#ببخشید_که_اسمت_نوتردام_نیست
بازار جهانی تبریز، مسجد جامع ساری، کلیسای نوتردام یا حتی موزه ملی برزیل در سوختنشان در آتش، با یکدیگر تفاهم داشتند، اما در هیچ چیزِ دیگری نمیتوان شباهتی با یکدیگر برایشان متصور شد...
بعد از افطار چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت، شعلههای آتش به دلیلی که هنوز نامعلوم است، از سرای دو دری (ایکی قاپیلی) در بازار جهانی تبریز زبانه کشید، یگان حفاظت میراث فرهنگی پایگاه بازار جهانی تبریز، خبر را به گوش آتشنشانان رساند و از نیمه شب نخستین تصاویر و خبرها از آن در فضای مجازی دست به دست شدند. حتی به گفته خبرنگاران محلی، اصناف فعال در این بازار تاریخی، به محل ورودیهای منتهی به سرای دو دری رسیدند و تا صبح شاهد خاکستر شدن سرمایهشان بودند، آنهم درست در نقطهای که ۱۰ سال قبل هم با هُرم آتش اتصالی برقها، زندگیشان دود شد و به هوا رفت! اما مسوولان معاونت میراثفرهنگی که فردای آن روز قصد حضور و بررسی وضعیت را داشتند، به چند دلیل یکی زلزله چند ریشتری و دیگری بارش شدید بارانی که پروازها را لغو کرده بود، نتوانستند تا ۲۰ اردیبهشت خود را به بازار تبریز برسانند و سرانجام پا روی خاکستر دو دالان از سرای «دو دری» در بازار گذاشتند تا روی آوار سوخته بررسیهایشان را انجام دهند. اما در این میان اتفاقی جالب توجه اما شاید از دید برخی افراد بیارزش و چیپ رخ داد، شروع یک مقایسه با هشتگهایی مانند «ببخشید که اسمت نوتردام نیست»! همه این مقایسه از آنجا شروع شد که با آتشگرفتن بخشی از کلیسای «نوتردام» پاریس در ۲۶ فروردین، از سلبریتیها گرفته تا مردم عادی در ایران و کشورهای دیگر با انتشار عکسهای یادگاری از این کلیسای تاریخی که آنهم در فهرست میراث جهانی ثبت شده، آه از نهادشان درآمد و حتی سرمایهگذاران بزرگِ فرانسوی که مالیاتهای معوقه به دولت داشتند، با هزینههای نجومی، اعلام کردند که قصد پرداخت بخشی از هزینههای بازسازی را دارند. اما فقط ۲۳ روز بعد، دستکم دوستداران میراث فرهنگی با یک دوگانگی در رفتارهای مردم کشور مواجه شدند. افرادی که با ثبت گریه و دعاهای مردم فرانسه در زمان سوختن کلیسا برای سالم ماندن اثر جهانیشان و بر سر کوبیدن نبود سرمایهگذارانی که در این طور مواقع فقط شماره حساب میدهند و دستِ یاریشان در جیب پشتشان پنهان شده، مسوولان میراثفرهنگی را نمادی از عامل تخریب آثار تاریخی در کشور میدانستند، حالا خودشان هم سکوت کردند و هیچ حرف و تصویری از بازار جهانی شده تبریز نداشتند تا رو کنند، شاید هم اصلاً خبری از این اتفاق نداشتند! درست مانند صفحههای مجازی که سوتوکور بودند جز تعداد انگشتشماری که آنها هم به مذمت همین بیخبری و سکوت سپری کردند. این مذمتگران در صفحههای خود در فضای مجازی این طور نوشته بودند؛ «بازار تبریز هم سوخت و صدا از هیچ کداممان در نیامد. این واقعیت ماست که بگوییم فرانسویها برای نوتردام فلان کردند و برندهای معتبر عطر و ادکلن هرکدام چند صد هزار دلار پول دادند اما به بازار تبریز میرسیم راه کوچه علی چپ را پیشگیریم. جامعهای با این همه دوگانگی همین میشود که داریم.» «گویا هیچ کس آرزوی دیدن بازار تبریز را نداشت. هیچ کس خاطرهای از آن نداشت. هیچ کس لحظه به لحظه عکسهای سوختن بازار را نگذاشت. چون با تنِ آتش گرفته بازار تبریز نمیشد به اندازه کلیسای نوتردام پز داد و احساس اروپایی بودن کرد و برای از بین رفتن یک اثر تاریخی ابراز تأسف کرد.» «نامت اگر نوتردام بود به عزایت مینشستند! اما چه کنیم که فقط بزرگترین بازار مسقف و یکی از شاهکارهای معماری جهانی! به هر حال خیلیها نمیدانند که معماری متکبرانه گوتیک فرانسه برایت خبردار میایستد!»