علل و پیامدهای خشکشدن خلیج گرگان
لعیا خاکی|
خلیج گرگان بر اثر پیشروی و گسترش شرقی رشته ساحلی شبهجزیره میانکاله در جنوب شرقی دریای خزر تشکیل شده است. وسعت خلیج گرگان حدود ۴۰۰ کیلومتر مربع است اما این خلیج با حداکثر عمق سه متر، خلیجی کمعمق محسوب میشود. اکولوژی خلیج گرگان تحت تأثیر دریای خزر، رودخانههای مجاور که شامل ۲۵ رود و نهر کوچک از دامنههای شمالی البرز است و شبهجزیره میانکاله قرار گرفته است.
خلیج گرگان از طریق کانال طبیعی چپ اوغلی با دریای خزر ارتباط داشت تا آنکه در جنگ جهانی دوم روسها کانالی دیگر به نام خوزین ایجاد میکنند که این دو کانال امکان آبرسانی از دریای خزر به خلیج گرگان را فراهم میکنند. در سال ۱۳۵۴ خلیج گرگان به همراه تالاب میانکاله و زاغمرز به عنوان نخستین مجموعه بینالمللی جهان در فهرست تالابهای کنوانسیون رامسر به ثبت رسید و از آن پس نهتنها خلیج، بلکه نواحی اطراف آن شامل شبهجزیره میانکاله، پناهگاه حیاتوحش و تالاب بینالمللی گمیشان به یک مجموعه ارزشمند محیطزیستی تبدیل شدند. خلیج گرگان به عنوان بزرگترین خلیج کرانه خزر دارای ذخایر ارزشمند آبزی، تاریخی و گردشگری است.
از آنجا که خلیج گرگان در طول فصول فاقد دوران یخبندان است همواره آبوهوای مناسبی برای جلب گردشگر دارد. بهعلاوه آنکه دیوار تاریخی گرگان و تمیشه در پژوهشهای جدید باستانی در زیر آبهای خلیج گرگان کشف شده است. جزیره آشوراده که در تاریخ از آن با نام آبسکون و محل پناه آوردن محمدشاه خوارزم از حمله مغولان اشاره میشود، از دیگر بخشهای ارزشمند این خلیج است. آشوراده تنها جزیره ایرانی دریای خزر و یکی از مهمترین مراکز تولید خاویار در شمال کشور است.
اما آنچه این روزها دوستداران محیطزیست را در خصوص خلیج گرگان نگران کرده است بسته شدن کانالهای انتقال آب به دلیل رسوبگذاری بالا در دهانه ورودی خلیج و پسروی آب و در نهایت خشکی دایمی خلیج گرگان است. بهگونهای که عمق خلیج گرگان در نقاط عمیق از حداکثر ۳ متر به دلیل رسوبگذاریهای صورت گرفته به یک و نیم متر کاهش یافته است.
برخی کارشناسان محیطزیست شرایط کنونی خلیج را طبیعی عنوان کرده و از آن به عنوان پس رویهای ۳۰ ساله و ۵۰ ساله یاد میکنند و معتقدند با گذر زمان و بالا آمدن آب دریای خزر، کانالهای ورودی آب به خلیج هم گشوده خواهد شد و نمیتوان از این پدیده به عنوان خشکشدن خلیج نام برد. این کارشناسان این نکته را بیان میکنند که از سال ۱۹۳۰ میلادی تا ۱۹۷۸ میلادی دریای خزر افت تراز آب را تجربه کرده است بطوریکه افت سطح آب سبب بسته شدن کانال چپاوغلی و در نهایت پسروی آب در خلیج گرگان شد اما بعد یک دوره ۵۰ ساله و در سال ۱۹۷۸ شاهد پیش روی آب بودیم و این پیشروی تا سال ۱۹۹۵ ادامه داشت و در این سال بود که پیشروی متوقف شد و روند پسروی آب تا به اکنون ادامه داشته است.
علل خشکشدن خلیج گرگان
در میان نزاع کارشناسان محیطزیست درباره آینده خلیج گرگان جا دارد سوالی مهم پرسیده شود که آیا بهواقع در ایران و استان گلستان با بحران جدیدی روبرو هستیم یا آنکه یک پدیده طبیعی در حال وقوع است؟
دوستداران محیطزیست در جواب کارشناسانی که از این پس روی آب به عنوان پدیدهای طبیعی یاد میکنند به نکاتی اشاره میکنند از جمله آنکه:
اگر شرایط کنونی خلیج، یک پس روی ۵۰ ساله هم باشد به دلیل پنج ویژگی خاص که خلیج در زمان کنونی نسبت به ۳۰ سال گذشته با آن دستوپنجه نرم میکند باید نگران حال خلیج و نزدیک شدن آن به خشکی دایمی بود:
۱. افزایش سرعت تبخیر و پسروی آب: به حدی که میزان ورودی آب به خلیج گرگان به هیچوجه قادر به جبران آب تبخیر شده نیست، بهگونهای که اگر در ۱۰ سال گذشته با پس روی ۵ سانتی آب روبرو بودیم در حال حاضر در هر سال ۱۰ سانت آب پس روی دارد.
۲. نرخ رسوبگذاری بالا
۳. گرمایش زمین
۴. سرعت باد
۵. ورود فاضلابهای خام
دوستداران محیطزیست و خلیج گرگان همچنین موارد زیر را نیز جزو عوامل موثر بر خشکشدن آن ذکر میکنند:
کاهش آورد رودخانههای منتهی به دریای خزر از جمله ولگا را که تأمینکننده 90 درصد از آب دریای خزر بود و در سالهای اخیر آورد این رودخانه به ۶۰ درصد کاهش پیداکرده است.
تأمین نشدن حق آبه مورد نیاز خلیج از رودخانههای داخلی منتهی به خلیج به دلیل سدسازی بیشمار و افزایش جمعیت ساحلنشینان (گلوگاه، بندرگز، بندرترکمن و گمیشان) نسبت به سه دهه گذشته.
شغل غالب ساحلنشینان خلیج گرگان کشاورزی با روشهای سنتی است که باعث مصرف زیاد آب در این بخش و کاهش آورد از طریق رودخانهها به خلیج میشود. کشاورزان حاشیه خلیج به کشت شالی در استان گلستان مشغول هستند در شرایطی که استان در خطر کمآبی قرار دارد و طبق اعلام دستگاههای متولی تنها ۱۲ هزار هکتار از اراضی نسقی گلستان میتواند تحت کشت شالی قرار بگیرد اما در سال 1395 در مجموع ۷۳ هزار هکتار از زمینهای زراعی زیر کشت شالی قرار گرفت و در مرداد 1396 این رقم به ۹۰ هزار هکتار رسیده بود. جز استانهای مازندران و گیلان در سایر استانها از جمله گلستان برای کشت برنج استفاده از آبهای زیرزمینی ضروری است، بهگونهای که ۳۵۳۶۵ حلقه چاه در استان گلستان وجود دارد که در بخش شرب کشاورزی و صنعت فعال هستند، از این تعداد چاه فقط ۱۸ هزار و ۹۰۰ حلقه چاههای استان مجاز هستند. استفاده بیش از مقدار مجاز از آبهای زیرزمینی منجر به تخلیه سفرهها و از دست رفتن مخازن، تداخل آب شور و شیرین و برهم خوردن تعادل میان نسبت ورودی به سفره و نسبت برداشت آن شده که نتیجه آنها بیابانزایی و پدیده فرونشست خواهد بود.
دوستداران محیطزیست با توجه به میزان برداشت از آبهای سطحی و زیرزمینی و دیگر عوامل بیان شده شرایط خلیج را پدیدهای طبیعی فرض نمیکنند و خواهان توجه مسوولان و کارشناسان محیطزیست به این ذخیرهگاه ارزشمند محیطزیستی هستند چرا که ادامه روند پسروی در خلیج و در نهایت خشکشدن خلیج گرگان خسارات بسیاری را در پی خواهد داشت
. پیامدهای خشکشدن خلیج گرگان
از اولین آسیبهای محیطزیستی خشکشدن خلیج گرگان از میان رفتن گونههای طبیعی جانوری و گیاهی منطقه است که سبب نابودی مردابهای فصلی و نابودی پناهگاه پرندگان مهاجر میشود، خشکی خلیج خطر تبدیل آب شیرین به شور را به همراه خواهد داشت و تغییر اقلیم منطقه که از اثرات بارز خشکی خلیج خواهد بود سبب میشود مردم شمال کشور خصوصاً استان گلستان شاهد پدیده ریز گردها در منطقه زندگی خود باشند.
با به خطر افتادن محیطزیست باید منتظر به خطر افتادن سلامت روانی، اجتماعی و اقتصادی جامعه هم باشیم؛ آنگاه که یک جامعه با آسیبهایی چون بیکاری، مهاجرت، اعتیاد و طلاق مواجه میشود.
پیشنهاد سیاستی
با توجه به نکات گفتهشده پیشنهاد دوستداران محیطزیست و خلیج گرگان آن است که:
کارگروه نجات خلیج گرگان با مسوولیت آب منطقهای گلستان به کمیته ملی احیا خلیج گرگان متشکل از نمایندگان و کارشناسان وزارتخانههای کشور، امور خارجه، نیرو، جهاد کشاورزی و سازمان محیطزیست ارتقا یابد و نجات خلیج گرگان از یک موضوع استانی تبدیل به موضوعی ملی شود. باشد که این همکاری بین وزارتخانهای با برنامهریزیهای دقیق و مدون و کار کارشناسی قوی سبب حفظ منابع آبی استان گلستان و احیا دوباره خلیج گرگان شود. به امید آنکه سرنوشت خلیج گرگان داستان تکراری حسرتهای محیطزیستی ایران نشود.
منبع: شمس