ما و اسطورههای دنیای مدرن
مجید اعزازی|
دبیر گروه راه و شهرسازی|
رای به «عدم کفایت مذاکرات» درباره لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با جرایم سازمانیافته فراملی موسوم به «پالرمو» تنها مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام در روز شنبه هفته جاری بود. مسالهای که ناظران و کارشناسان سیاسی و اقتصادی با توجه به محدودیتهای زمانی برای پیوستن ایران به گروه اقدام مالی یا همان «اف.ای. تی .اف» انتظار داشتند دیروز در مجمع به تصویب برسد که مصوب نشد و ادامه مذاکرات به نشست بعدی این مجمع در دو هفته دیگر احاله شد. در این حال، آنچنان که برخی کارشناسان حقوق بینالملل ابراز نگرانی میکنند و میگویند، پرونده ایران بعد از سه بار مهلت گرفتن شاید سرنوشتی جز بازگشت به لیست سیاه «اف.ای.تی.اف» نداشته باشد. این مساله را که سرنوشت «اف.ای.تی.اف» و لوایح مرتبط با آن چه خواهد شد و این سرنوشت آبستن چه پیامدهای سیاسی و اقتصادی برای ایران خواهد بود، یا اینکه چه کسی مسوولیت پیامدهای چنین تاخیرهایی را به عهده خواهد گرفت، گذشت زمان مشخص خواهد کرد؛ اما آنچه اهمیت دارد و باید بر آن پای فشرد، حمایت از اقدامات عقلانی در جهت حداکثرسازی منافع ملی و پرهیز از سیاستها، تصمیمها و حرکتهای سلیقهای، جناحی و هیجانی است. به گواه ناظران سیاسی و اقتصادی، پذیرش قطعنامه 598 و توافق هستهای موسوم به برجام، دو اقدام عقلانی و در جهت حفظ منافع ملی ایرانیان طی تاریخ جمهوری اسلامی بوده است. البته چنین اظهارنظرهایی به معنی نادیده گرفتن نقصها و کمبودهای احتمالی در هر یک از دو توافق نبوده و نیست، بلکه به این معنی است که بهترین گزینه از میان گزینهها از سوی نظام جمهوری اسلامی انتخاب شده است. در مورد توافق هستهای حتی در شرایطی که طی ماههای اخیر و در پی خروج امریکا از آن و اعمال دور جدید تحریمهای یکجانبه ایالات متحده علیه ایران، کارکردهای اقتصادی آن تقریبا به صفر رسیده است؛ اما همچنان این توافقنامه چند جانبه، مانع اجماع جهانی علیه تهران شده است، به گونهای که نهتنها پس از برگزاری کنفرانس ضد ایرانی ورشو، فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از پایبندی این اتحادیه به برجام سخن گفت که در جریان برگزاری این کنفرانس نیز به نقل از برخی کشورهای اروپایی حاضر در این نمایش نیز تاکید شد که آنها به برجام متعهد هستند. تعهد اروپاییها به برجام به معنی عدم مشارکت آنها در تخاصم عملی مورد نظر امریکا علیه ایران ارزیابی میشود. در عین حال، تعهد اروپا به برجام، به معنی حل شدن تمام مسائل میان ایران و اروپا نیست و محملی برای اعتماد به این کشورها نیز نمیتواند به شمار رود. افزون بر این، کشورهای اروپایی به دلیل ناتوانی در مقابله با هژمونی اقتصاد امریکا، حاضر به قربانی کردن آینده اقتصادی بنگاهها و شرکتهای خود برای تامین منافع ایران نیستند. با این حال، نگاه اتحادیه اروپا به برجام را میتوان مشابه نگاه آنها به معاهده آب و هوایی پاریس، پیمان فراآتلانتیک، WTO و نهادها و معاهدات بینالمللی دیگری دانست که از سوی دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا نقض یا کنار گذاشته شده است. در واقع، در یک کلام میتوان گفت که اروپا، برخلاف رییس دولت کنونی نزدیکترین متحد تاریخی خود، به توافقها، نهادها، معاهدات و پیمانهای بینالمللی به مثابه اسطورههای دنیای مدرن وفادار است یا دستکم تمام تلاش خود را برای وفادار ماندن به آنها انجام میدهد؛ چه آنکه بخش قابل توجهی از هویت دنیای غرب و به ویژه اروپا وابسته به این اسطورهها است. اسطورههایی که دستکم در جهان معاصر، هم از بطن غرب سر بر آورده و هم به جهان غرب و شرق شکل داده است. در چنین شرایطی، آنگونه که اغلب کارشناسان روابط بینالملل داخلی گفته و میگویند، رد کردن تام و تمام لوایح چهارگانه مرتبط با «اف.ای. تی. اف» نه تنها منافع ایران را تامین نمیکند که حجم تبلیغات ضد ایرانی را مبنی بر اینکه دولتمردان تهران خارج از هنجارها و قواعد بینالمللی عمل میکنند، فزونی خواهد بخشید.