حقیقت غولهای نفتی و تغییرات اقلیم
ترجمه: نادی صبوری|
در امریکا، بزرگترین اقتصاد جهان و دومین کشور آلودهکننده آن، انکار پدیده تغییرات اقلیم بیش از هر زمان دیگری سخت شده است.
اتفاقات شدید آب و هوایی شاخصتر از قبل رخ میدهند، در ماه نوامبر آتشسوزی کالیفرنیا را در بر گرفت و هفته گذشته شیکاگو با دمای هوایی روبرو شد که از بعضی نقاط کره مریخ نیز پایینتر بود. دانشمندان هشدار را از مردم عادی واضحتر شنیدهاند و نتایج یک نظر سنجی که توسط دانشگاه ییل انجام شده نیز نشان میدهد که 73 درصد امریکاییها بر این باور هستند که «تغییر اقلیم» یک پدیده واقعی است. طیف چپ حزب دموکرات امریکا میخواهند که «معامله سبز جدید» را به عنوان یکی از شعارهای اصلی انتخابات سال 2020 این کشور دنبال کنند.
همانطور که انتظارات تغییر میکند، بخش خصوصی نیز شروع به منطبق کردن خود با فضای جدید کردهاند. سال گذشته نزدیک به 20 معدن زغال سنگ کار خود را متوقف کردند. مدیران صندوقها نیز شرکتها را به سمت فعالیت محیط زیستدوستانهتر برانگیختهاند. وارن بافت 30 میلیارد دلار پول را در حوزه انرژیهای تجدید پذیر صرف خواهد کرد و ایلان ماسک متعهد شده است که خیابانهای ایالات متحده را مملو از خودروهای برقی کند.با این حال در میان تمام این هیاهوها، یک حقیقت تکاندهنده وجود دارد. تقاضا برای نفت خام در امریکا و در جهان در حال افزایش است و سرمایهگذاریهای چند تریلیون دلاری برای ارضای آن برنامهریزی شده است.
هیچ شرکتی بهشدت اکسون موبیل غول نفتی امریکایی این استراتژی را دنبال نمیکند، اکسون که رقبایش حسرت آن را خورده و فعالان محیط زیست با آن رابطه عشق و نفرت دارند، برنامهریزی کرده است که در سال 2025 معادل 25 درصد نفت و گاز بیشتری نسبت به تولید سال 2017 خود داشته باشد. اگر مابقی شرکتهای فعال این صنعت نیز رشدی حتی کمتر از اکسون را نیز دنبال کند، نتیجه میتواند برای اقلیم فاجعهآمیز باشد. اکسون نشان داده است که بازار خود نمیتواند به تنهایی مساله تغییرات اقلیم را حل کند و اقدامات قدرتی از سوی دولتها ضروری است. این بر خلاف تصور احزاب فعال در سیاست امریکا است.برای بخش زیادی از قرن بیستم، 5 غول بزرگ دنیای نفت شورون، اکسون موبیل، رویال داچ شل، بیپی و توتال دارای نفوذی بودند که حتی بیشتر از برخی کشورهای کوچک دنیا بوده است.
هر چند اکنون این قدرت کاهش یافته است اما همچنان این 5 شرکت صاحب 10 درصد از تولیدات نفت و گاز جهان و 16 درصد سرمایهگذاریهای بالادستی هستند.
همچنین شرکتهای کوچک خصوصی دیگری نیز در واقع از این 5 شرکت خط میگیرند که صاحب بخش دیگری از سرمایهگذاریها هستند.
میلیونها مستمریبگیر و سایر افراد مرتبط، به سود این شرکتها تکیه میکنند. از 20 شرکت در اروپا و امریکا که سالانه بیشترین سود سهام را میدهند 4 مورد از غولهای نفتی هستند.در سال 2000 شرکت بیپل متعهد شد که «ورای نفت» حرکت کند و در راستای آن مسائلی تغییر کرده است. همه شرکتها ادعا میکنند که از توافق پاریس در راستای کم کردن آثار تغییر اقلیم حمایت کرده و در حال سرمایهگذاری روی پنلهای خورشیدی هستند. شرکت شل اخیرا ادعا کرده است که انتشار کربن در پروژههای خود را کاهش میدهد. اما همچنان شما باید کمپانیها را با آنچه که انجام میدهند و نه با آنچه میگویند قضاوت کنید. طبق دادههای اکسون موبیل، تقاضا برای نفت و گاز تا سال 2030 معادل 13 درصد افزایش مییابد. تمام 5 غول نفتی و نه فقط اکسون، برنامه دارند که تولید خود را افزایش دهند. بسیار دورتر از اینکه این کمپانیها چاههای نفتی خود را تخته کنند، آنها در حال سرمایهگذاری روی پروژههای بالادستی از شیل تگزاس گرفته تا چاههایهای تک آبهای عمیق هستند. شرکتهای نفتی مستقیما یا از طریق گروههای تجاری، علیه اقداماتی که انتشار کربن را محدود میکنند لابی میکنند.دردسر اصلی این است که بر اساس یک ارزیابی از سوی IPCC (مجمع بینالمللی تغییرات آبوهوایی) برای آنکه دمای کره زمین به میزان 1.5 درجه بالاتر از میزان قبل از صنعتی شدن آن نرسد لازم است که تولید نفت و گاز دنیا تا سال 2030 معادل 20 درصد و تا سال 2050 معادل 55 درصد کاهش یابد.
اگر از این موضوع نتیجه بگیریم که کمپانیهای حوزه انرژی دیو صفت هستند، حتما اشتباه کردهایم. آنها در واقع به نیازهای جامعه پاسخگو هستند. بازگشت سرمایه در نفت و گاز بسیار بالاتر از این بازگشت در تجدیدپذیرها است. در حال حاضر تقاضای جهانی برای نفت خام بطور متوسط سالانه رشدی 2-1 درصدی را تجربه میکند. این مشابه همین متوسط در 5 دهه اخیر بوده است.
حداکثر کردن سود نه تنها برای غولهای نفتی کاری قانونی محسوب شده بلکه عملا از سوی سهامدارانشان یک الزام به حساب میآید. برخی بر این باور هستند که این شرکتها بالاخره در مسیر درست قرار خواهند گرفت اما این به نظر خوشبینانه میآید. اینکه برای نجات پیدا کردن، به اتفاقات درخشان در نوآوری تکیه کرد چندان اقدام با احتیاطی به نظر نمیرسد.حتی برای خودروها که مدلهای جدید الکترونیکی همواره ارایه میشود، پیشبینی میشود که در سال 2030 همچنان 85 درصد اتوموبیلها از سیستم احتراق داخلی استفاده کنند.از دادگاهها نیز انتظار بیشتری نداشته باشید. در ماه ژوئن یک دادگاه در کالیفرنیا رای داد که مساله تغییرات اقلیم موضوعی مربوط به کنگره و دیپلماتیک بوده و به قضات مربوط نیست.15 سال پیش رو برای تغیرات اقلیم کلیدی خواهند بود. اگر همه نتوانند انتشار کربن را کاهش دهند، نتیجه میتواند سقوط کلی نظام سیاسی جهان باشد. بهترین سیاست در امریکا و در تمام نقاط جهان «اخذ مالیات از انتشار کربن» است. این سیاستی است که شرکت اکسون موبیل نیز از آن حمایت میکند.