همه مردان رییسجمهور
فراز جبلی|
مشاور سردبیر|
چند سال بعد، زمانی که دوره ریاستجمهوری حسن روحانی تمام شده و مدتی از آن گذشته است بهتر میتوان درباره روحانی و عملکرد وی قضاوت کرد اما بعضی واقعیتها از هماکنون رخ نمایی میکند. دوره اول ریاستجمهوری روحانی با وجود مشکلاتی که میراثدار آن بود بسیار موفقتر از دوره دوم بود. ریشه این مشکل را در چند دلیل میتوان دید. دلیل اول سطح انتظاراتی بود که از دولت تدبیر و امید در سال92 وجود داشت. در آن سال همه متوجه بحرانهای کشور بودند و با وجود خوشبینی زیادی که وجود داشت این واقعیت پذیرفته شده بود که آواربرداری از ویرانه اقتصادی دولت مهرورزی زمان نیاز دارد. دلیل دوم را میتوان در فضای موجود در کشور دید. حجم کارهای انجام نشده و ضروری به قدری بود که با همان ظرفیتهای استفاده نشده دولت توانست کارنامه خوبی رقم بزند. دلیل سوم فضای جهانی بود که آماده حل بسیاری از مشکلاتی بود که در کشمکشهای محمود احمدینژاد با جامعه جهانی شکل گرفته بود. اما دلیل دیگری در این میان مغفول واقع شده است. این دلیل ریتم اتفاقات است. از اردیبهشت 96 تا به امروز سرعت اتفاقات بسیار سریعتر از چهار سال اول دولت روحانی در حال وقوع است. ضرب آهنگ اتفاقات به قدری سریع بود که نیاز به واکنشهای سریع دولت داشت اما دولت روحانی اصولا دولتی کند در تصمیمگیری و محافظهکار در اجرای تصمیمات است. در شرایط ثبات این ویژگی میتواند بسیار مفید واقع شود اما در شرایطی که کشور فضایی ملتهب دارد نیاز به اینکه تصمیم سریع اتخاذ و اجرایی شود وجود دارد.
این مساله در دوره اول نیز وجود داشت. وقتی دولت یازدهم به نیمه عمر رسید صحبت از ترمیم تیم اقتصادی مطرح بود اماعملا این کار به قدری به تعویق افتاد که عمر دولت به پایان رسید.
با شدت گرفتن انتقادات از عملکرد تیم اقتصادی دولت دوازدهم و انتقادات از نحوه چینش این تیم بحث ترمیم کابینه مجددا مطرح شد اما هیچگاه نتیجه درستی از این موضوع گرفته نشد. مشکل آن نبود که روحانی تیم اقتصادی خود را تغییر نمیداد چه آنکه شاید حمایت و پافشاری بر تیم در مقاطعی یک تصمیم صحیح باشد. مشکل آن بود که روحانی شایعه تغییر در تیم اقتصادی را نیز رد نمیکرد و عملا وزرا با این واقعیت روبرو بودند که بحث رفتن آنها جدی است اما کسی به عنوان جایگزین معرفی نمیشد. عملا یک سال است که بحث تغییروزارت صنعت، معدن و تجارت مطرح میشود. یک بار موضوع تفکیک وزارتخانه است، یک بار حرف از استیضاح است و بار دیگر صحبت از تصمیم رییسجمهور برای تغییر وزیر. در سازمان برنامه حتی زمان شروع به کار طیب نیا اعلام شد اما در نهایت خبری نشد. مشکل آن نیست که روحانی به ابقای نوبخت رای داد بلکه مشکل عدم اعلام این مساله از سوی رییسجمهور است که از رییس سازمان برنامه و بودجه حمایت میکند. طبیعتا این موضوع باعث دلسردی مدیران وزارتخانه یا سازمان میشود و نمیتوان انتظار داشت که حرکتی در آن نهاد اقتصادی رخ دهد.
تغییر در وزارت امور اقتصادی و دارایی یا وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز در نهایت با استیضاح مجلس همراه شد و رییسجمهور حتی پس از این نیز حاضر نشد خیلی سریع درباره جانشینان وزرای استیضاح شده تصمیم بگیرد. شنیده میشود که رییسجمهور در نامهای به رییس مجلس اعلام کرده است که تغییرات به زودی اتفاق میافتد و تقاضای توقف روند استیضاحها را کرده است. ای کاش چنین تصمیمی خیلی پیش از این گرفته میشد اما امروز هم همه منتظر هستند که تا پایان هفته شاهد معرفی وزرای پیشنهادی جدید باشیم. از سوی دیگر هنوز مشخص نیست مدل دولت برای مدیریت تیم اقتصادی به چه شکل خواهد بود، آیا دولت بر طبل مدیریت جزیرهای خواهد کوبید یا اینکه وزرایی با یک دیدگاه واحد اقتصادی تیم جدید اقتصادی دولت را تشکیل خواهند داد.