پیامدهای توسعه ناموزون

۱۳۹۷/۰۷/۲۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۳۱۸۶۰

امروزه کشور با آسیب‌ها، مسائل و مشکلات عدیده اجتماعی روبه رو است که برآیند تجربه چندین دهه اجرای برنامه‌ها توسعه ناموزون برای گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن بوده و حل آنها نیازمند تغییر رویکردهایی در اجرای برنامه‌های آینده است.

برای هر یک از آسیب‌های اجتماعی که جزو مسائل و معضلات کنونی جامعه به شمار می‌روند می‌توان علل و عوامل مختلفی را بر شمرد..

اگر بخواهیم توضیح و تبیینی برای همه آنها داشته باشیم می‌توان گفت که همه این نا هنجاری‌ها از ویژگی‌های یک جامعه در حال گذار است.جامعه ایران جامعه‌ای است در حال گذار از سنت به مدرنیسم. در حدود یک صد سال گذشته مدرنیسم به انحاء مختلف در همه حوزه‌های زندگی اجتماعی ما وارد شده است. ساختارهای سنتی را به هم زده و نهادها و ساختارهای جدیدی ایجاد کرده است. همه اینها نتیجه اجرای برنامه‌های متعدد توسعه بوده است.

در این مدت دولت مردان کشور برای رساندن ایران به قله‌های مدرنیسم دست به اجرای برنامه‌های مختلفی زدند. اجرای برنامه اصلاحات ارضی یکی از این برنامه‌ها بود. ساختاراقتصادی-اجتماعی روستاهای کشور را به هم زد. زمینه مهاجرت‌های روستا-شهری را فراهم نمود و می‌توان گفت که کوچک شدن روستاها و رشد شتابان شهرنشینی و شکل‌گیری حلبی‌آبادها و پدیده حاشیه نشینی بعد از اجرای این برنامه کلید خورد.

از آن زمان به بعد انواع مختلف برنامه‌های توسعه قبل و بعد از انقلاب اجرا شد. هرچند اهداف و شیوه اجرای این برنامه‌ها تفاوت‌هایی با هم دارند اما همه آنها در یک چیز مشترک هستند؛ رویکرد اقتصادی و مهندسی به توسعه. طراحان و مجریان این برنامه‌ها، توسعه کشور را معادل توسعه اقتصادی می‌دانستند. به همین خاطر فکر می‌کردند با صنعتی شدن کشور و افزایش رشد اقتصادی، دیگر ابعاد زندگی اجتماعی نیز رشد و توسعه می‌یابد. همچنین آنها فکر می‌کردند که می‌توان کل جامعه را همانند یک سازه بتنی مهندسی کرد. توسعه جامعه را می‌شود مانند یک برج یا یک سد بر اساس قوانین مهندسی، معماری و... طراحی و اجرا کرد. ضعف رویکرد اجتماعی و فرهنگی در این برنامه‌ها بسیار مشهود است. حتی بعد از انقلاب که مسوولان دغدغه‌های فرهنگی زیادی داشتند نیز برنامه‌های توسعه با رویکرد مهندسی و اقتصادی نوشته شده‌اند.

در نتیجه اجرای برنامه‌های توسعه تغییرات شدیدی در جامعه به ویژه در سه دهه گذشته رخ داده است. زمانی تعداد روستاییان کشور چند برابر ساکنان شهری بودند. امروزه جمعیت شهری ما چند برابر روستاییان است. با شروع مدرنیسم تنها یک خودرو در ایران وجود داشت و آن هم متعلق به شخص اول مملکت بود، اما امروز حدود 20 میلیون خودرو در جاده‌ها، خیابان‌ها و کوچه‌های ما در حال تردد هستند. زمانی داستان‌ها و قصه‌های مسافران تصور ما از جهان بیرون را شکل می‌داد اما امروزه جهان به اندازه یک گوشی همراه کوچک شده و همیشه همراه ماست. هر لحظه با آن در ارتباط و تعامل هستیم، حتی هنگام خواب. زمانی زنان جامعه از کوچک‌ترین حضور در عرصه‌های اجتماعی منع می‌شدند، اما امروز پا به پای مردان همه جا حاضرند. سرعت تغییرات اجتماعی بسیار بالاست، زیرا سرعت تغییرات تکنولوژیکی بالاست. ماشینی شدن زندگی، و وابستگی ما به انواع ماشین از لباس شویی و ظرف شویی گرفته تا خودرو و گوشی همراه و لپ تاپ و تبلت بسیار به سرعت اتفاق افتاده است. ما امروزه بیش از هر زمان دیگر در بند ماشین‌هایی هستیم که پیوسته در حال تغییرند و ما را با خود می‌برند.

همه اینها ساختارهای اجتماعی، ارزش‌ها، سبک زندگی و بطور کل هویت ما را دگرگون کرده است. نهاد خانواده بیش از هر زمان دیگری دچار تنش و انشقاق شده است. به گزارش سازمان ثبت احوال کشور در سال 1396 در مقابل هر سه ازدواج یک طلاق داشته‌ایم. چرا؟ شاید به این دلیل که تغییر و تحولات به وجود آمده در دیدگاه‌ها، ارزش‌ها، نگرش‌ها و سبک زندگی افراد دیگر با آن معیارهای گذشته درباره خانواده همخوانی ندارد. بسیاری از افراد حاضر نیستند مسوولیت سنگین تشکیل و مهم‌تر از آن حفظ خانواده را قبول کنند.

خانواده‌های موجود نیز زیر بار فشار اقتصادی توان نظارت و کنترل بر فرزندان خود برای تربیت و تحویل آنها به جامعه را تا حدود زیادی از دست داده‌اند. امروزه در بخش بزرگی از جمعیت کشور والدین به دلیل اشتغال مضاعف و دوندگی برای چرخاندن چرخ زندگی کمترین نقش را در فرایند جامعه‌پذیری و تربیت فرزندان دارند. دوستان، فضای مجازی، دیگر رسانه‌های ارتباط جمعی، و سایر عوامل نقش بیشتری در شکل‌گیری شخصیت آنها دارند. به همین خاطر پیوستگی و تداوم ارزش‌های اجتماعی در اثر وقوع پدیده شکاف نسلی از بین رفته است.

ایرنا با بیان این مطلب افزود: رشد شهرنشینی و در نتیجه افزایش میزان حاشیه نشینی نیز از پیامدهای همین برنامه‌های ناقص و ناموزون توسعه است. بر اساس برخی آمار رسمی بیش از 11 میلیون و طبق آمار غیر رسمی حدود 20 میلیون حاشیه نشین در کشور داریم. از یک طرف در نتیجه ورود تکنولوژی وارداتی به بخش کشاورزی روستا‌ها با مازاد نیرو مواجه شدند. نیروی اضافی راه شهرها را برای یک زندگی بهتر در پیش گرفتند. از سوی دیگر صنعتی شدن صوری شهرها ثمره‌ای جز کارخانه‌های مونتاژ محصولات خارجی در بر نداشت که آن هم پذیرای نیروی بیکار جامعه نبود. رشد حاشیه نشینی حاصل تضعیف بخش کشاورزی و رشد ناکافی، ناموزون و صوری بخش صنعتی بود. امروزه پدیده‌های محیط زیستی همچون خشکسالی و خالی شدن روستاها از ساکنان مزید بر علت شده و معضل حاشیه نشینی را بطور روزافزونی تشدید می‌کند.

به همین ترتیب سایر آسیب‌ها و مسائل اجتماعی را می‌توان در پرتو آسیب‌شناسی برنامه‌های مختلف توسعه در بخش‌های مختلف، به ویژه آموزش، هنر، وسایل ارتباط جمعی و... تبیین کرد. نکته مشهود و غیر قابل انکار این است که مسائل و مشکلات فوق یک شبه به وجود نیامده‌اند و حل آنها نیز نیازمند برنامه‌های بلندمدت و به ویژه با رویکرد اجتماعی و فرهنگی است. شکی نیست که فراهم بودن بستر اقتصادی مناسب زمینه اصلی موفقیت چنین برنامه‌هایی خواهد بود با این توضیح که در توسعه اقتصادی نیز باید رویکرد و ابتنای آن لزوما باید اجتماعی و فرهنگی باشد.