سواد مالی به کمک مدیریت هزینه خانوار می آید
گروه بورس|سمیرا ابراهیمی|
در روزهای ابتدایی اردیبهشت سال جاری، از اولین جلد کتاب سواد مالی شخصی رونمایی شد. این کتاب، نسخه ترجمه شدهای به قلم یک خواهر و برادر امریکایی به نام های ژوان اس رایان و کریستی رایان است که توسط شاهین احمدی(مدیر آموزش سازمان بورس و اوراق بهادار) و بهروز خدارحمی (مدیرعامل گروه مالی سپهر صادرات و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس)، ترجمه شده است. در مقدمه مترجمان آمده است که هدف از نگارش این کتاب، آموزش سواد مالی و مالی شخصی در قالب مفاهیم اولیه مدیریت پول،طرح ریزی شغلی، پس اندازو سرمایه گذاری،مدیریت اعتبارات و طرح های بازنشستگی است و درنهایت به خوانندگان کمک می کند تا با کشف راهبرهای موفق در جهت رشد و حفاظت ثروت و تسهیل تصمیم گیری آگاهانه، عمل کنند.
سواد مالی، یکی از سوادهای 6 گانه ای است که یونسکو آن را به عنوان ملزوم باسواد بودن در قرن حاضر در کنار سطوح دیگر سواد نظیر سواد عاطفی، سواد ارتباطی، سواد رسانه ای، سواد تربیتی و سواد رایانه ای تقسیم بندی کرده است.
نگاهی عمیق تر به مفهوم وجود این کتاب، در روزگاری که تورم کشور از 50 درصد تجاوز پیدا کرده، قدرت خرید کاهش یافته، دخل به خرج نمی رسد، حفظ ارزش پول با مفاهیم سفتهبازی و سرمایه گذاری التقاط دارد و در یک کلام مردم از لحاظ مالی گیج و ضعیف شدند، ضرورت یادگیری سواد مالی برای مواجهه بهتر در روزگار سخت اقتصادی و حتی آماده ماندن برای روزهای آسان اقتصادی، ضرورتی غیر قابل انکار است. به همین منظور مصاحبه ای مفصل با مترجمان این کتاب در خصوص وجه ضرورت ترجمه کتاب و وضعیت سواد مالی درجامعه داشتیم که بخش اول این مصاحبه امروزمنتشر و در نوبت دوم نیز به بررسی وضعیت عملکردی بازارها و آینده جامعه در این اوضاع اقتصادی پرداخته ایم که چند روز دیگر در همین صفحه منتشر خواهد شد.
ضرورتی که باعث شد شما به انتخاب این کتاب و ترجمه آن بپردازید، چه بوده است؟
خدارحمی: وقتی که در تنگناهای اقتصادی قرار میگیریم، توجه افراد به دخل و خرج در سطح فردی و خانوادگی اهمیت پیدا میکند. ممکن است که زمانی، درآمدهای ما بیشتر از مخارج ما باشد و در آن زمان اگر کمی ولخرجی هم داشتهباشیم، اتفاقی رخ ندهد. اما وقتی که در تنگنای اقتصادی قرار میگیریم و افزایش درآمد هم نداریم، ناچار خواهیم بود که با درآمد سالهای قبل خود، با هزینههای بیشتر زندگی کنیم. به همین دلیل توجه به این که تصمیمات خود را هوشمندانهتر بگیریم و به پارامترهای مالی توجه کنیم، در اولویت قرار میگیرد. در کشور ما، کتابهایی زیادی را به صورت ترجمه در بخش بندی سواد مالی شخصی داشتیم اما همه آنها از نقصی رنج می برند و آن عدم درج تفاوت محیط اقتصادی و کسب و کار در ایران، نسبت به سایر نقاط دنیاست . در تمام این کتاب ها مصادیقی وجود دارد که به درد خواننده ایرانی نمی خورد. به طور مثال در بسیاری از این کتابها، مبحثی به نام مالیات بر فرد عنوان می شود. اما خواننده ایرانی میگوید من که به عنوان یک شخص، اظهارنامه مالیاتی ندارم، پس این کتاب به درد من نمیخورد. در واقع بخش زیادی از مفاهیمی که در ایران کاربرد ندارد، موضوعات مربوط به استفاده از کارت اعتباری است. درحالی چنین دغدغهای برای خواننده ایرانی وجود ندارد و فعلا به جز کارت نقدی، کارتی در دسترس نیست.
موضوع دیگر این است که توصیههایی که برای مخاطب سواد مالی در کشورهای غربی توسعه یافته میشود، به دلیل تورم بالایی که در ایران وجود دارد، برای ما قابل استفاده نیست. همچنین به خاطر نرخ بهره بانکها در ایران بلااستفاده است.
بنابراین ضرورت وجود این کتاب از آنجا استارت خورد که ما مجموعه کارهای مستمر و طولانی مدتی را قرار است پایه گذاری کنیم. یکی از این موارد، این است که در این کتاب و کتاب های بعدی، دانشی که درغرب در قالب کتاب های مختلف ترجمه می کنیم را حتما بومی سازی کنیم که برای مخاطب ایرانی قابل استفاده باشد، به همین منظور انتشار جلد اول کتاب سواد مالی شخصی کلید خورد.
احمدی: اگر وضعیت کار و درآمد ایرانی ها در بستر تاریخ را مشاهده کنیم، می بینیم که در گذشته حتی اگر افراد کار هم نمی کردند، پدر، مادر، عمو، عمه، خاله یا دایی حضور دارشتند که حمایت مالی انجام دهند. در آن زمان خانواده حمایت زیادی میکرد، تراکم جمعیت شهری زیاد نبود، زمین به وفور بود و می توانستند نیازهای اولیه خود را فراهم کنند.
اما در سبک زندگی مدرن، طبیعی است که هزینهها بالا رفته و مدیریت هزینهها اهمیت پیدا میکند. در این شرایط سواد مالی میتواند به افراد کمک کند که خود را از محیط پیرامون خود مستقل کرده و از پس هزینههای زندگی خود بر بیایند.
از سوی دیگر مشاهده میکنیم تبی در ایران شکل گرفته که کتابهای زیادی در زمینه خودیاری منتشر شده اند، اما عمدتا مفاهیم گنگ و مبهمی را ارائه میکنند در اینخصوص که چطور پولدار شویم، چطور مستقل شویم و امثالهم. بنابراین ما تلاش کردیم کتابی ارائه کنیم که با ادبیات نه چندان غریبه برای عوام باشد تا خواننده عام بتواند از آن استفاده کند. بنابراین در شرایط فعلی که مدیریت هزینه و درآمد برای افراد اهمیت زیادی پیدا میکند، این کتاب میتواند در اخذ تصمیم بخردانه به افراد کمک کند.
همچنین در این کتاب مبحث مربوط به مقام ناظر واحد مطرح میشود که بر بازار پول، سرمایه و بیمه نظارت میکند. جلد دوم که بیاید،تمام محصولاتی که در این 3 بازار وجود دارد، بهطور کامل پوشش داده میشود.
خدارحمی: به دلیل دیگری نیز ضرورت ایجاب میکرد که این کتاب تدوین شود. اکنون جامعه عطش یادگیری مفاهیم مالی را دارد و همین موضوع باعث شده است افراد زیادی از این فرصت، بهرهبرداری سوداگرانه داشته باشند. زیرا افرادی که تشنه این مباحث هستند به مطالعه کتاب 300 صفحهای نمیپردازند که دخل و خرج خود را مدیریت کنند و به سواد مالی دست پیدا کنند. در این شرایط، سوداگران و موجسواران در قالب جمله و پند، پکیجهایی آماده کردهاند و به این افراد میفروشند، بدون این که تخصص این حوزه را داشته باشند. این موضوع نشاندهنده این است که این نیاز در جامعه وجود دارد اما خوراک مناسب مطالعاتی موجود نبود که همین امر نیز مزید برعلت ترجمه این کتاب شد.
سواد مالی،یکی از سوادهای 6 گانه ای است که یونسکو تعریف کرده اما ایران در این بخش از سواد، بسیار فقیر است. به نظر شما، چه راهحلهایی برای افزایش این بخش از سواد در جامعه ایرانی وجود دارد؟
خدارحمی: اصطلاحا گفته میشود آدمهایی ثروتمند میشوند که همه ابعاد ثروت را در خود داشته باشند. تعبیر هوش نیز همینطور است. زمانی گفته میشد که هوش ریاضی که با آیکیو سنجیده میشود، معیار هوشمندی و هوشیاری است. اما بعدها مشخص شد که تنها افرادی که در تست وکسلر نمره بالاتری دریافت میکنند و آیکیوی بیشتری دارند، لزوما در جامعه تحت عنوان افراد موفق شناخته نمی شوند. سپس نتیجهگیری کردند افرادی که میخواهند موفق شوند، باید ذکاوت های مختلف را با مهارت پیش ببرند. بهطور مثال یکی از هوشهایی که در این طبقهبندی 9گانه وجود دارد، هوش فیزیکی است. به این تعبیر که افراد تا چه اندازه به سلامتی فیزیکی خود اهمیت می دهند. چقدر ورزش میکنند و تندرست هستند. حال اگر فردی در زمینه یکی از این هوشها که هوش موسیقایی یا ریاضی یا مالی یا ... است، خیلی پیشرفت کند اما به جسم خود نرسد و مستعد بیماری باشد، نشان می دهد که هوش فیزیکی ندارد. بنابراین به کسی ثروتمند میگویند که نازلترین سطح تندرستی را داشته باشد و در سطوح بالاتر، مهارت فیزیکی لازم را کسب کند. بنابراین این طبقه بندی می گوید که وقتی یک هوش داری، از سایر هوش ها بینیاز نیستی، بلکه باید تمام موارد را داشته باشیم که یکدیگر را تکمیل کنند زیرا این ابعاد هوش، با یکدیگر همپوشانی ندارد. اگر یک فرد بهطور متناسب تمام این هوشها را داشته باشد، موفقیت خود را تضمین کرده است و به صورت کاریکاتوری رشد نمیکند. اما در این کتاب تنها به هوش مالی توجه شده، البته به این معنی نیست که سایر اقسام هوش بیاهمیت هستند، بلکه ساحت این کتاب برای این است که به این حوزه بپردازیم.
حال این که در هوش مالی چطورقرار است رشد کنیم، گفته می شود که افراد باید درک و توجه بیشتری نسبت به پارامترهای مالی داشته باشند. این کتاب تلاش می کند که تمام شؤون زندگی را با ذره بین مالی و اقتصادی ببیند. برای مثال اگر قبلا سفر رفتن تنها برای ما جنبه آرامشبخشی و خوشگذرانی داشت، اکنون باید به بعد اقتصاد ی هم فکر شود . در مباحث تربیتی نیز باید تربیت اقتصادی مطرح میشود. در بعد شغل نیز این موضوع مطرح است. همه ما اگر عمر کاری خود را به دو بخش تقسیم کنیم، این پتانسیل را داریم که در نیمه اول عمر کاری، در آمد بیشتر از مخارج را داشته باشیم .اما در نیمه دوم عمر کاری به دلیل گسترش خانواده و افزایش هزینه ها، معمولا مخارج بیشتر از درآمدهاست. بنابراین برای داشتن زندگی مرفه مستمر و پایدار، باید از مازاد درآمد نیمه اول به شکلی پس انداز و سرمایه گذاری کنیم و کامروایی معوق داشته باشیم که بتوانیم در نیمه دوم هم زندگی آرام و بی دردسری را تجربه کنیم. این کتاب، تکنیک های دستیابی به این موارد را آموزش میدهد تا از بعد مالی، هوشیارتر شده و این وصف برای افرد ایجاد شود که شم اقتصادی دارند.
در ایران رفتار توده ای، به دلیل سواد رسانهای اندک افراد و به تبع آن سواد مالی کمتری که دارند ایجاد می شود. تشخیص این که کارایی اخبار چطور می تواند به بهبود سواد مالی افراد منجر شود را چگونه بیان می کنید؟
احمدی: در ۶ هوشی که یونسکو مطرح کرده، این که ذاتی بودن آنها چقدر است، با هم متفاوت است. مثلا گفته می شود که آی کیو تا حد ۹۰ درصد ذاتی است. اما موضوعی مانند سواد مالی کمتر به ذات افراد بستگی دارد. بنابراین در هوشی که یونسکو می شمارد، سوادی مانند مالی نیازمند آموزش بیشتری است. زیرا عمدتا اکتسابی است. اما سیستم آموزش ما مدتهاست سوا مالی را نادیده گرفته است و در این کتاب تلاش شده است که به آن پرداخته شود.
حال آن که آیسکو به عنوان نهاد ناظر بر بورس های دنیا، طی مطالعه ای اعلام کرده است که داشتن سطح بالای سواد مالی، لزوما به بهبود عملکرد اقتصادی منجر نمیشود. مثلا در بازارهای کارا نیز رفتارهای خطادار محسوس و طبقهبندی شده وجود دارد. پس لزوما سواد مالی نمی تواند تمام مشکلات را حل کند. بنابراین نه تنها باید تصمیم گیرنده آموزش ببیند، بلکه کسی که خوراک تصمیم گیری را هم فراهم می کند یا ناظر را نیز باید آموزش دهیم. آیسکو می گوید در کنار آموزش باید جرایمی برای کسانی که مانع توسعه سواد مالی می شوند نیز گذاشته شود. همچنین خبرنگاران باید آموزش ببینند. خبرنگارانی که در حوزه بورس فعالیت کنند، باید آموزش ابتدایی ببینند تا اخبار منتشره نیز به کارایی کمک کند. هرچند کارایی هم میتواند در برخی از موارد، منشا ضعف باشد.
خدارحمی: جوامع مانند بازارها، گاهی اوقات خبر محور هستند و گاهی اوقات تحلیل محور. گاهی اوقات خوراک اطلاعاتی را از خبرگزاری ها و رسانهها میگیریم و تحلیل میکنیم. گاهی اوقات با استفاده از صرف خبر، تصمیمگیری میکنیم.
وقتی که جامعه ای به شدت خبر محور می شود، رفتار توده وار زیاد می شود و با یک خبر می توان موج درست کرد.زیرا در این موضوع فرهنگساری نشده و افراد دانش کافی برای این که خودشان به تحلیل بپردازند یا چند خبر را در کنار یکدیگر قرار دهند و پازل تشکیل دهند و سپس تصمیم گیری کنند را ندارند. این موضوع سطحی بودن تصمیم گیریها را نیز نشان می دهد. در جامعهای که هوشمندی مالی ندارد و تنها خبرمحور است، اگر اعلام شود که کالایی قرار است کوپنی شود، همه در صف می ایستند، فارغ از این که تا چه حد این کالا وفور دارد. بنابراین جامعه ای که صرفا خبر محور است و آن را مبنای اطلاعات تصمیم خود قرار می دهد، دچار توده واری هم می شود.
دقیقا یک سال است که به طور اغراق شده ما این رفتار را در جامعه می بینیم. افراد ابتدا برای دلار در صف می ایستادند. سپس برای طلا، بعد از آن ماشین، خانه، بنزین،پیاز، خرما و ... . حال اگر بخواهیم که این مفاهیم تئوری را در جامعه ایران به عنوان نسخه حل این مشکلات تبیین کنیم، به نظر شما استراتژی های آموزشی را چطور بیان می کنید که از رفتارهای غلطی مانند توده واری جلوگیری کند؟
خدارحمی: اسم حرکت توده وار روی آن است. پیشقراول توده به هر سویی که حرکت کند، سایرین نیز به همانسو میروند و امکان تفکر و تعقل برای آنها فراهم نیست. مثلا طی شایعه ای اعلام میشود که دلار میخواهد بالا برود. فردی که این شایعه را میشنود، اگر امکان تحلیل داشته باشد، آن را به دقت بررسی می کند و سپس بر اساس نتیجه بررسیهای خود تصمیم می گیرد. اما در رفتار توده وار، مهم ترین شاخصه این است که افراد در حوزه ای که رفتار گله ای می کنند، دانش حداقلی را ندارند و نمی توانند خوب و بد را تشخیص دهند. بنابراین می توان این امید را داشت که اگر در حوزه های مختلف افراد را باسواد کنیم، تصمیم درست تری در آن حوزه می گیرند. شاید بخش نگران کننده این باشد که وقتی افراد برای خرید کالایی هجوم می آوردند که کمبود در سطح کشور داریم و به اقتصاد کلان کشور آسیب می زند. اما یک آسیب شخصی هم در این موضوع نهفته است که محور تمرکز ماست، به این مضمون که افراد به جای این که خودشان تحلیل کنند، به حرف دیگران عمل می کنند. در نتیجه این رفتار می بینیم که همه افرادی که وارد این بازارها شدند، موفق نمی شوند. مثل فردی که دلار 20 هزار تومانی یا بیت کوین 20 هزاردلاری خریده و ¾ ثروت خود را از دست داده است.
در واقع در این نوع از بازارهای سفته بازی، تنها افرادی که به عنوان اولین ورود کنندگان هستند، منفعت کسب می کنند. ما حتی در بازار بورس و اوراق بهادار که یک بازار کاملا کنترل شده است، می بینیم که سهم اولی هایی که حداقل سواد تحلیل را ندارند، وارد بازار می شوند و به جای این که با یک مجموعه معتبر تحلیلی برای تصمیم گیری سرمایه گذاری خود مشورت کنند، با یک پند وارد بازار می شوند. بارها دیده شده که افراد تازه وارد به بازار که می توانستند با انتخاب درست، کام خود و خانواده را شیرین کنند، با ضرر هنگفتی مواجه می شوند زیرا سهم یا سبدی که انتخاب کردند، انتخاب درستی نبوده است.
ضرورت های آموزشی برای بهبود وضعیت سواد مالی در جامعه و رسیدن به نقطه ایده آل چیست؟
احمدی: مفاد سواد مالی در آموزش و پرورش کاملا نادیده گرفته شده است. اکنون تنها در یک پایه علوم انسانی، اقتصاد خوانده می شود که آن هم درس جامع و کاملی نیست. در مقاطع ابتدایی و راهنمایی هم عملا نادیده گرفته شده است. آنچه در این کتاب به حوزه سواد مالی می پردازد، شبیه یک دوره علمی است که می توان آن را به عنوان آموزگان پایان دوره دبیرستان قرار داد. اکنون تعدادی از کشورهای اروپایی دیپلم گرفتن را منوط به این میکنند که دانشآموزان یک دوره دو الی سه واحدی سواد مالی را بگذرانند. بنابراین آموزش سواد مالی در مقطعی مانند دبیرستان که دانش آموز برای مدیریت پول تو جیبی خود دچار چالش است، برای برخی از مخارج خود پول کم میآورد و طبعا نیاز به آموزش بودجهبندی می تواند مفید باشد.
مباحث ابتدایی تر را نیز با استفاده از داستان، بازیسازی و کارگاه های نقاشی می توان آموزش داد. سواد مالی، بحث اشتغال، شبکه سازی اجتماعی و استفاده مناسب از ارتباطات را نیز بیان می کند. زیرا برای این که بخواهید درآمد داشته باشید، باید کار پیدا کنید. برای کار پیدا کردن باید ارتباطاتی وجود داشته باشد و افراد به حرف فرد جویای کار گوش دهند.
خدارحمی: آموزشهای نظری در دانشگاه و مدرسه اتفاق میافتد، اما آموزش سواد مالی، از دسته آموزشهایی است که فرد بعد از دوران تحصیل برای ورود به بازار کار به آن نیاز دارد. بنابراین اگر کسی تحصیلات آکادمیک داشته باشد اما تحت آموزشهای مهارتی قرار نگرفته باشد، نمی تواند برای داشتن زندگی بهتر گام بلندی بردارد. حال در ترکیب این آموزش در آموزش مدرسه باید توجه شود که در مدارس ما، مباحث آموزشی اولویت بر پرورش دارند در حالی که سواد مالی از جنس پرورش است. به تعبیری، سواد مالی مجموعه مهارت هایی برای پرورش افراد است که لزوما شبیه ریاضی و فیزیک و مجموعه مهارتهایی که تا 50 سال دیگر کار با یک قانون واجد کار کند هم نیست. بنابراین باید مجموعه مهارت ها و ابزارهایی را یاد دهند که هر روز در جامعه بتواند به تصمیم گیری اقتصادی افراد کمک کند.
به نظر شما توسعه سواد مالی چقدر نیاز به آموزش به شهروندان دارد و تا چه میزان به آموزش به سیاست گذار موثر است؟
خدارحمی: ضرورت سواد مالی برای تک تک افراد به مبنای داشتن زندگی بهتر است که به صورت فردی و در مجموعه خانواده شکل میگیرد. اما الزام آموزش و هزینه فرهنگسازی آن، مربوط به دولتمردان و سیاستگذار است. در مباحث مالی و اقتصادی از جنس کلان، ضرورتی ندارد به مباحث سواد مالی دقت شود. زیرا ساحت مباحث سواد مالی، کاربرد شخصی و فردی دارد.
احمدی: اکنون دردنیا، کشور های مختلف نگاههای متفاوتی به این مقوله دارند. بهطور مثال، چندین نویسنده مدیریت ثروت امریکایی شاه بیت مباحث آموزشی خود را مبنی بر این موضوع قرار داده اند که افراد در ابتدا، خالی از هرگونه بدهی شوند. در کشور ما اگر بگویند که می خواهیم استراتژی بدون بدهی شدن را بگذاریم، همه میخندند، زیرا همه می دانیم که مدت هاست تورم حاد داشتهایم، نرخ تورم همواره دو رقمی بوده به همین دلیل در این شرایط توصیه بدون بدهی زندگی کردن، اشتباه است. زیرا وقتی تورم بالای 50 درصد و سود بانکی 20 درصد است، عاقلانه ترین کار این است که با بدهی زندگی کنیم.پس سواد مالی، مبتلابه شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هر کشور است.
اکنون در ایران درآمد سرانه و حداقل حقوق پایین است. بنابراین اولین گزینه سواد مالی در کشور، مدیریت هزینه است و سپس توسعه مهارت است که بتوانند درآمد خود را بیشتر کنند. اتفاقی که از بالا به پایین باید رخ دهد، اصلاح اقتصادی کشور است. اما سواد مالی لاجرم نگاه پایین به بالا دارد.
برش
این کتاب، آموزش سواد مالی و مالی شخصی در قالب مفاهیم اولیه مدیریت پول،طرح ریزی شغلی، پس اندازو سرمایه گذاری،مدیریت اعتبارات و طرح های بازنشستگی است و درنهایت به خوانندگان کمک می کند تا با کشف راهبرهای موفق در جهت رشد و حفاظت ثروت و تسهیل تصمیم گیری آگاهانه، عمل کنند.
نگاهی عمیق تر به مفهوم وجود این کتاب، در روزگاری که تورم کشور از 50 درصد تجاوز پیدا کرده، قدرت خرید کاهش یافته، دخل به خرج نمی رسد، حفظ ارزش پول با مفاهیم سفتهبازی و سرمایه گذاری التقاط دارد و در یک کلام مردم از لحاظ مالی گیج و ضعیف شدند، ضرورت یادگیری سواد مالی برای مواجهه بهتر در روزگار سخت اقتصادی و حتی آماده ماندن برای روزهای آسان اقتصادی، ضرورتی غیر قابل انکار است.
برش
خدارحمی: اصطلاحا گفته میشود آدمهایی ثروتمند میشوند که همه ابعاد ثروت را در خود داشته باشند. تعبیر هوش نیز همینطور است. زمانی گفته میشد که هوش ریاضی که با آیکیو سنجیده میشود، معیار هوشمندی و هوشیاری است. اما بعدها مشخص شد که تنها افرادی که در تست وکسلر نمره بالاتری دریافت میکنند و آیکیوی بیشتری دارند، لزوما در جامعه تحت عنوان افراد موفق شناخته نمی شوند.
ضرورت سواد مالی برای تک تک افراد به مبنای داشتن زندگی بهتر است که به صورت فردی و در مجموعه خانواده شکل میگیرد. اما الزام آموزش و هزینه فرهنگسازی آن، مربوط به دولتمردان و سیاستگذار است.
برش
احمدی: در سبک زندگی مدرن، طبیعی است که هزینهها بالا رفته و مدیریت هزینهها اهمیت پیدا میکند. در این شرایط سواد مالی میتواند به افراد کمک کند که خود را از محیط پیرامون خود مستقل کرده و از پس هزینههای زندگی خود بر بیایند.
اکنون تعدادی از کشورهای اروپایی دیپلم گرفتن را منوط به این میکنند که دانشآموزان یک دوره دو الی سه واحدی سواد مالی را بگذرانند. بنابراین آموزش سواد مالی در مقطعی مانند دبیرستان که دانش آموز برای مدیریت پول تو جیبی خود دچار چالش است، برای برخی از مخارج خود پول کم میآورد و طبعا نیاز به آموزش بودجهبندی می تواند مفید