عراق: پل ارتباطی ایران و جهان عرب
عبدالرحمن فتح الهی|
سرانجام بعد از ۵ سال حسن روحانی، رییسجمهور ایران، دیروز تهران را به مقصد بغداد ترک کرد تا در سفری سه روزه به ارتقاء و تعمیق روابط و مناسبات اقتصادی و سیاسی دو کشور پردازد. اما با وجود اهمیت و جایگاه این سفر در مناسبات دو کشور ایران و عراق که برخی آن را یک نقطه عطف میدادند، نمیتوان فشارهای ایالات متحده امریکا بر بغداد را به منظور کاهش مناسبات با تهران نادیده گرفت و از آن سو برخی از مناسبات منطقهای و واکنشهای منفی بخشی از جهان عرب را در خصوص روابط تهران- بغداد از نظر دور داشت. دیپلماسی ایرانی برای بررسی تاثیر این مناسبات و همچنین فشارهای ایالات متحده امریکا بر میزان موفقیت سفر حسن روحانی به عراق، گفتوگویی را با محمد صالح صدقیان، رییس مرکز عربی مطالعات ایران و کارشناس مسائل خاورمیانه صورت داده است که در ادامه از نظر میگذرانید:
فارغ از نگاههای شعاری و آرمانگرایانه، به واقع میزان موفقیت اولین سفر حسن روحانی رییسجمهوری ایران به کشور عراق بعد از 5 سال در بستر واقعیات منطقه و بهویژه فشارهای امریکا تا چه اندازه است؟ آیا اساسا میتوان موفقیتی را برای این سفر در نظر گرفت؟
حتما این سفر حاوی دستاوردها و موفقیتهای چشمگیر و کلانی برای هر دو کشور ایران و عراق خواهد بود، اما در راستای نکته شما و فارغ از نگاه شعاری و آرمانگرایانه یقیناً سفر آقای روحانی به عراق میتواند نقطه عطفی در سطح و میزان همکاریهای دو کشور باشد، به خصوص که اکنون دولت جدید عراق برنامههای جدی برای پوست اندازی در حوزه اقتصاد و دیپلماسی این کشور دارد. از آن سو ما شاهد بودیم که با آغاز تحریمهای ایالات متحده علیه ایران، وزارت خزانه داری امریکا مجبور شد به واسطه نیازهای عراق و شدت همکاری دو کشور یک معافیت ۴۵ روزه را به بغداد بدهد و بعد از آن نیز این معافیت برای سه ماه دیگر تمدید شد. خود این نکته نشان میدهد که شدت نیاز عراق به کشور ایران تا چه اندازه است که حتی دونالد ترامپ که میخواهد دستان ایران را در عراق قطع کند، نمیتواند این کار را انجام دهد؛ تأکید دارم نمیتواند؛ پس این مساله بدان معنا نیست که دونالد ترامپ نمیخواهد این کار را انجام دهد. لذا در سایه این فشارها و به موازاتش ناتوانی کاخ سفید باید اذعان داشت که سفر آقای روحانی میتواند سقف و میزان معاملات و روابط دو کشور ایران و عراق را هم پررنگتر کند و این مساله سبب خواهد شد که بغداد بهطور جدیتری به دنبال معافیتهای تحریمی دیگر یا حتی دایمی کردن معافیتهای تحریمی از امریکا باشد. از آن سو هیچ کشور عربی در منطقه و در کنارش حتی ترکیه نمیتواند نیازهای عراق را برطرف کند مگر کشور ایران، نیازهایی که از کالاهای اساسی و مصرفی تا برق و گاز این کشور را شامل میشود. علاوه بر آن اشترکات فرهنگی، دینی، تاریخی و حتی نظامی - امنیتی هم دایره این مناسبات را پررنگتر از قبل میکند. حال با این شدت از روابط یقیناً هیچ کدام از واقعیتهای منطقه و حتی تحریمهای امریکا نمیتواند این مناسبات را تحت الشعاع قرار دهد، اگرچه با نگاه واقعبینانه میتواند اثرات سوء خود را داشته باشد، چنان که تحریمهای کاخ سفید نیز بر مناسبات تجاری تهران - بغداد تبعات منفی خود را داشته است، اما نمیتواند به قطع آن بینجامد.
اما در کنار نکاتی که شما به آن اشاره داشتید نمیتوانیم منکر فشارهای موازی برخی از کشورهای عربی منطقه بر عراق به منظور کاهش یا حتی قطع نفوذ ایران بود، آیا فشارهای بخشی از جامعه عربی بر عراق نیز میتواند اثرات خود را بر دستاوردها و موفقیتهای سفر روحانی داشته باشد؟
در راستای نکته مهم شما دو دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه اول ناظر بر این واقعیت است که بخشی از جهان عرب از نفوذ و حضور جدی ایران در عراق به عنوان یک کشور عربی بهشدت نگران و ناخرسند است، چرا که این مساله سبب شده است تا ایران جای خالی بقیه کشورهای عربی را در عراق پر کند. اما دیدگاه دوم بر این نکته تأکید دارد که عراق به عنوان یکی از مهمترین کشورهای مهم جهان عرب میتواند نقش یک سر پل ارتباطی را میان کشورهای عربی منطقه با ایران بازی کند. به بیان دیگر عراق اکنون به عنوان یک کشور عربی دارای ویژگیهای خاصی است که دیگر کشورها از آن برخوردار نیستند. چون از یک طرف روابط بسیار خوبی با ایران دارد و از آن طرف با هیچ کدام از کشورهای عربی نیز تنش خاصی را ندارد. مضاف بر آن مناسبات جدی عراق و امریکا نیز میتواند یک برگ برنده دیگر برای بغداد باشد. لذا اتفاقا اکنون در سایه اقتضائات مناسبات ایران و کشورهای عربی به نظر میرسد که عراق باید به صورت جدی این وظیفه و نقش را در دستور کار قرار دهد. حال در سایه این نکاتی که گفته شد باید اذعان داشت که نمایندگان دیدگاه اول را در جهان عرب برخی از کشورهای ارتجاعی منطقه مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین با بازیگرانی از بازماندگان رژیم بعث در عراق برای مخالفت با حضور ایران انجام بر عهده دارد که مشکلاتی را هم برای دو کشور ایجاد کرده است، اما آن چه به صورت بسیار پررنگی در عراق مشهود است به نفوذ و جایگاه مهم ایران در این کشور باز میگردد و این نشان از شکست دیدگاه اول میدهد. لذا اکنون که یک دولت تازه نفس با ریاستجمهوری برهم صالح و نخستوزیری عادل عبدالمهدی در عراق بر سر کار آمده است میتواند در یک برنامهریزی دقیق به عنوان یک سر پل ارتباطی، شرایط را به گونهای سامان دهد که هم مناسبات با ایران حفظ شود و هم تنش تهران با برخی کشورهای عربی کاهش پیدا کند. در این صورت یقیناً فشارهای موازی جامعه عربی در کنار تحریمهای امریکا برای کاهش حضور ایران در عراق نیز به حاشیه خواهد رفت. با روی کار آمدن دولت جدید در عراق شاهد ترافیک دیپلماتیکی از منطقه تا کشورهای اروپایی در بغداد بودیم و از آن سو برهم صالح، رییسجمهوری عراق نیز در مدت کمتر از سه ماه سفرهای جدی منطقهای خود را آغاز کرده است.
آیا روحانی برای جا نماندن از رقبا سفر به عراق را در دستور کار خود قرار داده یا اینکه به واقع مشکلات اقتصادی تحریمی و تهدیدهای ایالات متحده امریکا بر مناسبات اقتصادی و سیاسی تهران - بغداد باعث حضور رییسجمهوری ایران در بغداد شده است؟
در پاسخ به سوال شما باید بگویم که هر دو مساله میتواند در سفر آقای روحانی دخالت لازم را داشته باشد. بعد از سقوط داعش و روی کار آمدن دولتی تازه نفس و تکنوکرات، بغداد سعی دارد خود را به مرکز ثقل جهان عرب تبدیل کند، به خصوص نکه پتانسیلهای لازم را هم در اختیار دارد و در این راستا آقای برهم صالح و آقای عادل عبدالمهدی گامهای جدی را برداشتهاند. همانگونه که شما هم اشاره کردید جامعه جهانی و کشورهای منطقه خاورمیانه نیز اکنون بر این واقعیت اشراف پیدا کردهاند، لذا خود را برای حضور جدیتر در عراق آماده میکنند. از این رو آقای روحانی نیز با درک این واقعیت سعی کرد از این قافله عقب نماند. از طرف دیگر یقیناً سایه سنگین تحریمهای امریکا و اثرات سوء آن بر مناسبات اقتصادی دو کشور ایران و عراق نیز سبب شده است که تهران به دنبال تمهیداتی باشد تا بتواند سطح مناسبات خود را با عراق تداوم و حتی ارتقا بخشد. اکنون مشکلات اقتصادی ایران قدری فشارهای معیشتی را بر مردم افزایش داده است و دولت برای برآورده کردن نیازهای جامعه خود از نظر اقتصادی باید شرکای مهم تجاری خود را مانند عراق حفظ کند. پس هر دو مساله در سفر آقای روحانی به عراق موثر است. در این راستا شاهد بودیم که ۴۸ ساعت قبل از انجام این سفر، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه برای ایجاد بسترهای لازم در عراق حضور پیدا کرد و در سه ماه گذشته نیز سفرهایی از طرف آقای زنگنه، وزیر نفت، آقای همتی، رییس بانک مرکزی و خود آقای ظریف انجام شده است. پس میبینید که تلاشهای تهران تا چه اندازه برای حفظ مناسبات با عراق زیاد بوده است.
با وجود نکات مثبتی که برای مناسبات ایران و عراق مطرح کردید به نظر میرسد که بغداد در اجرای برخی از تعهدات خود مانند مفاد قرارداد الجزایر یا همچنین مساله غرامت هشت سال جنگ ایران تعلل میکند. آیا این مسائل به خودی خود نشان میدهد که به بغداد همت لازم را در تعمیق روابط ندارد؟
در خصوص مساله غرامت هشت سال جنگ علیه ایران باید عنوان کرد که این کم کاری از طرف دولت ایران صورت گرفته است. در این راستا بعد از سقوط صدام حسین در سال ۲۰۰۳ نیز تهران به صورت جدی تقاضای غرامتی از دولت بغداد نکرده است. اگر ایران برنامه جدی برای دریافت غرامت از عراق میکرد، یقیناً این کشور نیز همراهیهای خود را در این خصوص انجام میداد و شرایط را برای تداوم مناسبات فراهم میکرد. در خصوص مساله قرارداد الجزایر باید بگویم که اگر چه میتوان برخی کم کاریها را از ناحیه عراق مشاهده کرد، اما یقیناً شرایط و مشکلاتی که در طول این ۱۶ سال گریبان عراق نوین را گرفته مانع از آن شده است که بغداد تعهدات خود را در خصوص این قرارداد مانند لای روبی شرط العرب انجام دهد. عراق در طول این مدت چند سال درگیر اشغال نظامی امریکا بود، بعد از آن مساله اختلافات سیاسی، داعش و به تبعش درگیریهای نظامی و اکنون مساله بازسازی عراق نیز از جمله موانعی بودهتا این کشور نتواند آنگونه که باید در این خصوص فعالیت لازم و همکاری مفید خود را با ایران داشته باشد، آن هم در شرایطی که به نظر میرسد مساله لایروبی و اجرای تعهدات عراق در قرارداد الجزایر بیش از آنکه به سود ایران باشد، به نفع عراق است. چرا که این مساله، هم مناسبات مرزی و هم اقتضائات نظامی- امنیتی دو کشور را ارتقا خواهد بخشید، به خصوص اینکه با ایجاد بسترهای لازم در خصوص کشتیرانی میتوان به حجم تردد دو کشور و همچنین افزایش مناسبات اقتصادی نیز کمک کرد. با توجه به این نکات من امیدوارم که در سفر آقای روحانی حتما اقدامات مثبت و عملیاتی برای به سرانجام رساندن لایروبی شرط العرب انجام شود، چنانکه قبلتر هم این مساله در دستور کار سفر آقای ظریف به عراق هم قرار داشت و از آن طرف امیدوارم که دولت جدید عراق نیز برنامه جدی برای انجام این تعهدات برجایماندهاش داشته باشد.