زمین در حال نابودی
ایران از سال 1346 با معضل فرونشست دست و پنجه نرم میکند اما هنوز دستگاههای متولی یک راهحل قطعی برای پایان دادن به این بحران پیدا نکردهاند. در واقع جز هشدار از سوی کارشناسان و استادان دانشگاه درباره خطرات این وضع هیچ اقدام جدی دیگری انجام نشده و نتیجه این موضوع کار را به آنجا کشانده که 300 دشت ایران دچار فرونشست است. دشت مشهد با 25 سانتیمتر، کرمان با 20 سانتیمتر، تهران با 17 سانتیمتر، فارس با 30 سانتیمتر و اصفهان با 40 سانتیمتر فرونشست در سال پرچمدار نشست زمین هستند اما الگوهای نادرست ساخت و ساز و کشاورزی در این استانها همچنان به قوت خود باقیاست، هنوز هم برداشت از منابع آب زیرزمینی به نفع آبیاری زمینهای کشاورزی ادامه دارد تا جایی که به گفته برخی کاشناسان 80 درصد آبهای زیرزمینی ایران که از زمان سلسله هخامنشیان باقی مانده بود از 40 سال قبل تا امروز به مصرف رسیده است. چنین وضعیتی در حالی است که فروچالهها به انتظار اتخاذ تدبیر از سوی مسوولان ننشسته و راه خود را چنان ادامه دادهاند که به مخزن سد گتوند در استان خوزستان هم رسیدهاند.
برداشت مایعات از زمین و معضل فرونشست
طی چند دهه گذشته برداشتهای بیرویه آب و تشدید خشکسالیها سفرههای زیرزمینی آب را به حدی تخلیه کرده که از چند سال پیش آمار فرونشست زمین به مرحله بحران رسید. اکبر قاضیفرد، عضو هیات علمی گروه زمینشناسی دانشگاه اصفهان، درباره دلایل بروز فرونشست به تعادل گفت: «عوامل ایجاد فرونشست زمین هم میتواند طبیعی باشد و هم انسانی. یکی از مهمترین عوامل طبیعی ایجاد فرونشست زمین، حفرههایی زیرزمینی انحلالی مانند غارها بوده که بصورت شبکههای زیرزمینی در سنگهای آهکی ایجاد میشود که بر اثر بزرگ شدن و نزدیک شدن به سطح زمین سقف فوقانی آن تخریب شده و زمین بطور ناگهانی دچار ریزش میشود. باید توجه داشت که دلایل طبیعی در اصفهان مطرح نیست و همانند دیگر مناطق دنیا، عمدهترین دلایل فرونشست زمین در قرنهای بیستم و بیست و یکم ناشی از عوامل انسانی همچون برداشت مایعات از جمله آب، نفت و حتی گاز از زیر زمین است. مثلا در بسیاری از مناطق جهان به دلیل برداشت نفت، سکوهای حفاری حدود چند متر دچار فرونشست شدهاند. در بسیاری از دشتهای کشاورزی در کشورهای مختلف جهان نیز در صدسال گذشته سطح زمین به دلیل برداشت بیرویه آب دچار فرونشست شده است. متاسفانه قرن بیست و یکم بدلیل برداشت غیر اصولی از منابع آب زیرزمینی قرن فرونشست شهرها خواهد بود.»
او درباره تجربه کشورهای درگیر با فرونشست برای حل آن افزود: «در دنیا به این مساله توجه شده و برای جلوگیری از این پدیده، با محدود کردن فعالیتهای کشاورزی و پرداخت خسارت به کشاورزان به منظور جلوگیری از تخلیه آبهای زیرزمینی از ایجاد فرونشست جلوگیری میکنند. متاسفانه در اصفهان به دلیل خشکسالی و توسعه بیش از حد کشاورزی و صنعت و انتقال سهم آب اصفهان به دیگر شهرها و قطع آب رودخانه زاینده رود بصورت طولانیمدت، سفرههای آب زیرزمینی تخلیه شدهاند که در صورت تداوم این فرایند یعنی بسته شدن رودخانه و برداشت حداکثری از منابع آبهای زیرزمینی و تشدید پدیده فرونشست زمین خصوصا در داخل شهراصفهان و عدم اقدام و تدبیر لازم از سوی مسوولان، امکان جبران خسارات ناشی از این پدیده بسیار مشکل خواهد بود.» قاضیفرد درباره وضعیت فرونشست در ایران بیان کرد: “در ایران از حدود 50 سال پیش با حذف قناتها و حفر چاههای عمیق و افزایش بیش از ده برابری مجوز حفر چاه به کشاورزان به خصوص بعد از انقلاب، موجب شد تا تعداد چاههای کشاورزی بهشدت افزایش یابد که در این رابطه در بعضی از مناطق تا بیش از 80 درصد از آبهای زیرزمینی برداشت شده است. در صورتیکه برداشت آب زیرزمینی متوقف شود، با بارندگیهای محدود کنونی شاید برای پر شدن این مخازن و سفرههای آب زیرزمینی در هر یک از این مناطق به هزار سال زمان نیاز باشد. متاسفانه آبخوانهای کشور در مدت 40 سال گذشته اکثرا تخلیه شدهاند. براساس تعریف یونسکو قرن بیست و یکم، قرن فرونشست شهرها خواهد بود، زیرا تقاضا برای آب زیاد و منابع غذایی محدود است و کشاورزی بیش از حد توان و ظرفیت منطقه انجام میشود.»
بقای الگوهای قدیمی
عضو هیات علمی گروه زمینشناسی دانشگاه اصفهان در تشریح وضع آبهای زیرزمینی گفت: « بر اساس آمارهای موجود، آبهای زیرزمینی ایران از دوران هخامنشیان تا پیش از انقلاب دست نخورده بود، اما از بعد از انقلاب رویه تغییر کرد، به گونهای که از آن زمان تا سال 88، حدود 80 درصد آبهای زیرزمینی کشور برداشت شد. برداشتهای بیرویه طی سالهای گذشته تاکنون موجب از دست رفتن بخش عظیمی از حوضه آبخوان شده که نتیجه آن فرونشست زمین است. برداشت بیرویه آب طی سالهای گذشته به دلیل توسعه کشاورزی در کشور تشدید شده است و اکنون در شرایط خشکسالی نیز ادامه دارد. برای مثال امسال در اصفهان کمبود آب به صورت یک بحران جدی مطرح بود، با این وجود همچنان نیز در زمینهای حاشیه فرودگاه برنج کاری میشود، این یعنی برداشت آب در مناطق بحرانی که چیزی جز فرونشست زمین در پی نخواهد داشت. بر اساس آمارهای رسمی، سالانه 88 میلیارد مترمکعب آب وارد کل کشور میشود که 96 میلیارد مترمکعب آب برداشت میشود. یعنی رقمی بالاتر از میزان آب وارد شده به کشور، برداشت میشود. این روند در اغلب مناطق کشور وجود دارد.» قاضیفرد معتقد است در شرایط فعلی مدیریت منابع آب، عاملی است که میتواند از این طریق جلوی فرونشست را گرفت. او افزود: « باید منابع آبی موجود را مدیریت کرد، مثلا در صورت کاهش فضای سبز میتوان آن را در آینده احیا کرد، اما رسوبات زیر بستر شهر که منافذ نگهدارنده آب آن بسته شده و دچار فرونشست شده است را نمیتوان دیگر احیا کرد. بنابراین باید نگرش مدیران را تغییر داد و با اولویت بندی مصرف آب در بخشهای گوناگون در محدوده شهر شاید مجبور شویم صرفا بعضی از مصارف را انتخاب کنیم و بعضی از مصارف را در اولویت دوم و سوم قرار دهیم که آیا تولید فلان محصول کشاورزی با فلان قیمت با آن مقدار مصرف آب به صرفه است یا خیر؟ همچنین باید اشتغالزایی در رابطه با فعالیتهایی باشد که نیاز به مصرف آب نداشته باشد و آموزش مردم نیز بسیار موثر خواهد بود.»
فروچالهها به سد گتوند رسید
اظهارات قاضیفرد در حالی است که بررسیهای کارشناسان حکایت از آن دارد که فروچالهها و نشست زمین به مخزن سدها هم رسیده است، شاهد آن هم سد گتوند خوزستان بوده که از همان روزهای اولیه ساختش حرف و حدیثهای بسیاری را با خود به همراه داشت و اکنون آنطور که رییس دانشکده زمینشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز روز گذشته اعلام کرد، مخزن این سد با فروچالهها دست به گریبان شده است. نصرالله کلانتری، درباره این موضوع بیان کرد: «در خوزستان فروچاله ناشی از پایین رفتن سطح آب زیرزمینی جز در منطقه ابوالفارس در بین رامهرمز و باغملک دیده نشده است که این فروچالهها نیز سالها پیش اتفاق افتادهاند و در نتیجه انحلال در زیرزمین رخ دادهاند. در سد گتوند در گذشته خاک زیادی در این فروچالهها ریخته شد تا آنها را بپوشانند و کاری کنند که نمک در آب حل نشود اما با بارندگیهای بعدی که رخ داد، این خاکها شسته شده و ریزش کردند و فروچالهها دوباره ظهور پیدا کردند.» او افزود: « مقدار آب زیرزمینی که در حال حاضر در خوزستان وجود دارد شاید از منابع آب سطحی ما یعنی رودخانهها بیشتر باشد اما در نتیجه استفاده خیلی زیاد از این آبها، سطح آب زیرزمینی افت بسیاری کرده است. مثلا در مناطقی مانند ایذه که آب را از مناطق کارستی زمین برداشت میکنند، سطح آب زیرزمینی حدود 80 تا 100 متر افت کرده است. در باغملک نیز طی 15 سال گذشته سطح آب زیرزمینی تقریبا سالی یک متر کاهش داشته است. اگر جایی فروچالهای پدیدار میشود با مدیریت آبهای زیرزمینی و برداشت کم از سفرههای آب در زیرزمین میتوان از گسترش آن جلوگیری کرد ولی ما نمیتوانیم فروچالهها را کاملا برطرف کنیم. وقتی فروچالهای رخ داد دیگر رخ داده است و ما تنها میتوانیم آن را مدیریت کنیم. فروچالهها میتوانند باعث از بین رفتن زمینهای کشاورزی شوند. اگر در محیط مسکونی این اتفاق رخ دهد، محیط مسکونی نیز تحت تاثیر قرار میگیرد، چراکه زیر آن خالی شده است. باید وابستگی به آب زیرزمینی را کاهش داد اما در برخی مناطق آب سطحی وجود ندارد به همین دلیل امکان استفاده از آب سطحی نیست. در باغملک، یک رودخانه وجود دارد که حجم آب آن به دلیل کاهش بارندگیها بهشدت کم شده است و گزینه دیگری جز استفاده از آب زیرزمینی وجود ندارد. حداقل میتوان در این منطقه برای کشاورزی و شرب از منابع مجاور مانند کارون استفاده کرد. در ایذه نیز بعد از چندین سال که این شهر با مشکل برای آب شرب مواجه بوده است، هنوز نتوانستهاند آبی از کارون به آن انتقال دهند. قلعهتل نیز با همین مشکل مواجه است.»