌رسد که تا حدی این ظرفیت متاثر شود. تولیدکنندگان همواره برای تولید وضعیت اقتصاد را بررسی می‌کنند و زمانی که حس کنند تولید کالا یا خدماتی صرفه کافی را ندارد آن را کاهش می‌دهند. در این زمینه استاد دانشگاه علامه طباطبایی به تعادل گفته است: «در شرایط تورمی نخستین سوال برای تولیدکننده این است که یک کالا با چه قیمتی باید تولید شود که امکان فروش رفتن آن هم وجود داشته باشد. در هر حال افزایش قیمت دلار قطعا موجب افزایش قیمت کالاها و از بین رفتن تولید خواهد شد.»

روزهای آینده کشور دستخوش تحولاتی در عرصه اقتصاد خواهد بود که به نظر برخی از کارشناسان نوسانات بازار ارز پیش درآمد این تحولات است. با آغاز اعمال تحریم‌های امریکا علیه ایران که تا میانه آبان‌ماه قرار است تکمیل شود، اقتصاد کشور با مجموعه‌یی از مسائلی باید دست و پنجه نرم کند که یادآور سال‌های آغازین دهه 90 است. با این وجود یکی از مسائل مطرح شده این است که تولید در آن دوران چگونه خواهد بود؟ بررسی‌ها نشان می‌دهد حتی در سال‌ 1395 که برجام هم امضا شده بود تولیدکنندگان کشور به دلیل مشکلات اقتصاد کشور از تمام ظرفیت تولید خود استفاده نمی‌کردند و چیزی در حدود 50 درصد از آن را بلا استفاده می‌گذاشتند. مشکلاتی که پیش‌بینی می‌شود حتی در آینده تشدید شوند.

 اصلاح‌طلب و اصولگرا به تولید بی‌توجه بودند

در همین رابطه محمد قلی یوسفی، اقتصاددان و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی به تعادل گفت: «هنگامی که در رابطه با تولید در ایران صحبت می‌شود، به نظر من یک مشکل وجود دارد که گویا تمام مسائل اقتصاد ایران ناشی از تولید است و تنها این بخش از اقتصاد است که مشکل دارد. به واقع اکنون اقتصاد ایران در یک وضعیت کاملا بحرانی قرار گرفته است و وقتی یک اقتصاد با بحران مواجه می‌شود، هر بخش بر دیگری اثر می‌گذارد. سیاست‌های غلط گذشته هم به اندازه خودشان در ایجاد وضعیت فعلی سهیم هستند و سبب شدند مشکلات به شکل تجمعی بر یکدیگر انباشت شوند. در این شرایط طبعا نمی‌توان توقع داشت در یک دوره کوتاه همه امور اصلاح شوند ولی حداقل توقع جامعه از دولت این است که وضعیت بدتر از قبل نشود.»

او ادامه داد: «تنها کشورهایی می‌توانند ادعای توسعه یافتگی و پیشرفت را داشته باشند که در حوزه صنعت و کشاورزی صاحب سبک و مولد باشند. این در حالی است که دولتمردان ایرانی چندان تمایلی به بحث در این رابطه ندارند. در همین دولت فعلی اگر به اظهارات مسوولان در پنج سال گذشته توجه شود، می‌بینیم که آنها خیلی کم در مورد تولید صحبت کردند و هم غم خود را برای کاهش نرخ تورم و افزایش نرخ رشد اقتصادی گذاشتند. دولت ادعا می‌کند موفق شده تورم را کنترل کند و آن را تک رقمی کند. حال که تورم به‌زودی دو رقمی خواهد شد دولت می‌پذیرد این نیز از ضعف‌های او سرچشمه گرفته است؟»

استاد دانشگاه علامه طباطبایی، افزود: «متاسفانه درک اقتصادی در کشور اشتباه بوده است. دولتمردان عمدتا بر یکسری متغیرهای موهومی مانند رشد و تورم مانور می‌دهند حال آنکه اساس یک اقتصاد تولید آن است. متاسفانه تیم اقتصادی دولت هم تنها تلاشش این بوده که مباحث را به شکلی مطرح کند که متهم به بی‌سوادی نشود. به همین دلیل است که مسوولان کشور از پاسخ به این سوال که چرا آینده قیمت ارز را پیش‌بینی نمی‌کردند و تصور رسیدن ارزش دلار به حدود 12 هزار تومان را نداشتند، طفره می‌روند. البته برخی از آنها می‌گویند اتفاقات سیاسی بر قیمت‌ها اثر گذاشت ولی این هم بهانه است چرا که این موارد را هم می‌توان به مدل‌ها افزود.»

یوسفی با اشاره به درک غلطی که در کشور نسبت به اقتصاد وجود دارد گفت: «تولید از این مساله بیشتر از هر بخش دیگری آسیب دید. تولید به دلیل سیاست‌های غلط و سیاسی دیدن اقتصاد زیان دید. دولتمردان ایران با نگاهی سیاست زده وارد اقتصاد می‌شوند و تنها در جهت ادامه حمایت مردم از خودشانه تصمیماتی کوته نظرانه اتخاذ می‌کنند که سرانجامش آسیب دیدن اقتصاد و تداوم دوره‌های ریاست‌جمهوری و نمایندگی مجلس آنها است.»

او با انتقاد از دولت و اصلاح‌طلبان گفت: «هنوز هر اتفاقی که در کشور می‌افتد را گردن محمود احمدی‌نژاد می‌اندازند. من از کردار او دفاع نمی‌کنم ولی واقعا در 40 سال گذشته احمدی‌نژاد تنها سیاستمدار کشور بوده یا اینکه بیش از سه دهه از این مدت را اصلاح‌طلبان سوار کار بودند؟ در این بخش متاسفانه میان اصلاح‌طلب، اصولگرا و اعتدالی تفاوت چندانی وجود ندارد. همین افزایش قیمت دلار در بازار را اگر مدنظر قرار دهیم می‌بینیم که هیچ‌کدام از دو دولت اهمیت فاجعه چند برابر شدن نرخ ارز را در نیافتند. این در حالی است که مردم به خوبی متوجه هستند وقتی دلار بالا می‌رود چه اتفاقی می‌افتد؛ گران شدن دلار یعنی گران شدن مخارج زندگی و پایین آمدن قدرت خرید مردم. چند برابر شدن قیمت ارز یعنی یک چهارم شدن دستمزد در مدتی کوتاه.»

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اثرات افزایش قیمت دلار گفت: «قیمت‌ها در اقتصاد ایران بر یکدیگر اثر می‌گذارند درنتیجه مساله محدود به نرخ ارز نیست و تمام کالاهایی که وابسته به واردات هستند، اعم از اینکه در داخل تولید می‌شوند یا وارد می‌شوند، گران خواهند شد. پس از مدتی به دلیل این نوسان بخش‌های دیگر حتی اگر هیچ ربطی به قیمت دلار نداشته باشند هم قیمت‌ها را افزایش می‌یابند. بنابراین تولیدکنندگان هم چون امروز می‌بینند که تولید دیگر به صرفه نیست و سطح تولید خود را پایین می‌آورند. در سال‌های گذشته تولیدکنندگان از حدود 50 درصد ظرفیت خود برای تولید استفاده می‌کنند و حالا نماینده مجلس می‌گوید که به 30 درصد رسیده است. به هر حال در شرایط تورمی نخستین سوال برای تولیدکننده این است که یک کالا با چه قیمتی باید تولید شود که امکان فروش رفتن آن هم وجود داشته باشد. در هر حال افزایش قیمت دلار قطعا موجب افزایش قیمت کالاها و از بین رفتن تولید خواهد شد.»

یوسفی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چه پیش‌بینی از شرایط اقتصادی کشور پس از اعمال تحریم‌های امریکا دارد، گفت: «من امیدوارم اوضاع بهتر شود و تصمیمات مدبرانه‌یی اتخاذ شود. بهتر است یک عقل سلیمی به وجود‌ آید و مذاکره دوباره مطرح شود و طرفین دوباره پای میز مذاکره برگردند و مسائل را از این راه‌حل کنند. این روند به نفع ایران نیست و نباید تصور کرد هر چه سطح درگیری‌ها افزایش یابد، به سود کشور است. هیچ کشوری نباید از جنگ و درگیری استقبال کند. حال برای ایران وضعیت دو چندان اهمیت دارد چرا که در شرایط فعلی مردم بیش از هر زمانی آسیب می‌بینند. در غیر این صورت باید به فکر این باشیم که به زودی به وضعیت مشابه کشورهایی چون عراق و لیبی دچار خواهیم شد.»

او افزود: «امروز مردم ایران مانند گذشته بردبار نیستند و نباید انتظاراتی مانند جنگ هشت ساله با عراق از آنها داشت. مردم دیگر آمادگی و اعتماد گذشته را ندارد و باید این واقعیت دردناک را پذیرفت و در تصمیمات خود اعمال کرد. مردمی که با مشکلات معیشتی گوناگون مواجه هستند، به این راحتی پا به عرصه‌هایی چون جنگ نخواهند گذاشت. باید پرسید مردمی که چیزی برای از دست دادن ندارند، چطور حاضر می‌شوند به جنگ بروند؟ به هر روی باید دولتمردان کشور وضعیت را به درستی بررسی کنند. جنگ برای کسی نعمت نبوده که بخواهد برای ایران باشد. هنر جلوگیری از جنگ است وگرنه برخورد احساس گره‌یی از مشکلات باز نمی‌کند. مهم‌ترین هدف دولت باید جلوگیری از فقر و ذلالت مردم باشد.»