کودکان ابزار مافیای زبالهگردی
زبالهگردی در ایران پدیده امروز و دیروز نیست. از سال 1302 که شیوه جمعآوری زباله در شهرداری تهران تغییر کرد، مافیای زباله هم قد علم کرد تا امروز که این مافیا قدرتمندتر شده و حالا دیگر رفتگران نیستند که مانند صدسال قبل زبالههایتر را به باغداران بفروشند و سودی عایدشان شود، حالا کودکان اهرم مافیای قدرتمند خرید و فروش زباله هستند که کودکی خود را میان بوی تعفن و انبوه بیماریها از دست میدهند تا گردش مالی 200 میلیاردی از زبالهگردی آنها تنها در شهر تهران عاید نهادهای بالادستی شود که بدون توجه به حقوق کودک و با زیر پا گذاشتن قانون کار به ادامه چرخه اقتصادی فکر میکند. ۱۴ هزار زباله گرد در تهران وجود دارد که از این تعداد چهار هزار و ۷۰۰ نفر آنها یعنی یک سوم کودک هستند. کودکان 11 تا 17 سالهای که روزانه به طور متوسط ۶۰ کیلوگرم زباله جمعآوری کرده و اغلب در کارگاههای تفکیک زندگی میکنند. رسیدگی به وضعیت این کودکان و پایان دادن به زبالهگردی آنها اگرچه سالهاست در میان حرفهای مسوولان به عنوان موضوعی مهم مطرح میشود اما پیدا کردن یک راهحل برای این معضل تاکنون بین دستگاههای مختلف پاسکاری شده و به نتیجه نرسیده است. تازهترین اظهارنظر هم درباره این موضوع روز گذشته از سوی معاون رفاه اجتماعی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی مطرح شد که معتقد است برای پایان دادن به زبالهگردی کودکان باید کار کودکان به رسمیت شناخته شود اما این اظهارنظر در حالی است که در سال 1373، ایران، پیماننامه جهانی حقوق کودک را امضا کرد و تعهدات مربوط به کودکان کار و خیابان را پذیرفت از طرف دیگر طبق ماده 79 قانون کار، اشتغال کودکان زیر 15 سال ممنوع اعلامشده و همچنین بیش از 10 سال از امضای مقاولهنامه منع بدترین اشکال کار کودک در ایران میگذرد.
حل معضل کار کودکان با به رسمیت شناختن آن
آمارها حکایت از آن دارد که بیشتر جمعیت کودکان زبالهگرد را کودکان مهاجر افغانستانی تشکیل میدهند .
احمد میدری، سوی معاون رفاه اجتماعی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی روز گذشته درباره این موضوع با اشاره به نگاه حاکم مبنی بر عدم اشتغال کودکان به عنوان یک ارزش در کشور گفت: وقتی میگوییم کودک نباید کار کند، راه را برای تامین امکانات رفاهی کودکان کار مانند تامین بهداشت میبندیم. درحالی که وزارت رفاه در کنار شهرداری میتواند در این زمینه ورود کند به شرط اینکه این موضوع به رسمیت شناخته شود. میدری گفت: خیلی از ما نمیخواهیم حضور اتباع افغان در ایران را به عنوان ارزش بشناسیم و آن را بپذیریم. ۲ تا 3 میلیون کارگر افغان داریم که ۷۰۰ هزار نفر آنها رسمی هستند. سعی داشتیم برای رسمی کردن ورود اتباع افغان در ایران قدمبرداریم اما خانه کارگر مانع از این کار شد. آنها معتقد بودند که طبق قانون کار ایران باید کارگر ماهر وارد کشور شود و در نهایت برای رایزنی در این خصوص حاضر به شرکت در جلسه نبودند تا به اتفاق نظری مشترک برسیم. او افزود: با وجود دیدگاههایی مثل اینکه افاغنه نباید وارد کشور شوند و قانون کار نباید خدشهدار شود یا کودک نباید کار کند، نمیشود کاری را پیش برد. باید اول راجع به حل این موضوعات جلسات مشترکی با نهادهای مختلف تشکیل شود و درباره بحث و گفتوگو درباره کودکان و اخلاقیات و ارزشهایمان تفکیک قائل شویم. این مشکلات حل نمیشود مگر اینکه درباره سیاست هایمان تجدیدنظر کنیم و به یک اتفاق نظر مشترک برسیم.
لزوم حذف کودکان زیر 15 سال از چرخه زبالهگردی
اظهارات میدری در حالی است که کارشناسان معتقدند، تحت لوای هیچ قوانینی کودکان زیر ۱۵ سال نمیتوانند وارد ساز و کار جمعآوری پسماند شوند. کامیل احمدی، مردمشناس و سرپرست پژوهش زباله گردی کودکان، در مراسم رونمایی از پژوهش یغمای کودکی که در آستانه روز جهانی مبارزه با کار کودکان برگزار شد، گفت: مکانیزه کردن شیوه جمعآوری پسماندها میتواند به این موضوع کمک کرده و نیروی انسانی غیر متخصص را حذف کند. اگر به قوانین نگاه کنیم میبینیم که قوانین خوبی در کشور وجود دارد، اما این قوانین به خوبی اجرا نمیشود. در حوزه مدیریت شهری هم قوانین و آییننامههای خوبی وجود دارد که اجرا نمیشود اما اگر همانها را اجرا کنیم راهگشا خواهد بود.
احمدی با بیان اینکه شهرداری جمعآوری زبالههای تهران را ۲۰۰ میلیارد تومان کرایه داده است، اظهار کرد: برآورد میشود حدود ۱ تا ۱.۵ برابر این میزان پیمانکاران سود میبرند. رتبه بعدی متعلق به ارباب یا صاحب کار است. حلقه آخر این حلقه نیز کودکان قرار دارند. طی چند ماه اخیر دریافتیم تعداد زیادی از کودکان و خانوادههای ایرانی در تهران نیز در حال وارد شدن به چرخه جمعآوری زبالهها هستند، این موضوع به دلیل مشکل اشتغال و در دسترس بودن زباله اتفاق افتاده است. سازوکاری هماکنون وجود دارد که پیمانکاران تنها بخشی از کارگران را بیمه میکنند و آنها با افراد غیرقانونی ادغام شده و در مراکز دولتی و غیر دولتی اسکان داده میشوند. این پژوهشگر افزود: فراهم کردن زیرساختهای آموزش شهروندی از دیگر اقدامات موثر در حل این موضوع خواهد بود. برای مثال هنوز شهروندان زبالههایشان را تفکیک نمیکنند. اگر مسوولیتپذیری شهروندان در تفکیک زباله در منزل اتفاق بیفتد بخشی از این مشکل برطرف خواهد شد. حجم انبوهی از زباله بدون هیچ پرسشی از خودمان را تولید میکنیم بیآنکه بپرسیم چند نفر از ما هنگام خرید از مغازه از گرفتن کیسه پلاستیکی امتناع میکنیم؟ چراکه زندگی شهری ما را بهشدت تنبل کرده است. سرپرست پژوهش زبالهگردی کودکان بیان کرد: برای حل این مشکل باید از مشارکت زبالهگردان برای تدوین قوانین استفاده کرد. ۸۹ درصد از این افراد مهاجران غیرقانونی هستند. این موضوع به این دلیل اتفاق میافتد که در ایران سیستم ویزا و اخذ کار نداریم که باید تسهیل شود. حدود ۱۴ هزار زباله گرد غیر رسمی در کشور وجود دارد، بیشتر این افراد توانستهاند غیرقانونی وارد مرزهای ایران شوند، مالیاتی پرداخت نمیکنند و در نهایت از هر دو طرف به آنها اجحاف میشود. پیشنهاد ما حذف کودکان زباله گرد زیر ۱۵ سال از چرخه کار است. تحت لوای هیچ قوانینی کودکان زیر ۱۵ سال نمیتوانند وارد ساز و کار جمعآوری پسماند شوند. برگشت دادن این مهاجران زیر ١۵ سال با هماهنگی دولت افغانستان و اداره مهاجرت این کشور، سازمانهای بینالمللی با اخذ اجازه عبور از مرز، نظارت سازمان جهانی کار، بهزیستی و سازمانهای مردم نهاد و بازگشت آنها به چرخه آموزش از جمله راهحلهای پیشنهادی ماست.
او افزود: راهحل دوم ما ماندن کودکان بالای ۱۵ سال زباله گرد در ایران، مشروط به داشتن یک سرپرست است. اکثر کودکان زباله گرد در ایران یک سرپرست درجه یک دارند. اگر این افراد با همکاری برخی از دستگاههای دولتی بتوانند مهارتی را بیاموزند، میتواند کمککننده باشد. طبق قوانین کار ایران، کار برای افراد بالای ۱۵ سال بلامانع است ولی این به معنای تشویق افراد بالای ۱۵ سال به کار کردن نیست، بلکه براساس شرایطی است که کار مناسب با سن، بدون اضافه کاری و شرایط سخت باشد.
طرحهای شکستخورده محیطزیستی
با لابی پیمانکاران
علاوه بر بحثهای اقتصادی و اجتماعی زبالهگردی کودکان، نباید از بحثهای محیطزیستی این موضوع غافل شد. اگرچه تاکنون طرحهای بسیاری برای بازنگری در بازیافت زباله اجرا شده اما در عمل شاهد آن هستیم که بیشتر این طرحها شکست خوردهاند. معروفترین طرح شاید هم تفکیک از مبدا باشد که مانور بسیاری روی آن انجام شد اما آنچنان که باید به موفقیت نرسید. کارشناسان محیطزیست معتقدند اگر قرار باشد دلیل شکست طرحهای محیطزیستی درباره جمعآوری زباله بررسی شود، باز هم به موضوع نیروی کار و مافیای زباله میرسیم. سهیل مرتضایی، کارشناس محیطزیست درباره این موضوع به تعادل گفت: موضوع تفکیک از مبدا به نتیجه نمیرسد چون پیمانکار سود نمیکند زباله خشک حجمی ندارد و یک هفته جمع کردن زباله میتواند با یک شب پایان بگیرد. در صورتی که در محل دفن کارگرهایی وجود دارند که برای یک سری از پیمانکارها محل را کند و کاو میکنند و روزانه چندین تن زباله پلاستیکی و کاغذی را از محل دفن خارج میکنند و درآمدهای میلیونی دارند. نه مالیاتی پرداخت میکنند نه شرکت مشخصی دارند نه هویت کارگرها مشخص است.
او افزود: اما باید توجه کرد این افراد در شرایطی کار میکنند که نه تنها آلودگی این زبالهها محیطزیست را به خطر میاندازد بلکه سلامت این افرد بهشدت در معرض آسیب است. تمام بیمارستانها زبالههای شان را در محل دفن خالی میکنند و همین باعث بروز عفونت در محل دفن میشود. در چنین محلهایی کارگران بدون ماسک و دستکش مشغول بهکار هستند. حشرات هم در این محلها عمدتا فراوان هستند که خود عامل انتقال آلودگی در محیط هستند. این وضعیت در حالی است که اغلب پیمانکاران به ماموران محیطزیست اجازه بازدید از سایتها زباله را نمیدهند بنابراین هیچ نظارتی بر این وضع وجود ندارد.