صنعت خودرو، تجربهای پرهزینه
حمید آذرمند|
تجربه صنعت خودرو در اقتصاد ایران باید به عنوان یک تجربه بسیار مهم و پرهزینه مورد تحلیل قرار گیرد. در سالهای دور، صنعت خودروسازی در کشور با حمایتهای مستقیم دولت پایهگذاری شد. دولت با هدف تبدیل کردن ایران به یک تولیدکننده خودرو و با هدف جایگزینی واردات، این صنعت نوپا را مورد حمایتهای بیدریغ خود قرار داد.
طی چند دهه گذشته، این صنعت بزرگ و گسترده، از یک طرف همواره از انواع امتیازات ویژه دولتی برخوردار بوده و از طرف دیگر با برقراری موانع تجاری و تعرفههای بسیار بالا، از یک بازار انحصاری و بیرقیب داخلی نفع برده است. با وجود تحولات و پیشرفتهای چشمگیر در صنعت خودروی جهان، محصولات داخلی در مقایسه با محصولات روز دنیا، همچنان از فناوریهای قدیمی و سطح استاندارد ایمنی بسیار پایین و مصرف سوخت بالاتر برخوردار هستند. هزینه تمام شده محصولات داخلی بسیار بالا است و در صورت کاهش تعرفهها، توان رقابت با محصولات وارداتی را نخواهند داشت.
سوال این است که صنعت خودرو با وجود جذب منابع گسترده مالی و برخورداری از انواع امتیازات، چرا هنوز محصولاتی تولید میکند که به لحاظ قیمت و فناوری فاصله بسیاری با رقبای خارجی دارد؟ چرا صنعت خودروی ایران نتوانسته است به یکی از پیشرانهای رشد اقتصادی تبدیل شود و چرا زیانها و عوارض منفی این صنعت بیش از منافع اقتصادی آن است؟
پاسخ این سوالها را میتوان در این قاعده یافت که ایجاد یک بازار انحصاری و فاصله گرفتن از زنجیره ارزش جهانی و بیتوجهی به اصل رقابت و کارایی، هر صنعتی را به سوی عقبماندگی و زیاندهی خواهد برد. تمامی بنگاهها و برندهای پیشرو در جهان، در محیطی رقابتی و از طریق نوآوری و سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه و استفاده از صرفههای ناشی از مقیاس و بهبود شیوههای مدیریت و بازاریابی، توانستهاند سهم خود را در بازارها گسترش دهند و بقای خود را تضمین کنند. حمایتهای دولتی، در بلندمدت نمیتواند به توسعه و بقای یک صنعت کمک کند و اصرار دولت به حفظ و حمایت از بنگاههای ناکارآمد، زیان بنگاهها را به کل اقتصاد تحمیل خواهد کرد.
تجربه صنعت خودروسازی در ایران از آن جهت واجد اهمیت است که نشان میدهد سیاستهای حمایتی دولت و انحصارات موجود در اقتصاد، مانعی برای رقابتپذیری و رشد بنگاههای اقتصادی است. در اقتصاد ایران دولت به جای برطرف کردن موانع کسب و کار و افزایش کارایی نظام تامین مالی و توسعه زیرساختها و نظایر آن، تلاش میکند با سیاستهای حمایتی و ایجاد بازارهای انحصاری از بنگاههای داخلی حمایت کند. به عنوان مثال دولت سعی میکند از طریق افزایش تعرفههای گمرکی، توزیع تسهیلات بانکی ارزان، پرداخت یارانه به نهادهها و توزیع انواع رانتها، مانع زیاندهی و ورشکستگی بنگاههای صنعتی شود. اینگونه حمایتها ممکن است که بتواند بنگاههای ناکارآمد را از ورشکستگی نجات دهد ولی در مقابل انگیزه هرگونه تلاش برای نوآوری و افزایش بهرهوری را از بین خواهد برد. بنابراین در یک فضای غیررقابتی و با وجود حمایتهای مستقیم دولتی، به تدریج بنگاههای صنعتی کشور به بنگاههایی ناکارآمد و بدهکار و فاقد توان رقابت تبدیل میشوند. این مساله در نهایت توان رقابتپذیری کل صنعت را کاهش داده و مانع از رشد اقتصادی کشور خواهد شد. از این جهت، شاید صنعت خودروسازی کشور را آینهای تمامنما برای به تصویر کشیدن نتیجه انحصار و حمایت مستقیم دولت از صنایع دانست.