قتل «فرخییزدی» در زندان
در زندان بود که درباره ازدواج محمدرضا، فرزند رضاخان با فوزیه شعری سرود؛ شعری که رضاخان را تا حدی عصبی کرد که دستور قتل او در زندان را صادر کرد.
چند بار تلاش برای خوراندن سم از طریق غذای او بینتیجه ماند. بیستوپنجم مهر 1318، بیش از دو سال بود که او به جرم «اسائه ادب به بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاهی» در زندان به سر میبرد. قرار بود فرخی پس از سه سال زندان آزاد شود، اما آن روز با آمپول هوای پزشک احمدی در حمام بیمارستان زندان موقت شهربانی به قتل رسید.
میرزامحمد فرخییزدی در سال 1267 در یزد به دنیا آمد. استعداد شاعری فرخی از همان پشت نیمکت مدرسه آغاز شد. پانزده ساله بود که به علت سرودن اشعار انتقادی از مدرسه اخراج شد و چندی به کارگری پرداخت تا اینکه در اوان مشروطه به گروه آزادیخواهان پیوست. فرخی در نوروز 1289 در شعری خطاب به حاکم یزد او را مورد انتقاد قرار داد و در پی آن به دستور حکمران، لبان او را با نخ و سوزن دوختند و به زندان انداختند.
یکی، دو ماه بعد به تهران فرار کرد و به صف مبارزان ملی پیوست. او در سال 1300 روزنامهتوفان را منتشر کرد. در این روزنامه، رباعیهایی که او هر روز درباره مسائل جاری کشور در چهار بیت میسرود، فوقالعاده مورد توجه قرار گرفت و روزنامهاش بین توده مردم، طرفداران زیادی پیدا کرد.
او در دوره هفتم از طرف مردم یزد به وکالت مجلس شورای ملی انتخاب شد و مبارزاتش را ادامه داد ولی بعدها به دلیل فقدان امنیت جانی به مسکو و از آنجا به آلمان گریخت.
فرخی بعدها به ایران بازگشت ولی به زودی دستگیر و زندانی شد و پس از دو سال در 51سالگی به قتل رسید.