شبح رکود و بیکاری بر سر اقتصاد ایران
فراز جبلی|
مشاور سردبیر|
هجوم شدید مشکلات به اقتصاد ایران باعث شده است که دولتمردان کمتر متوجه مشکلات جدیتر آتی آن باشند. تمام توجهها به وضعیت ارز و تورمی است که خود را در آمارها به خوبی نشان میدهد اما مساله اساسی این است که دور باطل بیکاری از هماکنون کلید خورده و به زودی تبعات رکودی آن را شاهد خواهیم بود. صورت مساله به زبان ساده این است که قدرت خرید مردم به دلیل تورم کاهش یافته است. این کاهش قدرت خرید عملا باعث شده که تقاضا کاهش یابد و بنگاههای کوچک و متوسط که قدرت مالی کمتری دارند به دلیل کمبود تقاضا با مشکل روبرو شوند. بنگاههای مشکلدار تعدیل نیرو میکنند و جمعیت بیکارها افزایش مییابد و به همین دلیل قدرت خرید باز هم کمتر میشود. این دور باطل عملا بنگاههای کوچک و متوسط را به قدری به سمت تعدیل نیرو سوق میدهد که عملا بنگاه در آستانه تعطیلی قرار میگیرد. شاید این نگاه به مساله بسیار خرد باشد اما واقعیت این است که در سطوح بالاتر بنگاهی هم همین مساله در حال رخ دادن است. دولت تلاش داشت مشکل ارز را با سیاستهای تجاری حل کند و همین موضوع باعث اخلال در امر صادرات شد و بار تقاضایی که صادرات آن را جبران میکرد برداشته نشد. در نتیجه بنگاهها به سمت رکود میل میکنند. اگر مساله به صورت کلی نگاه شود، بحران جدی اقتصاد ایران در آیندهای نه چندان دور نه تورم خواهد بود نه نرخ ارز بلکه مشکل بیکاری خواهد بود. اینکه تورم چقدر افزایش مییابد مساله مهمی است، اینکه ارزش پول ملی چقدر کاهش پیدا میکند هم مساله مهمی است و هر دو موضوع قدرت خرید مردم را کاهش میدهد اما به شرط آنکه درآمدی باشد که بر سر قدرت خرید حقوق صحبت کنیم. با تعطیلی بنگاهها به زودی با کسانی روبرو هستیم که دیگر بر سر میزان افزایش دستمزد چانه نمیزنند بلکه به دلیل بیکاری با بحرانهای بسیار جدی روبرو خواهند بود. مهم نیست با چه ابزار و روشی، کارگران باید سر کار باقی بمانند و این موضوع نیازمند ادامه حیات کسب و کار است. تورم یک سال گذشته و کاهش ارزش پول ملی پسانداز بسیاری از این کارگران را بیارزش کرده است و اگر منابع درآمدی کارگران قطع شود مدت زیادی نمیتوانند به عنوان جویای کار منتظر بمانند. راز موفقیت اقتصاد در دوره جنگ تحمیلی همین بود که با وجود تمام مشکلات بیکاری افزایش پیدا نکرد. اگر در آن دوران فشار جنگ با فشار اقتصادی بر خانوارها همراه میشد آثار بسیار مخربی بر اقتصاد میگذاشت اما دولت تلاش کرد حتی به قیمت کاهش کارایی نیروی کار نگذارد افراد بیکار بمانند.
اما امروز به نظر میرسد مسوولان ارشد دولتی نمیتوانند مساله را فراتر از مشکل امروز ببینند. بحث دیگر نرخ ارز و تورم یا بازگشت ارز صادراتی نیست بلکه مشکل اصلی جلوگیری از تعطیلی بنگاهها است. دولت تحریمهای امریکا را صرفا در چارچوب کوچک انتقالات مالی میبیند در حالی که این تحریمها مستقیما بحث رکود در اقتصاد ایران را هدف گرفتهاند. شرایط جنگی اقتضائات خاص خود را دارد و بسیاری از قوانین زمان صلح در زمان جنگ صدق نمیکند. اگر قبول داریم که امروز در یک جنگ اقتصادی هستیم باید سیاستگذاریها نیز متفاوت و بر اساس همین دیدگاه باشد.