تدوین نقشه راه هوشمندسازی
علی عبدالهی رییس مرکز فناوری اطلاعات و توسعه اقتصاد هوشمند وزارت اقتصاد میگوید امروز هوشمندسازی نیاز مدیران کشور برای گرفتن تصمیمات بهینه است و باید در این زمینه از ظرفیت دانشگاهها، مراکز تحقیق و توسعه استفاده شده و خلق ادبیات شود. او همچنین صنعتگران را فرا میخواند که برای توان رقابت با دنیا به میدان بیایند و از ظرفیت اقتصاد هوشمند استفاده کنند. عبدالهی همچنین میگوید هسته اندیشهورزی اقتصاد هوشمند در وزارت اقتصاد اکنون در حال تدوین نقشه راه برای دستگاههای این سازمان اعم از بانکها، بیمهها، بورس و... است تا امور خود را در همین راستا دیجیتالی کنند. و این نقشه راه برای سازمانهای تابعه وزارت اقتصاد لازمالاجرا است.
او همچنین نسبت به ظرفیت داخلی تولید دانش و تکنولوژی خوشبین است و میگوید میتوانیم با گسترده پژوهش و تحقیقات وابستگی خود به خارج را کمترکنیم و به این ترتیب امنیت نرمافزارهای مورد استفاده خود را نیز بالا ببریم. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
میگویند این روزها «هوشمندسازی»، یک «نیاز» است. این نیاز را چگونه توضیح میدهید؟ برخی میگویند هنوز برخی پروسهها در ایران الکترونیک نشدهاند، چگونه میخواهیم به سمت هوشمندسازی یش برویم؟
اگر روند توسعه و به کارگیری مقوله کامپیوتری شدن سیستمها و بعد هم فناوری سیستمهای اطلاعاتی و سپس فناوری اطلاعات در سازمانها و بخشهای مختلف را بررسی کنیم به پاسخ این سوال میرسیم. در برههای از زمان مثلا سالهای 1950 و 1960 بر اساس نیازی که در سازمانهای مختلف- البته بیشتر در کشورهای پیشرفته- شکل گرفته این بود که اطلاعاتی جمعآوری شود و با تجمیع آنها دیتابیسی شکل بگیرد. و به این ترتیب با استفاده از آنها سیستمها مکانیزه شود.
اولین سیستمهایی که در این راستا شکل گرفت «پردازش تراکنش» و «پردازش رخداد» بودند. در سالهای بعد آن، نیازهای جدیدتری برای مدیران ایجاد شده و تصمیم بر این شد که از پردازش تراکنشهای (TPS)، مختلف گزارشات مدیریتی گرفته شود. به این ترتیب از سالهای 1970 به بعد سیستمهایی به نام «اطلاعات مدیریت» شکل گرفت که از لحاظ انتزاعی یک سطح بالاتر از TPSها بوده و درگزارشهای تجمیعی و ترکیبی به مدیران و کسبوکارها و تصمیمگیری مدیران کمک میکردند.
در ادامه نیازها گستردهتر شد. جلوتر که رفتیم بر حسب نیاز مدیران و نیاز کارشناسان این سوال مطرح شد که آیا میتوانیم سیستمی داشته باشیم که بتواند در جریان تصمیمگیری سناریوسازیها به ما کمک کند؟ در آن زمان برای پاسخ به این موضوع سیستمهایی برای پشتیبان مدیریت تحت عنوان DSS (سیستم پشتیبان از تصمیم) به وجود آمد.
در ادامه و در سالهای 1980 تا 1990 و 2000 بحث تازهای مطرح شد با این عنوان که با توجه به اینکه مدیران ارشد اجرایی، مدیران عامل و... با تعدد وظایف روبرو هستند و معمولا باید بتوانند به سرعت به دادهها دسترسی داشته باشند، به چه چیز نیاز دارند؟ اینجا دیگر بحث سرعت در آنالیز کردن مطرح میشود. همین زمینه ایجاد سیستم اطلاعاتی اجرایی (EIS) برای مدیران اجرایی مطرح شد و شکل گرفت.
آنچه گفتم روند توسعه سیستمهای اطاعاتی در سازمانها با توجه به نیازمندیها بود. اکنون ولی نیازمندی مدیران ما این است که بتوانند از این حجم از دادهها که شکل گرفته استفاده بهینهتری بکنند. چه بسا این سیستمها قابلیت این را داشته باشند که یکسری روندها را خودشان در دل خود بررسی کنند و هشدارهای لازم را به مدیران بدهند که مدیران بتوانند تصمیمهای هوشمندانه و بهینهتری اتخاذ کنند. در همین راستا به نسلی از سیستمهای اطلاعاتی به نام «خبره» میرسیم. مسیر تکمیل شده این نوع سیستم اطلاعاتی به «سیستم هوشمند» میرسد. بنابراین این بر اثر نیاز مدیران شکل گرفته است. اکنون هوشمندسازی نیاز مدیران است. هماکنون ما با انبوهی از دادهها روبرو هستیم که نیاز داریم از آنها بهینهتر استفاده کنیم. نیاز داریم که یک ابرسیستم ایجاد کنیم که با یکسری الگوریتمها و ابزارهای هوشمندسازی دادهها را تحلیل کنیم. اکنون ما نیز در وزارت امور اقتصادی و دارایی برای اتخاذ تصمیم در زیر مجموعه خود که شامل سازمانهای عریض و طویلی مانند سازمان امور مالیاتی، گمرک، بورس و.... میشود به دنبال ایجاد کردن سیستم هوشمند هستیم که بتوانیم تصمیمات بهینه اتخاذ کنیم.
در سال 2013 مدیران ارشد وقت گوگل کتابی به نام عصر جدید دیجیتالی منتشر کردند که این کتاب حاوی اطلاعات جالبی است. در این کتاب تاکید شده که امروزه وارد «پارادایم نوین» شدهایم یعنی علاوه بر اینکه فناوریها و تکنولوژی تغییر کرده نحوه جهانبینی آدمها نیز تغییر کرده است، حداقل نسل بعد از ما دچار تغییر و دگرگونی جدی خواهد شد.
در نظر داشته باشید نسل ما و نسلهای قبل ما در یک فضای سنتی رشد کردهاند ولی امروز کودکان در پروسههای رشد خود با اینتر نت و سامانههای مربوطه به آن آشنا میشوند بنابراین نحوه نگرش این افراد با ما و دنیای ما متفاوت است. در اثر همین است که میگوییم پارادیمها عوض شده است. اگر دقت کنیم میبینیم که واقعا هم با ورود سامانههای مربوطه مانند گوشیهای هوشمند اتفاقات بزرگی رخ داده است. هر چه هم که جلوتر میرویم استفاده از این ابزارآلات گستردهتر میشود. در کنار این، اتفاقات مربوط به «آیتی»، هم قابل توجه است اکنون ظرفیت ذخیرهسازی دیتاها گسترش فراوانی یافته و سرعت پردازشگرها دو برابر شده است. در عین حال اطلاعات بسیار گستردهای با فاصله زمانی کوتاه در اختیار افراد قرار گرفته است. نگاهی به نرخ نفوذ اینترنت بیاندازید حدود 70 درصد شده است و حتی تا روستاها نیز مورد استفاده قرار میگیرد. وقتی حرف پارادایم نوین میشود، یعنی دقیقا همین. تغییرات اساسی که ما نیز ناگزیریم خود را با آن همراه کنیم.
از سال 2015 به بعد میبینیم که مباحث هوشمندسازی آرام آرام مطرح میشود و از سال 2017 و 2018 اندک اندک میبینیم که این مباحث تئوریزه شده و از ظهور عصر چهارم سخن به میان میآید که به آن عصر هوشمندسازی هم میگوییم. اکنون میبینیم که در مباحث بینالمللی این موضوعات محل بحث قرار گرفته که «نقش انسان» و «کار انسان» در فضای هوشمندسازی چگونه خواهد بود؟
جایگاه ما کجاست؟
وقتی از پارادایم سخن میگوییم دیگر تن دادن به آن یک الزام است. نمیشود از آن فرار کرد. اکنون بانکها را ببینید مگر میشود بانکی خود را با دنیای دیجیتال بهروز نکند و بقا داشته باشد؟ فرض کنیم بانکی بگوید که من میخواهم به همان مدل سنتی مراجعه مشتریان به بانک و دریافت پول نقد و از طریق کاغذ امور خود را پیش ببرم. به نظر شما در فضای دیجیتالی شدن بانکها چقدر دوام خواهد آورد؟ چقدر عرصه را حفظ خواهد کرد؟
بسیاری میگویند اکنون ادبیات این موضوع در دنیا در حال شکلگیری است و ما نیاز داریم که شاید 5 تا 10 سال دیگر درباره آن بحث کنیم. نکته این است که در بحث «استراتژی»، «ساختار» از استراتژی تبعیت میکند. اگر بپذیریم که همراه شدن با پروسههای هوشمندسازی یک «الزام» است باید ساختارهای متناسب با آن را بچینیم. ما همیشه منتظر میایستیم که اتفاقی در دنیا بیفتد و بعد به دنبال آن میافتیم که ساختار آن را ایجاد کنیم. در حالی که میتوانیم خودمان با جریانات بینالمللی همراه باشیم. اکنون در وزارت اقتصاد سعی ما بر این است که با تعیین استراتژی، زمینه لازم را برای ساختارهای مورد نیاز ایجاد کنیم.
ظرفیت لازم وجود دارد؟
همین الان در بخش «مصادیق» اتفاقات مهمی افتاده است مثلا در بورس اخیرا معاملات الگوریتمی شکل گرفته، آییننامههای آن تهیه شده و همچنین « API» به کاربران آن داده شده است و یکسری رویدادها هم برگزار شده است که همگی مصداق بارز هوشمندی هستند. در مجموع در ایران هم اتفاقات خوبی افتاده است که ما از آن غافل نیستیم. بحث اشیای هوشمند، هوش مصنوعی و... شکل گرفته و بسیاری از ایرانیان در بحث تحقیق و پژوهش در این حوزه ورود کردهاند. در گزارشگری الکترونیک هم اتفاقات خوبی افتاده است. همه این موارد نوید این را میدهند که ما میتوانیم هرچه سریعتر پای خود را در پارادایم نوین بگذاریم. هرقدر آگاهانهتر و فعالانهتر به سمت آن برویم در آن موفقتر خواهیم بود.
کشوری مثل چین ورود خود به این حوزه را از طریق تولید محتوا و مقاله پیگیری میکند. نگاهی به مقالات در این حوزه هم نشان میدهد که چین موفق شده در سالهای اخیر در این حوزه در دنیا پیشی بگیرد. ابتدا اینکه بفرمایید ایران در حوزه تولید محتوا در این عرصه چه جایگاهی دارد و اگر قرار باشد متولی پیدا کند، آن کدام دستگاه خواهد بود؟
مقولاتی مثل اقتصاد هوشمند، اقتصاد دیجیتالی و... موضوعاتی چند بعدی و چند وجهی هستند و به عبارت دیگر افراد و تیمهای مختلف باید درگیر آن شوند که ذینفع هستند. وقتی از «اقتصاد هوشمند» صحبت میکنیم هم دانشکدههای «اقتصاد» و هم «مدیریت» و هم مثلا «علوم کامپیوتر» و «مهندسی کامپیوتر» میتوانند به آن ورود کنند. مثلا در اقتصاد از اقتصاد پلتفرمی، اشتراکی، هوشمند و دیجیتالی صحبت میشود. در دانشکدههای کامپیوتر میتوان مباحث مربوط به هوشمندی را واکاوی کرد معاملات الگوریتمی که در بورس و بازار سرمایه کاربرد دارد حاصل کار در دانشکده کامپیوتر است. از طرف دیگر گروهی باید بتواند مجموع آنچه بحث میشود را کنار هم بگذارد و به کار ببندد طبیعی است که دانشکدههای مدیریت میتوانند به آن ورود کنند. در نهایت پژوهشکدههای اقتصادی هم هستند که برای ورود به این مباحث مناسبند. علاوه بر این ما رشتههایی به نام مهندسی آیتی هم داریم که مباحث هوش مصنوعی را پیگیری میکنند که مجموعه اینها ظرفیت خوبی برای پرداختن به موضوع «اقتصاد هوشمند» را ایجاد کرده است. باید بگویم که اکنون در این فضا خوب کار شده است. «اقتصاد الکترونیک»، «کسبوکارهای الکترونیک»، «مالیات الکترونیک» و... همه در قالب مقاله و پایاننامه و... مورد بحث قرار گرفته است. البته برخی محتواها متناسب با نیازهای واقعی ما شکل نگرفته است و آن نیز به این علت است که بسیاری از مقالات کار شده بدون توجه به نیازهای داخلی به بحث ترجمه ورود کردهاند که بهتر است این موضوع مورد توجه قرار گیرد.
برای محتواسازی علاوه بر پیگیری تولید و انتشارمحتوا چه کار دیگری میتوان کرد؟
به نظرم برای اینکه محتواسازی کنیم باید از ظرفیت رسانهها استفاده کنیم. اکنون برخی رسانهها به این موضوع ورود کردهاند و این خوب است.
ممکن است بسیاری بگویند که این مباحث فعلا غریب است ولی من مخالفم همانطور که گفتم اکنون با تغییر پارادایم روبروییم و بنابراین ورود به بحث اقتصاد هوشمند برای ما ضرورت دارد. تولید محتوا در رسانهها کمک میکند که گوش مخاطب با آن آشنا شود.
در عین حال باید در دانشگاهها سخنرانیهای لازم برگزار شود که دانشجویان با آن آشنا شوند. همچنین باید تلاش کنیم صنایع نیز ورود کنند و صنعتگران ما نیز با جهان تازه آشنا شوند.
به هر حال بسیاری از اعضای هیات علمی ما به ویژه در حوزه اقتصاد که شما پیگیر آن هستید از این فضا دور و درگیر مباحث دیگری مانند اینکه اقتصاد دولتی بهتر است یا اقتصاد آزاد هستند. چطور میتوان از آنها خواست که فضا را برای ورود دانشجویان به مباحث مربوط به اقتصاد هوشمند باز کنند؟
اکنون سرعت تغییر و تحولات بسیار زیاد است. همه آنچه ما درباره شبکههای اجتماعی، IOT، فینتکها و... بحث میکنیم مربوط به 20 سال اخیر است. دقت کنید راجع به 100 سال قبل صحبت نمیکنیم. اکنون سرعت تغییرات هم تغییر کرده است اگر در گذشته باید هر 100 سال منتظر یک تحول خاص میبودیم اکنون هر 2 سال تحولات شگرفی رخ میدهد. زمانی که رسانهای مثل تلویزیون در جهان شروع به کار کرد، طی 50 سال موفق شد خود را در جهان اشاعه دهد. بااین حال دیدیم که گسترش تلفن همراه 10 سال زمان برد و اکنون شبکههای اجتماعی به سرعت بسیار بالایی بعضا تا چند ماه در جهان اشاعه مییابند. موضوع این است که دانشگاههای ما هنوز در فضای سنتی هستند و با تغییرات جهان همراه نمیشوند. برخی حتی مقاومت میکنند و میگویند این هوشمندسازی هم موجی است که خواهد خوابید. اینها همه چالشهایی است که ما با آن مواجهیم و باید برای آن برنامه بچینیم.
شما دقیقا در مرکز فناوری اطلاعات و توسعه اقتصاد هوشمند وزارت اقتصاد چه میکنید؟ برای این چالشهایی که مطرح شد چارهجویی میکنید؟
ما اکنون گروه تحقیق و توسعه داریم که میخواهیم به واسطه آنها ادبیاتسازی کنیم. هسته اندیشهورزی به نام اقتصاد هوشمند داریم که در آن خبرگان موضوع هوشمندسازی گرد هم جمع شدهاند و تلاش میکنند که برای تولید محتوا اقدامات لازم انجام گیرد. در پژوهشکده امور اقتصادی هم فعالیتهایی در حال انجام است. پیشنهاد ما این بوده که در این پژوهشکده یکی از گروههای اصلی به انجام پژوهش در حوزه اقتصاد هوشمند بپردازد. در مرکز ما هم به دنبال آن هستیم که یکی از گروههای خود را اقتصاد هوشمند نامگذاری کنیم و به دنبال آن باشیم که آثار مهم بینالمللی این حوزه را ترجمه کنیم، در دانشگاهها، همایشها و... حضور بیابیم و به تحقیق و توسعه بپردازیم.
چشماندازی برای دستگاهها تعریف کردید؟
هسته اندیشهورزی مربوط به اقتصاد هوشمند که من نیز عضو آن هستم این روزها به دنبال تهیه نقشه راه برای موضوع «اقتصاد هوشمند» است. ما به دنبال آن نیستیم که فقط ادبیات تولید کنیم میخواهیم برای دستگاهها هم افق ترسیم کنیم. در واقع مثل همین سند بانکداری دیجیتال مبتنی بر پارادایم هوشمندسازی قرار است نقشه راه دستگاهها هم تهیه شود و بعد طبق آن برای دستگاهها روشن میشود که باید در چه مسیری حرکت کنند.
چقدر اختیار دارید؟ مثلا فرض کنیم که دستگاهها در پیشرفت نقشه راه کاهلی کردند چه ابزاری برای مدیریت دارید؟
خوشبختانه در وزارت اقتصاد شورای راهبری فناوری اطلاعات و ارتباطات شکل گرفته است که رییس آن وزیر اقتصاد بوده و رییس «مرکز توسعه فناوری اطلاعات و اقتصاد هوشمند»، دبیر آن است. همچنین معاونین نیز عضو این شورا هستند. این شورای این قدرت را دارد که هر چه مصوب میشود، لازم الاجرا کند. به عبارتی آنچه به عنوان نقشه راه تصویب میشود باید ابلاغ و اجرا شود. در نتیجه خوشبختانه در این زمینه تدابیر لازم اندیشیده شده است.
پیشتر از دوره شما مباحث دولت الکترونیک در این وزارت خانه پیگیری میشده و هر دوره با تغییر مقام عالی وزارت، بطور کلی برنامهها متوقف میشود. چه افقی برای ادامه کارتان در دولت بعد میبینید؟ به هر حال از عمر دولت وقت دو سال بیشتر نمانده در حالی که آنچه امروز شما مطرح میکنید نیاز به برنامهریزی طولانیمدت دارد؟ چه برنامهای دارید برای اینکه بعد شما هم اموراتی که پایهگذاری کردید پیگیری شود؟
وظیفه ما این است بر اساس فرصتی که شناسایی کردیم کار درست را انتخاب کنیم. مسیر درست به نظر ما و بر اساس تحقیقاتی که انجام دادیم و تجربیاتی که هر یک داشتهایم و... هوشمندسازی است. ما فکر کردیم اگر در مسیر درست گامبرداریم دیگران نیز آن را ادامه خواهند داد. البته همه بسته به این است که چقدر بتوانیم درست ریلگذاری کنیم و شیرینی این بحث را به آحاد جامعه بچشانیم. با این حال ما همه تلاش خود را خواهیم کرد و تاکید میکنم ما معتقدیم که توانستهایم انتخاب درست انجام دهیم.
البته چالشها بسیار است. همین شفافیت و اینکه بسیاری تلاش خواهند کرد مقابل روند هوشمندسازی بایستند.
ما چشم خود را به روی چالشها نبستهایم. ما میدانیم که چالشهای بزرگی مثل یکپارچگی و تعاملپذیری داریم. در عین حال بسیاری از امور هنوز الکترونیک نشده است. چالش شفافیت بسیار جدی است. ما از «اپن دیتا»، سخن میگوییم در حالی که بعضی دستگاهها دادههای مبنا هم به ما نمیدهد. ولی چه کار باید کرد؟ تلاش ما این است برای آنها راهحل بگذاریم. جالب است بدانیم که کشورهای پیشرو در دنیا در حال ارایه معماری سازمانی به سمت هوشمند هستند. به هر حال ما باید تلاش خود را برای رفتن به این سمت بکنیم.
درباره شفافیت هم که مورد تاکید شما بود باید بگویم شفافیت مقولهای است که فقط نمیتوان از طریق پیشرفت آیتی به آن دست یافت. قوانین و مقررات، زیرساختها، ساختارها و... هم باید متناسب با آن به کار بیایند. اگر بخواهیم شفافیت بهکار بیفتد باید تحولات لازم ایجاد شود. با این حال هرقدر سیستمها مکانیزه شود البته باید بر بستر ساختارهای مناسب ایجاد شود، میتوانیم شاهد انتظار افزایش شفافیت و کاهش فساد باشیم.
خطری وجود دارد و ان هم این است که در بحث هوشمندسازی نیز مانند باقی اقتصاد به وارداتچی تبدیل شویم. اکنون میبینیم که شرکتهای ساختمانی برای واردات سیستم هوشمند چطور میتازند. افق را چطور میبینید؟
این موضوع مهمی است و نیاز به بحث مفصل دارد. ولی بطور خلاصه باید بگویم که امروزه دانش «آیتی» در ایران در وضعیت خوبی قرار دارد و دست کم در منطقه ایران حرف برای گفتن دارد. ما جوانان باهوش و با استعدادی داریم و از طرفی در دانشگاهها رشتههای مهندسی آیتی و ... وجود دارد. در نتیجه سبقه مناسبی برای تولید دانش وجود دارد. در عین حال ایرانیان ویژگی دارند و آن این است که در ایران مردم تکنولوژی را هضم میکنند. همانطور هم که میبنییم نیروهای انسانی ما وقتی از ایران خارج میشوند در این حوزه در سطوح بالایی مشغول بهکار میشوند اینکه چقدر بتوانیم از ظرفیتهای خود به درستی استفاده کنیم به نظر من به حکمرانی بستگی دارد. ما باید بتوانیم به استارتآپها اعتماد کنیم. البته قطعا آنها هم ممکن است نواقص و ایراداتی داشته باشند ولی به هر حال باید مورد اعتماد قرار بگیرند و حمایت شوند. در نتیجه به نظر من توان خوبی وجود دارد که باید مورد استفاده قرار گیرد.
همین حالا میزان وابستگی به خارج پایین است و هر روز نیز کمتر میشود. ما در بورس، بیمهها و بانکها با تکیه با ظرفیت دانش داخلی موفق شدهایم دیجیتالی شدن پروسهها را انجام دهیم. البته هنوز جای کار بسیاری وجود دارد. اکنون میزان وابستگی خارجی برخی کشورها مانند هند بسیار اندک است و در برنامهنویسی پیشرفتهای خوبی داشتهاند و ما نیز باید به همان سمت و سو حرکت کنیم. البته منظورم از عدم وابستگی این نیست که نباید دانش و تکنولوژی وارد کنیم. به نظر من ما از ظرفیت خارجی میتوانیم و باید استفاده کنیم و البته موردی که باید جدا از آن خودداری کنیم وارد کردن یک نرمافزار خاص و به کار بستن آن است. ما نمیخواهیم بسته عمل کنیم ولی برای تامین امنیت باید ضرورتها را لحاظ کرد.