در جستوجوی امینالضربها
فراز جبلی|
مشاور سردبیر|
روز گذشته مهمترین فعالان اقتصادی ایران در سومین سال اهدای جوایز امینالضرب که به یکی از مهمترین برنامههای سالیانه اتاق بازرگانی تهران بدل شده، گرد هم آمدند. با وجود نمادین بودن این مراسم و دیدار یاران قدیمی اما میشد ناراحتی و مشکلات اقتصادی را از چهره بسیاری از این فعالان حدس زد. فشارهای اقتصادی باعث شده است بنگاههایی که تا سال قبل سودده بودند و حتی عنوانهای مختلفی به دست میآوردند امسال حتی قادر به پرداخت به موقع حقوق پرسنل نباشند. شاید همین موضوع باعث شد که معاون اول رییسجمهور در این مراسم بیش از هر چیز به لزوم به روز شدن کارآفرینان برای بقا در شرایط جدید اقتصادی تأکید داشته باشد. اما آیا واقعا مساله به روز نبودن کارآفرینان یا تغییر اتمسفر اقتصادی است؟ چه چیز باعث میشود که در بعضی دههها ما شاهد تعداد زیادی کارآفرین باشیم که بنگاههای مطرح اقتصادی را پایه میگذارند و در مقاطعی حتی قدرت حفظ آن بنگاههای عظیم را نداشته باشیم. کتاب سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران به بررسی زندگی برخی از این فعالان اقتصادی موفق میپردازد اما نکته مهم این است که در برهههایی خاص تعداد زیادی کارآفرین موفق داریم و در بعضی سالها نهایتا شاهد حضور کارفرماهای موفق در راس کار هستیم. سوال این است که آیا این موضوع یک اتفاق است که اکثر فعالان اقتصادی مطرح با یکدیگر همدوره بودهاند و نسلهای بعد نتوانستد جایگزین آنها را تربیت کنند؟ بسیاری کارآفرینی را به تواناییهای فردی نسبت میدهند و معتقد هستند که با وجود تمام مشکلات و سختیها یک کارآفرین میتواند مسیر خود را پیدا کند اما روند تاریخی چیز دیگری را نشان میدهد. شرایط و بستر یک جامعه عملا باعث شکلگیری کارآفرینان یا حتی نابودی آنها میشود. اکثر افراد روز سه شنبه به نیکی از امینالضرب و دستاوردهای محمدحسن و محمدحسین امینالضرب یاد میکنند اما فراموش کردهاند که اتفاقا تغییر شرایط باعث ورشکستگی امینالضربی شد که عملا بنیانگذار صنعت برق در ایران و اولین رییس اتاق بازرگانی محسوب میشود. محمدحسین امینالضرب در اواخر عمر مبالغ بسیاری به بانک استقراضی و بانک شاهی بدهکار بود و توان بازپرداخت آن را نداشت بطوری که میگویند به سفارت روسیه پناهنده شد. در حقیقت یکی از مهمترین چهرههای کارآفرینی تاریخ ایران نیز با به هم ریخته شدن شرایط سیاسی - اقتصادی تاب و تحمل پذیرش فشارها را نداشت. از سوی دیگر مساله تفاوت شرایط رشد اقتصادی با شرایط ایجاد بنگاههای جدید مطرح است. شاید در برهههایی رشد اقتصادی به نظر مثبت بیاید اما فضا برای ایجاد کسب و کارهای جدید و کارآفرینی مهیا نباشد و بلعکس. بسیاری از بنگاههای مطرح بخش خصوصی زاییده دهه 40 شمسی هستند که به دلیل ایجاد بنگاههای بزرگ دولتی و همچنین افزایش تقاضای مردم امکان شکلگیری بنگاههای خصوصی اقماری شکل گیرد. شرایط اقتصادی مهیا برای کارآفرینی میتواند یک تعمیرکار خودرو را تبدیل به موسس شرکت ایران ناسیونال تا تولید 150 هزار دستگاه پیکان در سال کند. امروز هم مساله شرایط اقتصادی برای ایجاد کسب و کار جدید است. نرخ شکست کسب و کارهای جدید به ویژه به دلیل موج استارت آپی به راه افتاده بسیار بالا است و افراد با سرمایههای خرد به امید کسب سود به سراغ ایجاد بنگاههای جدیدی میروند که در زمان کوتاهی به شکست میانجامد. دولت هنوز هم بحث حمایت از کارآفرینی را با مشوق برای کارفرمایان اشتباه میگیرد و در اعلام وضعیت مناسب برای کارآفرینی به رشد اقتصادی اشاره میکند. دلیل نامساعد بودن شرایط برای کارآفرینان را میتوان در هزاران صفحه بررسی کرد. مشخص نبودن حدود مالکیت و فساد در اقتصاد، سود بالای فعالیتهای غیرمولد در مقایسه با ایجاد کسب و کار جدید، مشکلات کارگری و قانون کار، تکانههای ناشی از تصمیمات خلق الساعه و دهها دلیل دیگر میتواند موانع اصلی شکلگیری کارآفرینان نسل جدید باشد. حتی در حوزه استارت آپها هم بسیاری از کارآفرینان ظاهری عملا مدیران چهرههای مطرح اقتصادی قدیمی یا حتی شرکتهای خارجی هستند. در چنین شرایطی عملا پشت آمارهای اقتصادی پنهان میشویم بدون آنکه بپذیریم نتوانستهایم نسلی جدید از کارآفرینان تشکیل دهیم.