تعیین سیاست پولی در پستوهای اداری
یک کارشناس اقتصادی با اشاره به ویژگیهای بانک مرکزی مستقل بیان کرد: در خصوص بانک مرکزی مستقل ادبیات مشخصی وجود دارد و مفهوم ملموسی است که امروزه بیشتر به صورت کمی شده است. اما بهطور خلاصه بانک مرکزی مستقل، بانکی است که هم در ساختار، هم در انتصاب مدیران و هم در سیاستگذاریها دارای استقلال باشد. بعد دیگر این است که بانک مرکزی هم از نظر قانون و هم از نظر عمل استقلال داشته باشد. براین اساس، باید گفت که بانک مرکزی در سیاستگذاری استقلال ندارد و سیاستهای مهم پولی و بانکی کشور در پستوهای اداری تعیین میشود.
علی چشمی در گفتوگو با ایسنا، ادامه داد: از این حیث که بانک مرکزی بطور ساختاری دارای استقلال باشد، از این وجه که دولت در خصوص بودجه و فعالیتهای مالی دولت مستقل باشد، حایز اهمیت است. به عبارت دیگر مشکلات بودجهای دولت نباید بر بانک مرکزی سلطه داشته باشد. استقلال در ساختار به این معنی است که ارکان بانک مرکزی به گونهای ساماندهی شوند که نسبت به دولت عملکرد مستقلی داشته باشند.
استادیار اقتصاد دانشگاه فردوسی عنوان کرد: بطور مثال در امریکا بانک مرکزی دارای یک هیات اصلی است. نحوه انتصاب این هیات اصلی توسط رییسجمهور و تاییدیه آن توسط مجلس سنا به نحوی است که امکان تغییر آن به راحتی ممکن نباشد. یک رکن مهم در بانک مرکزی امریکا، بانک مرکزی منطقهای است. ۱۲ بانک مرکزی منطقهای در این کشور وجود دارد که هیاتمدیره این بانک مرکزیهای منطقهای توسط بانکهای هر منطقه تعیین میشوند. در حقیقت در این بانک شاهد یک ساختار از پایین به بالا هستیم و فعالان بانکداری اقدام به انتخاب مدیران بانک مرکزی میکنند. مساله مهم در استقلال بانک مرکزی از پایین به بالا بودن ساختار است یا به عبارت دیگر بخش بانکداری توسط بانکها سازماندهی میشود.
چشمی تصریح کرد: بنابراین هیاتمدیره اصلی فدرال رزرو توسط رییسجمهور و با کمک سنای امریکا انتخاب خواهند شد و از سوی دیگر هیاتمدیره بانکهای مرکزی بانکهای هر منطقه انتخاب خواهند شد. در حقیقت ۲۵۰۰ بانک در عضویت فدرال رزرو امریکا هستند. در حقیقت دو رکن در بانک مرکزی امریکا وجود داشته که یک رکن از بالا به پایین بوده و رکن دیگر از پایین به بالاست.این دو رکن در حقیقت تعیینکننده شورای اصلی فدرال رزرو هستند که وظیفه تعیین سیاستهای پولی و مالی کشور بر عهده آن است. این شورا در حقیقت کمیته عملیات بازار باز نام دارد دارای اعضایی شامل هیاتمدیره اصلی و اعضایی از هیاتمدیرههای بانک مرکزیهای منطقهای است که یک ساختار مستقلی نسبت به سایر نهادها و به خصوص دولت پیدا خواهد کرد.
عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی اظهار کرد: بنابراین مساله استقلال در ارکان و ساختار، جنبههای مختلف ارتباط با دولت را مشخص خواهد کرد. اگر این مدل را به درون بانک مرکزی ایران ببریم، مشاهده میکنیم که اولا خبری از هیاتمدیره اصلی نیست. یک هیات عامل وجود دارد که شامل رییس کل بانک مرکزی و معاونان او است که شانیت هیاتمدیره اصلی بانک مرکزی امریکا را ندارد و شیوه انتصاب آن بسیار متفاوت است.
وی خاطرنشان کرد: در ایران تنها به انتصاب رییس کل بانک مرکزی اهمیت میدهیم و معمولا انتصاب سایر اعضای هیات عامل چندان اهمیتی ندارد. شورای پول و اعتبار بانک مرکزی ایران که مشابه کمیته عملیات بازار باز است، متشکل از چند وزیر اقتصاد سابق، به اضافه دو نفر صاحب نظر که توسط ریاستجمهوری انتخاب میشود و رییس اتاق بازرگانی و اتاق تعاون از بخش خصوصی در این شورا حضور دارند که این افراد سابقه فعالیت در حوزه بانکداری را ندارند. در حقیقت این شورا مهمترین تصمیمات در حوزه پولی و بانکی را اتخاذ میکنند اما ارتباطی با فعالان حوزه بانکداری ندارند. این ساختار در حقیقت بسیار وابسته به دولت است و چندان نمیتواند استقلال رفتاری داشته باشد.
چشمی مطرح کرد: بانک مرکزی که در سیاستگذاری دارای استقلال است دارای مکانیسمهای کاملا شفاف جهت اتخاذ سیاستهاست. در حقیقت از قبل بیان میکند که چه برنامههایی خواهد داشت. بطور مثال فدرال رزرو اعلام کرده که سیاستهای نرخ بهره بانکی برای چهار سال آینده به چه نحوی خواهد بود. وقتی بانک مرکزی تا این حد دارای شفافیت است و سیاستهای خود را اعلام میکند، در حقیقت به این معناست که توانایی پیشبینی وضعیت اقتصادی کشور را خواهد داشت. بطور مثال فدرال رزرو تا سال ۲۰۴۰ دست به پیشبینی وضعیت اقتصادی امریکا زده است.