نگاهی به سیاست امریکا در مقابل اروپا
حسین مفیدی احمدی|مصاحبه اخیر آقای هیکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان واجد نکات قابلتأملی است. آقای ماس در این مصاحبه به ایجاد تغییرات ساختاری در مناسبات دو سوی آتلانتیک، لزوم آمادگی رهبران اروپایی برای تحول ساختاری جدید و روند کاهشی همکاری و هماهنگی آلمان و امریکا اشاره میکند. پرسش اینجاست که این تحول ساختاری که آقای ماس از آن یاد میکند و بر این اعتقاد است که تغییر رییسجمهور فعلی امریکا نیز تغییری در آن ایجاد نخواهد کرد، به نظر میرسد پیگیری سیاست اجتناب از درگیری فعال با چالشهای درونی و بیرونی اتحادیه اروپا و در نتیجه، مواجهه اروپا با تنهایی استراتژیک، همان تحول ساختاری مورد نظر بسیاری از مقامات اروپایی است که به احتمال تأثیرات گستردهای بر فرایندهای تصمیمسازی اروپا از جمله در حوزه سیاست خارجی، امنیتی و دفاعی و سیاست خاورمیانهای آن بر جای خواهد گذارد. به نظر میرسد این فرضیه که پس از رویکارآمدن ترامپ، روابط دو سوی آتلانتیک با چالشهای جدی مواجه شده است، مورد اجماع تحلیلگران قرار دارد.به نظر میرسد مواجهه امریکای ترامپ با چالشهای مهم پیش روی طرح اروپا اگر مخرب نبوده باشد که در برخی موارد بوده است، چندان همدلانه و حلال مشکلی نیز نبوده است. در چالش اقتصادی اروپا که برآمده از بحران مالی سال 2008م است، روابط ویژه اقتصادی و تجاری دو سوی آتلانتیک در قالب « پیمان تجاری و سرمایهگذاری ترنس- آتلانتیک » به عنوان یکی از مهمترین راهحلهای گذار از این وضعیت توسط کاخ سفید به محاق رفت و مناقشه تازهای در حوزه تعرفهها شکل گرفت. دیدگاه منفی امریکا نسبت به اتحادیه پولی اروپا کمکی به چالش مالی منطقه یورو نمیکند. در چالش برگزیت و مذاکرات مرتبط با آن، ترامپ در سمت طرفداران برگزیت و در مقابل اروپا قرار گرفته است. در حوزه چالش و بحران پناهجویی، اروپا نه تنها شاهد همراهی و کمک ویژهای از جانب امریکا نبود، بلکه برخی مواضع ترامپ حمایت غیرمستقیم این کشور را از عدم انطباق کشورهای حوزه اروپای مرکزی و شرقی اتحادیه اروپا با سیاستهای پناهجویی اتحادیه اروپا به ذهن متبادر میکند. به عنوانمثال، رییسجمهوری امریکا در جریان سفر سال گذشته خود به ورشو، آینده تمدن غرب را در معرض خطر خواند و از لهستان به عنوان نمونهای یاد کرد که آماده دفاع از تمدن غرب است. در چالش تضعیف نهادهای لیبرال و دموکراتیک کشورهای حوزه اروپای مرکزی و شرقی اتحادیه اروپا، امریکا نشان داده است که واشنگتن در جستوجوی متحدان تازهای از میان این « پسران بد اروپا » از جمله لهستان است. در حوزه تهدید روسیه به نظر میرسد این نگرانی که در زمان بحران، با رأی ترامپ، امریکا خود را از درگیری فعال به دور نگاه دارد همچنان باقی است. در چالشهایی چون تقویت پوپولیسم در اروپا و مسائلی چون مناقشه کاتالونیا نیز اروپا کمتر با همراهی حلال مشکلی امریکا و بیشتر با کنشهای حداقل در سطح بلاغی مشکلساز امریکا مواجه بوده است. برای نمونه، حمایت ترامپ از نظرات اسلامهراسانه احزاب راست پوپولیست بارها توسط مقامهای اروپا مورد انتقاد قرار گرفته است. به نظر میرسد شواهد مثالی چون موارد مورداشاره در سطور بالا، اروپا را به این درک رسانده باشد که « امریکا وارد دورهای از رقابت شدید نه با رقبایش بلکه با متحدانش شده است. » در ضمن، در نظر اروپا امریکا گامبهگام در حال دورترشدن از درگیری با مخاطرات و چالشهایی است که در مواردی طرح اروپا را با تهدید مواجه کرده است. در این نگاه، اروپا خود را از منظر راهبردی تنها احساس میکند. این تعیین ساختاری، در کنار دیگر عوامل ساختاری، انگاره لزوم حرکت در مسیر خوداتکایی امنیتی و دفاعی اروپا را افزایش داده است و تمرکز بر « اروپای پساامریکا » را در فرایندهای تصمیمسازی کشورهای اروپایی برجسته کرده است.
ذکر این نکته ضروری است که سیاست دوریگزینی از مواجهه با چالشهای درونی و بیرونی اتحادیه اروپا، محدود به دوره ترامپ نیست. در واقع، در دوره اوباما نیز سیاست سنتی درگیری فعال امریکا در مسائل داخلی و خارجی اتحادیه اروپا که بهویژه در دوره جنگ سرد و در دهه 1990م دنبال میشد - و به دنبال اطمینانیابی از تحلیلنرفتن ثبات اروپا از درون بود- مورد بازبینی قرار گرفت. به عنوانمثال، در نظر اروپا توجه و ابتکارات امریکا در دوره زمامداری اوباما برای کمک به اروپایی که در حوزه همسایگی خود در شمال و جنوب یعنی از جانب کشورهایی چون؛ روسیه یا کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه با تهدیداتی عمده مواجه شده بود، ناکافی، غیرموثر یا همراه با نتایجی معکوس بوده است. شاهد مثال، بسیاری بر این باورند که سیاست « تنظیم مجدد روابط با روسیه » در دوره مدیریت هیلاری کلینتون در وزارت امور خارجه، نتیجهای جز پیشتازی روسیه، اشغال شبهجزیره کریمه توسط آن، در موضعِ ضعفقرارگرفتن امریکا در قبال روسیه در سوریه و تغییر موازنه قوا به نفع مسکو (به ضرر اروپا) به همراه نداشته است. بااینوجود، سیاست یورو- آتلانتیکی اوباما دو تفاوت بنیادین با سیاست ترامپ داشت: نخست آنکه اوباما و روسای جمهور پیشین این کشور، به اروپای متحد به عنوان ابزاری برای پرورش کشورهای دموکراتیک، متحدان نظامی قابلاعتماد و شرکای تجاری قوی مینگریستند، حالآنکه ترامپ به دنبال “استفاده کوتاهمدت از منافع اقتصادی واگرایی اروپا است . دیگر آنکه سیاست دوریگزینی امریکا از چالشهای داخلی و خارجی اروپا برخلاف ترامپ با کنشهای مخرب همگرایی اروپا همراه نبود.
استفاده کوتاهمدت از منافع اقتصادی واگرایی اروپا را باید از سیاستهای مهم امریکای ترامپ در مواجهه با اروپا برشمرد. امریکا در 10-7 گذشته بیشتر از اروپای متحد به قیمت منافع موقت خود پشتیبانی کرده است. به عنوانمثال، اروپای همگراتر برخی هزینهها را به شرکتهای امریکایی از جمله در حوزه انطباق با سیاستها و استانداردهای صادراتی و نظارتی تحمیل میکرد و اتخاذ مواضع مشترک مخالفِ برخی سیاستهای امریکا را امکانپذیر مینمود. بااینوجود، ترامپ به دنبال آن است که از اروپای واگراتر برای چانهزنی با کشورهای عضو اتحادیه اروپا در خصوص مسائلی چون؛ امنیت انرژی و مالیات شرکتها استفاده کند. شکل تهاجمیتر این سیاست میتواند بیشازپیش انسجام اروپا را با مخاطره مواجه سازد. بطور نمونه، امریکا به این میاندیشد که با فشار بر یورو روند همگرایی سیاست خارجی و امنیتی اروپا را تضعیف کند.
نتیجه
امریکا به دلایلی ساختاری از جمله مواجهه با چالشهای فوریتر و فشردهتر، حتی در صورت بازگشت به سیاست حمایت از همگرایی اروپا، سیاست کنارهگیری از درگیرشدن فعال با چالشهای اروپا را حتی پس از ترامپ ادامه خواهد داد. در واقع، تغییر سیاست درگیرشدن فعالی که در طول جنگ سرد و در سالهای دهه 1990م دنبال میشد، بیشتر در سطح ساختار سیاست خارجی امریکا از جمله در چارچوب سیاست « چرخش به سوی آسیا- پاسیفیک» و در چارچوب لزوم بازاقتداربخشی اقتصادی امریکا قابلدرک است تا در سطح کارگزاری رییسجمهوری این کشور. پرسشی که باقی میماند آن است که نحوه مواجهه اروپا با این تعیین ساختاری که در سخنان مقامات اروپایی نیز بازتاب یافته است، چگونه خواهد بود. به نظر میرسد حرکت به سمت خوداتکایی راهبردی، امنیتی و دفاعی تنها گزینه اروپا خواهد بود، مشروط به اینکه اتحادیه اروپا برای مهمترین چالشهایی که پیش روی همگرایی آن قرار دارد، راهحلهای موثری ارایه دهد.
منبع: شمس