بررسی حادثه برق خوزستان، دلایل و پیامدها
گروه انرژی| فرداد احمدی|
بهمنماه سال 95 نقطه عطفی دراماتیک در صنعت برق ایران بود. تأسیسات برق بخشی از استان خوزستان به دلیل اثرات مخرب ریزگردها آسیب جدی دید و مصائب مردم آن خطه را که از هجوم ریزگردها رنج میبردند، دوچندان کرد. در پی این حادثه، تجهیزات و کارکنان ادارات برق از سراسر کشور بسیج شدند تا مشکل برق این استان را حل کنند، سرعت پیشرفت کار نیز مطلوب بود، اما مسئله پیشبینی نشدهای که موجب غافلگیری شد، تشکیل موج منفی رفتارها از جانب مردم علیه کارکنان ادارات برق بود. قطعی برق رویدادی محتمل است و پیش از این در نقاط دیگری از ایران با گستردگی و مدتزمان بیشتری رخ داده بود، اما چنین واکنش منفی را در پی نداشت. در نتیجه این پرسش را ایجاد کرد که چه عامل محرکی باعث شده است که حادثهای فنی-مهندسی مانند قطعی برق تبدیل به یک مسئله اجتماعی شود؟ این گزارش با تمرکز بر حادثه قطعی برق خوزستان در سال 95، بر اساس پژوهشی که در پژوهشگاه نیرو انجام شده است، مسئله را واکاوی کرده است.
برف سنگینی که در سال 1386 در استانهای شمال کشور باریدن گرفت، سبب قطع برق و افت فشار گاز در آن نواحی شد. هنگامی که کارکنان ادارات برق استانهای گیلان و مازندران را روستا به روستا به منظور اتصال مجدد برق میپیمودند، کسی آنها را مقصر ندانست و به آنان توهین نکرد و حتی عملکرد وزارت نیرو مورد تقدیر مردم قرار میگرفت. اما این تجربه در قطعی برق استان خوزستان که در سال 1395 اتفاق افتاد، تکرار نشد. ظاهرأ مردم خوزستان دل پری از وزارت نیرو داشتند و مأموران ادارات برق را با لحن سرزنشآمیزی مورد خطاب قرار میدادند. این اختلاف در نوع رفتار مردم از کجا سر برآورد و چرا وزارت نیرو مورد سرزنش قرار گرفت؟ اشرفالسادات پسندیده، عضو هیئت علمی گروه مدیریت و علوم اجتماعی پژوهشگاه نیرو، پژوهشی را در این رابطه انجام داده است و بخشهایی از نتایج آن نیز منتشر شده است. آنچه در ادامه میآید برگرفته از نتایج منتشر شده پژوهش مذکور است که چندی پیش در کنفرانس بینالمللی برق سال 97 ارائه شد.
دلایل
در سالهای اخیر مسائل زیستمحیطی از جمله مسئله ریزگردها و کمآبی در زندگی مردم خوزستان حضور پررنگی داشته است. زمانی که محققان برای بررسی قطعی برق در سال 95 به اهواز رفتند، در تمامی مصاحبهها صحبت از مسئله ریزگردها و کمآبی میشد. میتوان گفت که مسئله ریزگرد روال زندگی مردم را در این استان پیشبینیناپذیر کرده و مردم، بهخصوص اقشار ضعیف احساس ناتوانی و بیدفاعی در قبال این پدیده کرده است. همچنین تالابها و رودخانههای استان، از جمله رود کارون، نماد پررنگ و ارزشمندی برای مردم خوزستان است و در مصاحبهها دائمأ به وضعیت آب کارون، تخلیه فاضلاب در رودخانه کارون و مسئله کمآبی و تأثیر آن بر کشاورزی و امورات زندگی مردم آن ناحیه اشاره میشد. در ذهن مردم منطقه مسئله کمآبی و خشکسالی با پدیده ریزگردها پیوند ناگسستنی داشت و مردم خوزستان، بیش از آنکه مسئله کمآبی را یک پدیده طبیعی و اقلیمی قلمداد کنند، بر نقش پررنگ عامل انسانی تأکید میکردند.
وابستگی آب شرب به برق
اهمیت خدمات آب و برق برای مردم خوزستان نیز زمینهساز پیامدهای اجتماعی بوده است. در خوزستان دو مقوله آب و برق به هم پیوند خوردهاند و به دلیل استفاده گسترده از پمپ آب، زمانی که برق قطع شود، دسترسی به آب هم مختل خواهد شد. در حادثه قطعی برق سال 95 خوزستان، علاوه بر قطعی آب، خدمات بانکی، امکان اتصال به شبکه اینترنتی و حتی استفاده از تلفن همراه مختل و کسبوکارها تعطیل شد. بر اثر حادثه، زیرساختهای حیاتی که در جامعه روال عادی زندگی مردم را رقم میزنند دچار اختلال شدند. همچنین با توجه به آنکه در بیشتر ماههای سال روزهای گرمی را سپری میکنند و نیاز به وسایل سرمایشی دارند برق برای آنها حائز اهمیت است.
تفکیک نشدن بخش آب و برق
جنبه دیگر، جنبه نهادی است. مردم خوزستان همچنان سازمان آب و برق (سازمان قدیمی متولی امور آب و برق) را میشناسند و با شرکت توزیع برق منطقهای استان خوزستان آشنایی ندارند. برای مردم خوزستان آب و برق به آن شکلی که در وزارت نیرو از هم تفکیک شدهاند، جدا نیستند و یک همبستگی ویژهای در میان این دو وجود دارد.
احساس تبعیض
احساس تبعیض، زمینه اجتماعی پررنگ دیگری در استان خوزستان بود. بر کسی پوشیده نیست که درآمدی که این استان برای کشور ایجاد میکند حیاتی است. ولی در ذهن مردم خوزستان این مسئله مهم شده است که منابع مالی فراوان این استان با سطح زندگی مردم خوزستان اصلا همخوانی ندارد. مردم برای مصادیق این عدم همخوانی، کیفیت پایین آب آشامیدنی، معیشت مردم، مشکلات فاضلاب و موارد دیگری را نام میبردند. یکی از مواردی که در احساس تبعیض نقش زیادی داشت، طرحهای انتقال آب به سایر استانها بود. در ذهن مردم استان، این توجیه مسئولان که آب انتقالی صرفأ برای مصرف شرب است و ضرورت دارد که منتقل شود، قابل پذیرش نبود و این ذهنیت وجود داشت که این آب برای اهداف دیگری مانند کشاورزی و صنعت مورد استفاده قرار میگیرد. در کل، در استان خوزستان احساس تبعیض زیادی وجود دارد و در بررسیهای کمی وزارت نیرو 84.6 درصد پاسخها در تأیید وجود احساس تبعیض بود.
در زمینه برق، مردم خوزستان معتقد بودند با آنکه ظرفیت گسترده تولید برق کشور (نیروگاههای آبی موجود بر سدهای احداث شده روی رود کارون) را در اختیار دارند و همچنین یک سوم آبهای جاری کشور در این استان جریان دارد، اما این استان همچنان با مشکلات متعدد قطعی برق، هزینه بالای قبضهای برق، مشکلات آب آشامیدنی و فاضلاب دست و پنجه نرم میکند.
بنابراین میشود جمعبندی کرد که تا قبل از قطعی برق در سال 95، نارضایتیهای سابقهدار و انتظارات برآورده نشده مردم در رابطه با خدمات آب و برق در استان خوزستان و خصوصأ در شهر اهواز وجود داشته است. مردم خوزستان معتقدند که در مسائلی مانند کمآبی و ریزگرد بیش از آنکه عامل طبیعی نقش داشته باشد، عامل انسانی و به طور مشخص فعالیتهای وزارت نیرو و وزارت نفت موثر بوده است. در صورتی که مقامات وزارت نیرو، به خصوص در بخش برق، خود را قربانی بحث گرد و غبار میدانستند و نسبت به اینکه وزارت نیرو چه میزان در بروز مشکلات زیستمحیطی خوزستان نقش داشته است، یا اظهار بیاطلاعی میکردند و یا این سهم را برای خود قائل نبودند. بنابراین، یک شکاف قابل ملاحظهای در نگرش به مسائل خوزستان بین مسئولان دولتی و مردم خوزستان وجود دارد.
شبهه در نیتها
یک سوال دیگر نیز در اذهان مردم میچرخید، آنها میپرسیدند که آیا مسئولان به خاطر رفع نیاز مردم در محل حضور پیدا کردهاند، یا منافع ناشی از صنعت و اقتصاد استان (مانند جلوگیری از توقف تولید نفت) کارکنان دولت را به آنجا کشانده است؟
نمونه رخ داده در خوزستان و مسائل آن، پرسشهای مهمی را در خصوص شکل اداره آب و برق مطرح میکند. پرسشی که ایران باید بتواند به آن پاسخی دقیق و درست بدهد.